پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,٠٩٣
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بهره بخشیدن: نصیب دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۳۲ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به روی. . . آوردن: عارض کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۱۵ ) . به روی آوردن ؛ به بار آوردن. پیش آوردن. ظاهر ساختن. بر سر آ ...

پیشنهاد
١

به رقص گذاشتن: فرصت رقص دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۸ ) .

پیشنهاد
١

به راست گرفتن دروغ کسی: درست تلقی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۱۳ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به دل آمدن: خطور کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۳۸ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به در شدن: بیرون رفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۴۹ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به در افتادن: به نتیجه رسیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۶۶ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به در آوردن: ظاهرساختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۹۵ ) .

پیشنهاد
١

به در آمدن از پوست: بی رودربایستی شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۱۹ ) .

پیشنهاد
١

به داوری نشستن: حکمیت پذیرفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۶۴ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به دارو بردن: به طبیب مراجعه کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۸۶ ) .

پیشنهاد
١

به خویشتن آمدن: به هوش آمدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۵ ) .

پیشنهاد
١

به خون تشنه بودن: خواستار مرگ بودن. کینه شدید بر دل داشتن ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۱۶ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به خلاف طبع:به رغم میل. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۰۵ ) .

پیشنهاد
١

به خدمت پیوستن: حاضر شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۴۳ ) .

پیشنهاد
١

به خاطر راه دادن: مذکور ذهن کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱ ) .

پیشنهاد
١

به حیرت ماندن: متحیر گشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۹۱ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به حقیقت: حقیقتاً ، به درستی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۴ ) .

پیشنهاد
١

به حصول پیوستن: حاصل شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۴ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به حسب: برابر مطابق. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۲۷ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به چشم کردن: منظور داشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۸۱ ) . به چشم کردن: کنایه از انتخاب کردن ، نشان کردن، تند و تیز نگریست ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به چشم دیدن: رویت کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۸۱ ) .

پیشنهاد
١

به جای گذاشتن : رها کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۹ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به جای آوردن : انجام دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۸ ) .

پیشنهاد
٠

به جان امان دادن : زنهار دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۵۶ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به تیر زدن : شکار کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۰۲ ) .

پیشنهاد
٠

به تماشا نشستن : مشغول تماشا شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۵۰ ) .

پیشنهاد
٠

به تعدی برخاستن : تجاوز آغاز کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۸۶ ) .

پیشنهاد
١

به تطویل انجامیدن : طولانی شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۲۹ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به ترک. . . گفتن : جدا شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۹۱ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به تحقیق :به حقیقت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵۴۹ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

brilliant:که فارسی آن بِرِلْیان هست با واژه ی ترکی پارلِّیان به معنی برّاق سنجیدنی است. البته برلیان احتمالا تغییر یافته یbrilliant فرانسوی است. ولی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

brilliant:که فارسی آن بِرِلْیان هست با واژه ی ترکی پارلِّیان به معنی برّاق سنجیدنی است. البته برلیان احتمالا تغییر یافته یbrilliant انگلیسی است. ولی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به تازه:نو . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۳۶ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به تاراج شدن:غارت شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۵۳ ) .

پیشنهاد
٢

به پایان رسیدن:تمام شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۱۵ ) .

پیشنهاد
٢

به پایان بردن:به آخر رساندن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۶۶ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به بازی:نیک بازی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۰۳ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به بار آمده:میوه دار ، مثمر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۳۴ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

به بار آمدن:میوه دادن ، مثمر شدن، به ثمر رسیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۸۵ ) .

پیشنهاد
٣

به باد . . . بردادن:پراکندن، نابود کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۳ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بهائم گونه:حیوان گونه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۷ ) .

پیشنهاد
٣

به انقطاع رسیدن:گسیخته شدن. ( ( از آنگه که حوایل فراق در میان آمده و حبائل وصال به انقطاع رسید ، به گوشه ای از میان همنفسان صادق افتاده ام، … ) ) ...

پیشنهاد
٣

به انفصام انجامیدن:گسیخته شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۸۷ ) .

پیشنهاد
٢

به انجاز رساندن:روا کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۰۸ ) .

پیشنهاد
٣

به انجاز پیوستن:روا گشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۰۸ ) .

پیشنهاد
٣

به امضا رساندن:اجرا کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷۰ ) .

پیشنهاد
٢

به اقامت رسانیدن:به جای آوردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۰۶ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به افراط:بیش از اندازه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۹۷ ) .

پیشنهاد
٢

به استقبال آمدن:پیشواز کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۸۳ ) .