پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
بحر و بر: دریا و خشکی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱٠ ) .
بحرکت: حرکت کننده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۲۳ ) .
بحث کردن: جستجو کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۲۷ ) .
بحث فرمودن: جستجو کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۵۷ ) .
بچه ی زاغ: جوجه ی زاغ. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۸۱ ) .
بث شکوی: گله کردن، درد دل نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۲٠ ) .
بپرسیدن: تفقد کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۳۶ ) .
بتری افتادن: سختی پیش آمدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۶٠ ) .
با هراس: ترسان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵۱ ) .
با میان آمدن: به میان آمدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۳٠ ) .
بام لاژورد اندود: آسمان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۵٠ ) .
بام آسمان: بالاترین جای فلک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۹۶ ) .
بالغ نظر ان: خبرگان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۴۳ ) .
بالا گرفتن: زبانه کشیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۹٠ ) .
بالا کشیدن: بلند شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۹۵ ) .
بالادستی: چیرگی، تسلط. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۶٠ ) .
بالا دست: غالب چیره. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۹۷ ) . بالا دست : [عامیانه، کنایه ] صدر مجلس، حریف چیره.
با کفایت و درایت: لایق و آگاه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۶۷ ) .
با کسی ساختن: سازش کردن با وی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۱٠ ) .
باقعة القوم: برجسته ی گروه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۶۵ ) .
با فصاحت: فصیح، رسا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۱۶ ) .
با فرح: شادی بخش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵۷ ) .
باغچه ی قدسی: بهشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲٠۷ ) .
باغبان ابداع: آفریدگار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۸۵ ) .
باعثه ی عداوت: انگیزه ی دشمنی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۱۶ ) .
باعث آمدن بر چیزی: تحریک کردن بر آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷٠ ) .
باطل شنو: ناروا شنونده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۳۸ ) .
باطل جویان: یاوه کاران. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۳۳ ) .
باطل داشتن: مهمل گذاشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۷۳ ) .
باسقات خلد: شاخه های بهشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۸۵ ) .
باسقات اغصان: شاخه های بالیده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳٠۲ ) .
با سر بخشایش آمدن: عفو کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۳۷ ) .
باز نگریستن: نگاه کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۳۷ ) .
باز کشیدن خوان: گستردن سفره. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۱ ) .
باز کردن خوی: ترک نمودن عادت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۴۹ ) .
باز شدن به قرار اصلی: عودت به وضع اول. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۶ ) .
باز شدن: برگشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۷۱ ) .
باز رسیدن: رسیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۳ ) .
باز راندن: نقل کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۱۸ ) . بازراندن ؛ بازگو کردن. شرح دادن. نقل کردن. گفتن : برآشفت و سودابه را ...
باز رسانیدن: رسانیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۲۹ ) .
باز دست آوردن: حاصل کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۲۶ ) .
باز داشتن دست: خودداری کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۵۲ ) .
باز دادن پشت: تکیه کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۲ ) .
باز دادن: سپردن، پس دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۶۸ ) .
باز خواندن: خواندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴٠ ) .
باز خریدن: خریدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲٠۸ ) .
باز جای فرستادن: عودت دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۱۵ ) .
باز پرسیدن: تفقد کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳٠۳ ) .
باز افتادن: کنار رفتن، بر خوردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۷۹ ) .
بارِ منّت: محموله احسان ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۹٠ ) .