پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
شلنگ و تخته: [اصطلاح زور خانه ای] تخته شلنگ، حرکت شلنگ تخته پا کوبیدن روی تخته شلنگ است.
کباده زدن: [اصطلاح زور خانه ای] ورزش با کباده ( کمان مخصوص زورخانه ) .
گورگه : [اصطلاح زور خانه ای] میل ورزی، حرکت دادن میل ها روی شانه ها .
شنای جفتی: [اصطلاح زور خانه ای] پاها در هنگام این نوع شنا شنا رفتن به هم جفت و چسبیده است.
شنای کشیده: [اصطلاح زور خانه ای] شنا به طریقه جلو انداختن سر و سینه از تخته شنا به بیرون، به طوری که بدن تا حداکثر ممکن به صورت سینه خیز به جلو برود.
شنای پیچ: [اصطلاح زور خانه ای] با پاهای جفت شنا رفتن همراه با چرخاندن بدن به طرف راست و چپ.
خاک کشتی: [اصطلاح زور خانه ای] خاکی که با آن زمین را می پوشاندند تا زمین برای کشتی گرفتن نرم باشد. کف زورخانه . در قدیم پیش از خاک رس ریختن در کف گود ...
گل کشتی: [اصطلاح زور خانه ای] اشعار شیوا و شورانگیزی که در وصف کشتی گیران خوانده می شود. این واژه در اصل "قول کشتی " است و قول کلمات متوازن و شعرگونه ...
نوخاسته: [اصطلاح زور خانه ای] نوخاسته پهلوانی است که به مرحله پهلوانی رسیده است، موفقیت هایی کسب کرده و مدعی نیز است. نوخاسته:به جوانان و نوچه هایی ...
نوچه: [اصطلاح زور خانه ای] آموزنده فنون، پهلوان مبتدی، ورزشکار جوان.
حق خوانی: [اصطلاح زور خانه ای] خواندن اشعار مناسب که حکمت آمیز و پند آموز باشند.
مرشد: [اصطلاح زور خانه ای] آوازخوان و ضرب گیر زورخانه، که وظیفه تهییج، هماهنگی و هدایت ورزشکاران را به عهده دارد. مرشد در لغت اسم فاعل از ارشاد است ب ...
مشتمال: [اصطلاح زور خانه ای] نوعی ماساژ و کشش عضلات که در مخصوص زورخانه است. و در حقیقت یک نوع فیزیو تراپی و بسیار موثر است.
مشتمال چی [اصطلاح زور خانه ای] کسی که مشتمال می دهد = فیزیوتراپیست.
ورزش با میل: [اصطلاح زور خانه ای] گوارگه گیری = گورگه گیری.
این سر و آن سر زدن:از این سر گود به آن سر گود دویدن و هر بار یک پا را به لبه گود زدن. این حرکت برای تقویت و نیز نمایش چابکی ورزشکار اجرا می شده است .
جست کلاغ: [اصطلاح زور خانه ای] کلاغ پر، یکی از تمرینات پا در زورخانه بوده است.
تُنُکَه: [اصطلاح زور خانه ای] شلوار مخصوص ورزش های زورخانه ای و کشتی گیری در گود مقدس زورخانه.
واگیر: [اصطلاح زور خانه ای] دوباره، ورزشکاری که در زیر سنگ خسته می شود سنگ را از او می گیرند. حرکت مجدد او با سنگ را واگیر می گویند.
سرپا: [اصطلاح زور خانه ای] مشهور به قدرت، آماده کشتی ؛ حریفی که آماده رفتن به صحنه نبرد است.
خوش پرگار: [اصطلاح زور خانه ای] ورزشکار پرسینه، سینه ستبر و پر عضله.
چوب تعلیم: [اصطلاح زور خانه ای] چوب بلندی است که معمولا از جنس نی است و در دست کهنه سواربوده است ؛ جهت تذکر و هدایت ورزشکاران.
نطعی: [اصطلاح زور خانه ای] تنکه چرمی ـ قطعه ای از چرم که به صورت پیش بند بر روی شلوار کشتی می بستند که در روزگار ما تبدیل به لنگ شده است . نطعی پوشید ...
خانه ورزش: [اصطلاح زور خانه ای] زورخانه، ورزش خانه, گود مقدس.
پیش قبض: [اصطلاح زور خانه ای]1. قسمتی از تنکه کشتی در جلو کمر2. گرفتن دستهای حریف و زورآوردن
پهلوان زنده را عشق است: [اصطلاح زور خانه ای] این اصطلاح که مخصوص پهلوانان است در زورخانه به وجود آمده و اکنون در مکالمات روزمره عموم به کار می رود اش ...
پهلوان پنبه: [اصطلاح زور خانه ای] در مقام شوخی و مزاح و تخطئه لقب ورزشکاران درشت هیکل و بی هنراست و این تسمیه از قرن ها قبل به مناسبت آدمک های پنبه ک ...
قاطی شدن: [اصطلاح زور خانه ای] به یکدیگر پیچیدن دو نفر کشتی گیر است و در برابر ترکیب سوا شدن
کشتی پاک شدن یا پاک کردن: [اصطلاح زور خانه ای] از اصطلاحات قدیمی و به معنی کشتی تمام شدن یا تمام کردن یا تلافی زمین خوردن درکشتی دیگر است ؛ میرنجات د ...
کشتی گره شدن:همان معنی کشتی در میان ماندن را می دهد و از اصطلاحات بسیار قدیم است که هنوز هم متداول است.
کشتی در میان ماندن: [اصطلاح زور خانه ای] مقصود نا تمام ماندن کشتی است که چون دو نفر در کشتی حریف یکدیگر نمی شوند ؛ اتمام کشتی را به وقت دیگری موکول ک ...
بدل کار: [اصطلاح زور خانه ای] عنوانی نظیر بد افت است و به کسانی می گفتند که کارهای بدل را در کشتی خوب به کار می بردند. در تهران مرحوم سروان کریم زندی ...
چرکین کردن. چرکین شدن: [اصطلاح زور خانه ای] موقعی که می گویند فرضا پرویز در کشتی گرفتن منوچهر را چرکین کرده اراده آنها از این اصطلاح آن است که منوچهر ...
بد افت: [اصطلاح زور خانه ای] این اصطلاح عنوانی بوده برای کشتی گیرانی که به زحمت از کسی می افتادند وبه زمین می خوردند . و گویا کسانی را هم که در کشتی ...
سنگ کشتی: [اصطلاح زور خانه ای] این اصطلاح تقریبا به منزله کیسه بوکس است که بوکسورها با مشت زدن به آن تمرین می کنند. سابقاً پهلوانان نامی که ناچار بود ...
Hydrocodon ( هیدروکودون ) [اصطلاح اعتیاد]داروی مخدری که جهت درمان سرفه مصرف می شود.
موادمخدر قانونی ( Legal Drug ) [اصطلاح اعتیاد]مصرف روزانه و غیرپزشکی موادمخدر ( نظیر الکل، کافئین، کربوهیدرات و نیکوتین )
فعالیت ذاتی ( Instrint Activity ) [اصطلاح اعتیاد]میزان فعال سازی گیرنده توسط موادمخدر
مونوتراپی ( Monotherapy ) [اصطلاح پزشکی]درمان با یک نوع دارو
نالوکسان ( Naloxan ) [اصطلاح اعتیاد]یک آنتاگونیست مخدری است که اثرات آگونیست های مخدر را کاهش می دهد.
نالترکسون ( Naltrexone ) [اصطلاح اعتیاد]یک آنتاگونیست مخدری است که تاثیرات ناشی از اپیوئیدها را مهار می کند.
نارکوتیک ( Narcotic ) [اصطلاح اعتیاد]مواد مخدری که باعث خواب آلودگی و تسکین درد و همچنین وابستگی بالقوه می گردد.
مصرف خارج از برچسب ( Off - Label Use ) [اصطلاح اعتیاد]تجویز دارو توسط پزشک که ممکن است شرایط بیمار را بهبود بخشد اما مورد تایید نباشد.
اوپیات ( Opiate ) [اصطلاح اعتیاد]مواد طبیعی موجود در خشخاش و مشتقات آن ( تریاک، مورفین، کودئین و هروئین )
اکسی کدون ( Oxicodone ) [اصطلاح اعتیاد]دارویی که جهت تسکین دردهای خفیف تا شدید مصرف می شود.
آگونیست های نسبی ( Partial Agonists ) [اصطلاح اعتیاد]گیرنده هابه طور نسبی فعال می کند اما در مقایسه با آگونیست های کامل اثر کمتری دارد.
فارماکولوژی ( Pharmacology ) [اصطلاح `پزشکی]شاخه ای از علوم پزشکی که به مطالعه داروها و تاثیرات آن می پردازد.
وابستگی فیزیکی ( Physical Dependence ) [اصطلاح اعتیاد]سازگاری فیزیولوژیکی بدن به یک ماده.
پلاسبو ( Placebo ) [اصطلاح اعتیاد]یک ماده شبیه به دارو اما خواص دارویی ندارد و ممکن است با ایجاد ذهنیت مثبت و تلقین در یک بیمار موجب بهبود شود.
میزان بازیابی ( Recovery Rates ) [اصطلاح اعتیاد]درصد معتادان تحت درمانی که سال اول مشارکت آن ها در ترک اعتیاد است.