پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
نازیدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "نازیدن " می نویسد : ( ( نازیدن می بایست در پهلوی ناختن naxtan می بوده است . می توان انگاشت که " ناختن " ریختی از " ...
ربودن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "ربودن " می نویسد : ( ( ربودن در پهلوی در ریخت ربوتن rubutan بکار می رفته است . این مصدر را با ravir در فرانسوی ، ro ...
بیم: در پهلوی با همین ریخت بکار رفته است . ( ( به ارش سراسر به دو نیم کرد جهان را ازو پاک بی بیم کرد ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الد ...
نیم: دکتر کزازی در مورد واژه ی " نیم" می نویسد : ( ( نیم در پهلوی در ریخت نم nēm بکار می رفته است. ) ) ( ( به ارش سراسر به دو نیم کرد جهان را ازو پ ...
ناگاه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ناگاه" می نویسد : ( ( ناگاه در پهلوی در ریخت اناگاس an - āgāsبکار می رفته است. معنای بنیادین آن " ناآگاه " است . و ...
یا رب یارب کردن:خدا خدا گفتن ( ( زان همه شب یارب یارب کنم بو که شبی جلوه آن شب کنم ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 282 . ) ...
شب خوش کردن:شب خوش گفتن ، کنایه از ترک کردن ، خدا حافظی گفتن ( ( جز به چنان شب طربم خوش نبود تا شب خوش کرد شبم خوش نبود ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظا ...
بر کار شدن:به هدف رسیدن ، به هدف زدن ( ( شست کرشمه چو کماندار شد تیر نینداخته بر کار شد ) ) معنی بیت : وقتی که کرشمه مجهز به کمان ابرو شد نظر نیند ...
سر انداختن:سر را باختن ، جان فدا کردن ( ( خواب چو پروانه پرانداخته شمع به شکرانه سرانداخته ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ...
پرانداختن:پر افکندن ، عاجز شدن ( ( خواب چو پروانه پرانداخته شمع به شکرانه سرانداخته ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 275 . ...
در زبان ترکی اصطلاحی است که می گویند:: قورخودان تؤک توکور " معنی تحت الفظی می شود " از ترس مو می ریزد :" ولی در اصطلاح یعنی : بسیار می ترسد .
پر ریختن:عاجز ماندن ( ( شحنه شب خون عسس ریخته بر شکرش پر مگس ریخته ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 273 . )
نفس روزن:هوای پنجره ، هواکش پنجره ، شبکه ی پنجره ( ( آه بخور از نفس روزنش شرح ده یوسف و پیراهنش ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳ ...
تمنای جنس:طلب کردن همدرد ( ( خواجه یکی شب به تمنای جنس زد دو سه دم با دو سه ابنای جنس ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 272 ...
سر رشته به دست آمدن:آگاهی یافتن ، معرفت یافتن . ( ( بسکه سرم بر سر زانو نشست تا سر این رشته بیامد بدست ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زن ...
سر بر سر زانو نشستن :کنایه از به فکر فرو رفتن ، اندیشیدن ( ( بسکه سرم بر سر زانو نشست تا سر این رشته بیامد بدست ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر ...
نقره به آن رسیدن:دیوانه شدن و به زنجیر کشیده شدن. ( ( عقل عزیمت گرما دیو دید نقره آن کار به آهن کشید ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجا ...
دیو دیدن:جن زده شدن، پری زده شدن ( ( عقل عزیمت گرما دیو دید نقره آن کار به آهن کشید ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 271 . ...
با انظباط
با اطلاع
باارزش
بوالعجبی کردن:شعبده بازی کردن ( ( عشق چو آن حقه و آن مهره دید بلعجبی کرد و بساطی کشید ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 270 ...
نفس افکندن بر چیزی:زندگی بخشیدن ، روح دادن بر چیزی. ( ( گل نفسی دید شکر خنده ای بر گل و شکر نفس افکنده ای ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات ...
میدان فراخ یافتن:گسترده شدن ( ( نور سحر یافته میدان فراخ سایه روی را به صبا داده شاخ ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 268 . ...
علم آراستن:علم بر پا کردن ( ( چون فلک آنجا علم آراسته سبزه ز گلزار مدد خواسته ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 265 . )
نعل بخون آمدن:بسرعت آمدن ، با عجله آمدن ( ( گل به شکر خنده برون آمده زرده گل نعل به خون آمده ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ...
عنبر اشهب:نوعی از عنبر بسیار خوشبو ( ( خیری منثور مرکب شده مروحه عنبر اشهب شده ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 263 . )
پر زبان ریختن:خاموش ماندن ( ( مرغ لبم با نفس گرم او پر زبان ریخته از شرم او ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 259 . )
سکندر روش:اسکندر رفتار ( ( خضر سکندر روش چشمه رای قطب رصد بند مجسطی گشای ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 218 . )
روضه پیروز رنگ:کنایه از آسمان و فلک ( ( شاه قوی طالع فیروز چنگ گلبن این روضه پیروزه رنگ ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 21 ...
قوی طالع:خوشبخت ( ( شاه قوی طالع فیروز چنگ گلبن این روضه فیروزه رنگ ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 218 . )
فیروز چنگ:قوی دست ( ( شاه قوی طالع فیروز چنگ گلبن این روضه فیروزه رنگ ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 218 . )
( بازار ) 1 - کارگزاری، نمایندگی 2 - کار، کارگزار ، نماینده
نام آهنگی در موسیقی ترک
ناشیگری
بی تجربه
1 - ناشی ، تازه کار ، 2 - ناشناس ، غریبه
نام آهنگی در موسیقی ترک
عجولانه ، به شتاب ، شتابان ، بسعی
ایرانی ، عجم ، فارس
تازه ترین صبح:صبح صادق ( ( تازه ترین صبح نجاتی مرا خاک توام کاب حیاتی مرا ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 216 . )
پِست:آرد ، گرد چیزی ( ( پست شکر گشت غبار درت پسته و عناب شده شکرت ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 216 . )
عجله کردن کار شیطان است.
عجله کردن ، شتاب گرفتن ، شتابیدن ، جلدی کردن
تعجیل
عجولی
کبک بشکستن : کبک را شکست دادن تو را این کبک بشکستن چه سود است که باز عشق کبکت را ربوده است معنی بیت:ترا شکست دادن من که در را به رویم بسته ای فایده ...
کبک بشکستن : کبک را شکست دادن تو را این کبک بشکستن چه سود است که باز عشق کبکت را ربوده است معنی بیت:ترا شکست دادن من که در را به رویم بسته ای فایده ...
آتشی :گبر ، آتش پرست، کنایه از دوزخی و کافر. اگر آتشی گاه افروختن بسوزد عجب نیست زو سوختن ( فردوسی ) آتشی در بیت مذکور به معنی "گبر" و "آتش پرست" ...
در قرن دهم پس از میلاد مسیح، پادشاهی به نام "هارالد بالتاند" در دانمارک حکومت می کرد. این فرد به خاطر متحد کردن قبایل دانمارک و ساختن کشوری واحد، در ...