پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,١٠٠
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بحر و بر: دریا و خشکی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱٠ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بحرکت: حرکت کننده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۲۳ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بحث کردن: جستجو کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۲۷ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بحث فرمودن: جستجو کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۵۷ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بچه ی زاغ: جوجه ی زاغ. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۸۱ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بث شکوی: گله کردن، درد دل نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۲٠ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بپرسیدن: تفقد کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۳۶ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بتری افتادن: سختی پیش آمدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۶٠ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

با هراس: ترسان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵۱ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

با میان آمدن: به میان آمدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۳٠ ) .

پیشنهاد
٠

بام لاژورد اندود: آسمان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۵٠ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بام آسمان: بالاترین جای فلک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۹۶ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بالغ نظر ان: خبرگان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۴۳ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بالا گرفتن: زبانه کشیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۹٠ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بالا کشیدن: بلند شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۹۵ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بالادستی: چیرگی، تسلط. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۶٠ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بالا دست: غالب چیره. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۹۷ ) . بالا دست : [عامیانه، کنایه ] صدر مجلس، حریف چیره.

پیشنهاد
٠

با کفایت و درایت: لایق و آگاه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۶۷ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

با کسی ساختن: سازش کردن با وی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۱٠ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باقعة القوم: برجسته ی گروه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۶۵ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

با فصاحت: فصیح، رسا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۱۶ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

با فرح: شادی بخش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵۷ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باغچه ی قدسی: بهشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲٠۷ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باغبان ابداع: آفریدگار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۸۵ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باعثه ی عداوت: انگیزه ی دشمنی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۱۶ ) .

پیشنهاد
٠

باعث آمدن بر چیزی: تحریک کردن بر آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷٠ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باطل شنو: ناروا شنونده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۳۸ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باطل جویان: یاوه کاران. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۳۳ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باطل داشتن: مهمل گذاشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۷۳ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باسقات خلد: شاخه های بهشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۸۵ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باسقات اغصان: شاخه های بالیده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳٠۲ ) .

پیشنهاد
٠

با سر بخشایش آمدن: عفو کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۳۷ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز نگریستن: نگاه کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۳۷ ) .

پیشنهاد
٠

باز کشیدن خوان: گستردن سفره. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۱ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز کردن خوی: ترک نمودن عادت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۴۹ ) .

پیشنهاد
٠

باز شدن به قرار اصلی: عودت به وضع اول. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۶ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز شدن: برگشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۷۱ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

باز رسیدن: رسیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۳ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

باز راندن: نقل کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۱۸ ) . بازراندن ؛ بازگو کردن. شرح دادن. نقل کردن. گفتن : برآشفت و سودابه را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز رسانیدن: رسانیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۲۹ ) .

پیشنهاد
٠

باز دست آوردن: حاصل کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۲۶ ) .

پیشنهاد
٠

باز داشتن دست: خودداری کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۵۲ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز دادن پشت: تکیه کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۲ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

باز دادن: سپردن، پس دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۶۸ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز خواندن: خواندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴٠ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز خریدن: خریدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲٠۸ ) .

پیشنهاد
٠

باز جای فرستادن: عودت دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۱۵ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

باز پرسیدن: تفقد کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳٠۳ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز افتادن: کنار رفتن، بر خوردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۷۹ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بارِ منّت: محموله احسان ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۹٠ ) .