پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
کراک: [اصطلاح اعتیاد] مشتقی از کوکائین است که جنبه اعتیادآوری آن بسیار زیاد و اثرات جانبی آن دهشتناک است. در واقع کراک، کوکائینی است که دستکاری شده و ...
خات یا قات: [اصطلاح اعتیاد] خات علاوه بر این که به صورت وحشی رشد می کند، عمدتا در مناطق مشخصی از شرق افریقا و شبه جزیره عربستان کشت میشود. برگهای ا ...
کراتم: [اصطلاح اعتیاد] درختی است که در تایلند می روید. مردم آن سرزمین برگهای تازه آن را میجوند و یا آن را خشک کرده مانند سیگار میکشند. خاصیت ماده ...
ناس: [اصطلاح اعتیاد] در بسیاری از منابع آمده است، ناس بوته ای است که در افغانستان و پاکستان می روید. برگهای آن را اگر تازه باشد ، میجوند و خشک کرد ...
آمفتامین: [اصطلاح اعتیاد] گروه وسیعی از داروهاى محرک ( توان افزا ) هستند که باعث تحریک و فعالیت سلسله اعصاب مرکزى می شوند و به اشکال قرص، کپسول، پو ...
بهره مرکب ( Compound Interest Compound Interest ) [اصطلاح بانکی]بهره مرکب یعنی این که در فواصل زمانی معین بهره به اصل اضافه و جمعا مبنای محاسبه بهره ...
هزینه بهره ( Interest Expense ) [اصطلاح بانکی]هزینه استقراض وجوه در دوره جاری. این هزینه به عنوان یک قلم هزینه مالی در صورت سود و زیان گزارش می شود.
وام را تمدید کردن ( renew a loan ) [اصطلاح بانکی]گاهی در سر رسید وام ، وام گیرنده و وام دهنده توافق می نمایند تا وام را طبق قرارداد جدیدی تمدید نماین ...
وام سنجی ( Capital Leverage ) [اصطلاح بانکی]هدف از گرفتن وام این است که استفاده از آن سودی بیش از هزینه های بهره وام تحصیل کرده که منافع سهامداران را ...
وام قرض الحسنه ( interest - free loan یا Gratuitous Loan ) [اصطلاح بانکی]قرض الحسنه نوعی قرض است که در آن بهره ای در کار نباشد. در تعریف دیگر عقدی اس ...
وام پرداختنی ( Loans payable ) [اصطلاح بانکی]وام نوعی قرض دادن پول سوددار است، که در زمانی مشخص بین قرض دهنده و قرض گیرنده انجام می شود. به عبارتی شخ ...
وام بلند مدت ( long - term loan ) [اصطلاح بانکی]وام هایی که سر رسید آنها بیش از یک سال مالی است را وام های بلندمدت می گویند.
هیجینگ : [اصطلاح بانکی]ارزی که تاجر زودتر از زمان خرید کالای خود تهیه کند تا دستخوش نوسانات قیمت بازار ارز نشود را اصطلاحا هیجینگ گویند. ( خرید زود ه ...
پول تحریری : [اصطلاح بانکی]به مجموعه مانده حساب های مشتریان نزد بانک ها و سایر موسسات بانکی که معمولا به وسیله چک یا دیگر موارد قابل انتقال است.
مشارکت حقوقی : [اصطلاح بانکی]مشارکت حقوقی به نوعی از قرارداد گفته می شود که دو یا چند نفر برای رسیدن به هدفی که معمولا یک هدف اقتصادی می باشذ دور هم ...
مشارکت مدنی بازرگانی: این نوع مشارکت در مورد کالای آماده قابل خرید و فروش کاربرد داشته ودر طول مشارکت ارزش افزوده بر اثر فعالیت شریک بر روی آن انجام ...
مشارکت های ساخت وایجاد: این نوع مشارکت زمانی مورداستفاده قرار می گیرد که در ابتدا قیمت تمام شده مشخص نیست وجهت انجام موضوع مشارکت دراثر فعالیتهای لاز ...
مشارکت مدنی : [اصطلاح بانکی] مشارکت مدنی عبارتست از “در هم آمیختن سهم الشرکه نقدی ویا غیرنقدی متعلق به اشخاص حقیقی ویا حقوقی متعدد ، به نحومشاع ، به ...
قرض الحسنه : [اصطلاح بانکی]نوعی قرض است که در آن بهره ای در کار نباشد. در تعریف دیگر عقدی است که به موجب آن بانک ها ( به عنوان قرض دهنده ) مبلغ معینی ...
دامپینگ : [اصطلاح بانکی]عبارت است از فروش یا صادرات یک کالا با قیمت کمتر از هزینه های تمام شده یا به عبارتی دیگر فروش کالا در خارج به قیمتی کمتر از ق ...
خرید دین : [اصطلاح بانکی]قراردادی است که به موجب آن، شخص ثالث ( بانک ) دین مدت دار بدهکار ( متعهد ) را به کمتر از مبلغ اسمی آن به صورت نقدی از داین ( ...
فروش اقساطی :[اصطلاح بانکی]واگذاری عین به بهای معلوم به غیر که تمام یا قسمتی ازان به اقساط مساوی یا در سررسید معین دریافت گردد.
خلخال واژه ای است که بر اساس یکی از قواعد واژه سازی در زبان ترکی ساخته شده شبیه " آق آق " یعنی چیزی که نقطه های سفید روی خودش دارد . خلخال یعنی چیزی ...
خان عسل:کندوی عسل ( ( صحبت نیکان ز جهان دور گشت خوان عسل خانه زنبور گشت ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 309 . )
ریگ ریختن:هنگام بریدن سر کسی . سفره ی چرمی می افکندند و بر روی آن ریگ می ریختند تا خون مقتول را جذب کند. ( ( ریگ زند ناله که خون خورده ام ریگ مریزی ...
قلم تراشیدن:مقدمات نوشتن را فراهم کردن ، نویسنده را کمک کردن ( ( غافل منشین ورقی میخراش گر ننویسی قلمی میتراش ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر ...
ورق خراشیدن:نوشتن ( ( غافل منشین ورقی میخراش گر ننویسی قلمی میتراش ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 308 . )
پیشتر از مرتبه عاقلی:کنایه از دوره ی جوانی ( ( پیشتر از مرتبه عاقلی غفلت خوش بود خوشا غافلی ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ...
برون کرده:بیرون کرده شده . ( ( هر که در این حلقه فرو مانده است شهر برون کرده و ده رانده است ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ...
فروماندن:درنگ کردن ، حیران و سرگردان شدن ( ( هر که در این حلقه فرو مانده است شهر برون کرده و ده رانده است ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات ...
نعل در آتش:بیقرار بودن ، مضطرب بودن ( ( وانکه به دریا در سختی کش است نعل در آتش که بیابان خوش است ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ...
آستی افشاندن:آستین افشاندن ، ترک گفتن ، پشت پا زدن ( ( یک نفس ای خواجه دامن کشان آستیی بر همه عالم فشان ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زن ...
ز روی قیاس:تخمیناً ( ( گنبد گردنده ز روی قیاس هست به نیکی و بدی حقشناس ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 305 . )
سرد بودن:ناراحت و دلگیر بودن . ( ( گرم شو از مهر و ز کین سرد باش چون مه و خورشید جوانمرد باش ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲ ...
گرم شدن:خوشحال شدن ( ( گرم شو از مهر و ز کین سرد باش چون مه و خورشید جوانمرد باش ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 305 . )
درمان دهی کردن:درمان دهنده بودن ، مدارا کردن. ( ( درد ستانی کن و درماندهی تات رسانند به فرماندهی ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ...
خورشید سواران:کسانی که خورشید بر آنها سوار می شود ، کارگران و برزگر ان که در برابر خورشید کار می کنند . ( ( سایه خورشید سواران طلب رنج خود و راحت ی ...
سایه طلبیدن:راحت دیگران را طلبیدن ( ( سایه خورشید سواران طلب رنج خود و راحت یاران طلب ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 204 ...
مس کسی را به زر اندودن:کسی را از درجه ی پست به درجه ی بالا رسانیدن ( ( من که مسم را به زر اندوده اند میکنم آنها که نفرموده اند ) ) ( شرح مخزن الاس ...
انگشت بدندان گزیدن:کنایه از پشیمانی است ( ( زین ستم انگشت به دندان گزید گفت ستم بین که به مرغان رسید ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجان ...
در یکدیگر تنگ آمدن:خیلی به هم نزدیک بودن. ( ( تنگ دو مرغ آمده در یکدیگر وز دل شه قافیه شان تنگتر ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ...
اندر آویختن با روان:گرامی داشتن روان و تلاش در پاسداری از آن. ( ( چو آمد به هنگام خون ریختن به شیرین روان اندر آویختن ) ) ( نامه ی باستان ، جلد ا ...
خرم نهان: در بیت زیر کنایه ی ایماست از نیکو نهاد . ( ( خورش خانهٔ پادشاه جهان گرفت آن دو بیدار خرّم نهان ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال ...
روزبان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " روزبان" می نویسد : ( ( روزبان در پهلوی در ریخت روچپان rōčpān می توانسته است بود . به معنی پاسبان و گماشته ی دیوان ...
خرم: در پهلوی هرم huram بوده است . ( ( خورش خانهٔ پادشاه جهان گرفت آن دو بیدار خرّم نهان ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1 ...
اندازه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " اندازه" می نویسد : ( ( اندازه در پهلوی در ریخت هنداچک handāčag بکار می رفته است. بر آمده از مصدر هنداختن handāxta ...
انداختن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " انداختن" می نویسد : ( ( انداختن در معنی در پیش نهادن و پیشنهاد کردن است و همان است که واژه ی تازی " طرح " ، در پ ...
آوری: دکتر کزازی در مورد واژه ی " آوری" می نویسد : ( ( آوری، به معنی بی گمان، هر آیینه و بی یقین است و در بیت زیر در شاهنامه، چونان قید، به کار برده ...
بی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " بی" می نویسد : ( ( پیشاوند بی در دری کهن در ریخت " ابی " نیز به کار می رفته است. ) ) ( ( ز بیدادگر شاه و ز لشکرش وز ...
بیداد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " بیداد" می نویسد : ( ( بیداد در پهلوی در ریخت اپدات apē - dāt بکار می رفته است؛پیشاوند بی در دری کهن در ریخت " ابی ...