پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
واحد دامداری ( نگهداری حیوانات اهلی ) : [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] محلی که صرفاً برای نگهداری حیوانات اهلی ساخته شده باشد. واحد نگهداری حیوانات و ...
واحد اداری: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] محلی که فعالیت های اداری یک ارگان یا سازمان یا شرکت اعم از دولتی یا خصوصی در آن انجام می گیرد. ( دفتار شرکته ...
واحد مذهبی: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] محلی که اصولاً فقط جهت انجام مراسم مذهبی در نظر گرفته شده باشد.
واحد تجاری: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] محلی که در آن ارائه ی خدمات، داد و ستد و عرضه ی کالا به صورت عمده و جزیی انجام می شود، و به منظوراستفاده کسب ...
واحد درمانی : [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] محلی که در آن فعالیت های درمانی، بهداشتی ارائه می شود.
واحد صنعتی: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] محلی که در آن هر نوع فرآیندی صنعتی صورت می گیرد ودارای موافقت اصلوی از مراجع ذیربط باشد.
حیاط فرعی: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] فضای بازی است غیر از حیاط اصلی که ممکن است به صورت گذرگاه یا رابط بین حیاط های اصلی و یاحیاط اصلی و حیاط خلوت ...
نورگیر: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] نورگیر فضایی است که جهت نورگیری و تهویه فضاهای اصلی شامل: اتاق خواب، نشیمن، آشپزخانه و سرویس هایبهداشتی استفاده ...
حیاط اصلی: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] فضای بازی است که در برابر نما یا نماهای اصلی ساختمان و یا مشرف به گذرهای اصلی مجاور پلاک است.
حیاط خلوت: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] فضای بازی است که جهت نورگیر و تهویه فضاهای خدماتی ساختمان منظور می شود و ممکن است از تمام یاچند جانب به وسیله ...
حیاط ( فضای باز ) : [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] قسمتی از یک قطعه زمین که در سطح زمین هموار، به صورت باز باقی خواهد ماند. ( فضای باز یا سبزی کهزیر آن ...
عرصه: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] قطعه زمینی که دارای محدوده و مساحت مشخص باشد، اعم از اینکه زیربنا باشد یا نباشد.
اعیان: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] کل بنای ساخته شده در هر قطعه زمین در یک طبقه و یا چند طبقه ( با هر نوع مصالح ساختمانی ) می باشد.
پیشامدگی: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] درصد اشغال زمین از انتهای ملک را گویند.
سطح اشغال: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] زیربنایی که در پیشامدگی مجاز و باتوجه به تراکم مربوطه احداث گردد.
ارتفاع ساختمان: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] فاصله ی عمودی بالاترین حد یک ساختمان، که می تواند بنا به تعریف کف بام، لبه ی دست انداز بام، تیزشیروانی، ...
فضای باز یا سطح آزاد : [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] عبارت است از سطح یک قطعه زمین که براساس ضوابط تعیین شده در طرح، احداث ساختمان یا بنا، در آن قسمت ...
سطح زیربنا در همکف: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] قسمتی از سطح هر قطعه زمین که با مستحدثات اشغال گردیده است.
سطح آزاد یا فضای باز: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] عبارت است از سطح یک قطعه زمین که براساس ضوابط تعیین شده در طرح، احداث ساختمان یا بنا، در آن قسمت ا ...
سطح ناخالص طبقات: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] عبارت است از جمع کل مساحت طبقات ساختمان با احتساب دیوارهای خارجی.
سطح خالص طبقات: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] عبارت است از سطح ناخالص ساختمان منهای تمام سطوح مشترک و مشاعات و دیوارها.
ضریب سطح طبقات ( ترام طبقات ) : [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] نسبت به مجموع مساحت سطح ناخالص در همه طبقات ساختمان به سطح کل قطعه زمین متعلق به همان سا ...
واحد مسکونی: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] کلیه ساختمانی هایی که برای سکونت افراد و یا خانوار ساخته شده، و شامل: اتاق، آشپزخانه و سرویس هایلازم باشد. ...
قطعه زمین: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] قطعه زمین عبارت است از زمینی با حدود مشخص که دارای سند مالکیت و یا قرارداد واگذاری از سازمان مسکن و شهرسازی و ...
کومه: [ اصطلاح شکار ] پناهگاهی برای شکارچی در زبان ترکی: "کومالاماک" به معنی، انباشتن، انباشته کردن چیز ها به روی هم "معنی می دهد. " کوما" هم به تو ...
کمین کشی: [ اصطلاح شکار ] موضع گیری مناسب به جهت شکار .
کوله کش: [ اصطلاح شکار ] دستیار شکارچی .
رد زدن: [ اصطلاح شکار ] پیدا کردن حیوان از روی رد یا نشانه های آن.
شکار کش: [ اصطلاح شکار ] شکارچی ناشی که مهارت لازم را ندارد.
افت گلوله: [ اصطلاح شکار ] میزان انرژی اولیه تیر در هنگام شلیک و کاسته شدن سرعت آن در هنگام نفوذ
دفک: [ اصطلاح شکار ] دنبال کردن شکار
بالستیک: [ اصطلاح شکار ] عوامل موثر محیطی یا مشخصاتی که در نوع شلیک و میزان اثر گذاری آن نقش تعیین کننده دارند
توان کشتار: [ اصطلاح شکار ] میزان انرژی وارد آمده و قدرت نفوذ آن در شکار که می تواند تاثیر بهتر و موثری بر شکار سریع حیوان داشته باشد
تنظیم اسلحه: [ اصطلاح شکار ] تیر اندازی آزمایشی برای تعیین قدرت و پراکنش نیروی تیر
گل کردن: [ اصطلاح شکار ] عمل نکردن فشنگ و یا اسلحه
تیر پس تیر: [ اصطلاح شکار ] تیراندازی پشت سر هم
تفنگ سوزنی: [ اصطلاح شکار ] تفنگهایی که به جای چخماق و سنگ از ضربه سوزن به چاشنی فشنگ برای شروع انفجار و آتش زدن باروت استفاده می کنند، اما این اصطلا ...
تفنگ کمرشکن: [ اصطلاح شکار ] تفنگهای تک لول و دولولی هستند که برای فشنگ گذاری لازم است آنها را خم کرد.
تفنگ سرپر: [ اصطلاح شکار ] تفنگی که یا ریختن باروت، ساچمه و نمد از سر لوله به داخل آن پر می شود
تفنگ پایین زن: [ اصطلاح شکار ] تفنگی که پرتابه را پایین تر از محل نشانه روی شده روانه می کند ( در تفنگهای ساچمه زن ) .
تفنگ دست کش: [ اصطلاح شکار ] تفنگی که با حرکت پیش قنداق به جلو و عقب مسلح می شود.
تفنگ دولول روی هم: [ اصطلاح شکار ] یا دولول سوار، نوعی تفنگ که دارای دولوله است که روی هم قرار دارند.
تفنگ بالازن: [ اصطلاح شکار ] تفنگی که پرتابه را بالاتر از محل نشانه روی شده روانه می کند ( در تفنگهای ساچمه زن ) .
تروفه: [ اصطلاح شکار ] شکاری که رکورد یا در سطح رکورد باشد. معمولاً درباره شاخ جانور می گویند.
پترن گیری : [ اصطلاح شکار ] تیراندازی به هدف استاندارد برای تشخیص نحوه پخش ساچمه ها
پیش گیری : [ اصطلاح شکار ] نشانه روی به جلوی شکار متحرک.
بچه قنداق: [ اصطلاح شکار ] پیش قنداق، محل قرار گرفتن دست در قسمت جلوی تفنگ و زیر لوله که ممکن است از چوب یا پلاستیک سخت باشد.
پای محور: [ اصطلاح شکار ] پایی که شکارچی هنگام تیراندازی جلو می گذارد.
باد گرفتن: [ اصطلاح شکار ] حالتی که شکار بوی شکارچی را حس کرده است.
تنک کردن : [اصطلاح کشاورزی ] در مواردی که تعداد بوته ها در واحد سطح زیاد تر از حد مورد نیاز باشد باید بوته های اضافی را حذف کرد. این عمل را تنک کردن ...