پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
برهم نهادن: روی هم گذاشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۴۳ ) .
برهم پیچیده: حلقه زده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۰ ) .
برهم پیچیدن: حلقه زدن، بافتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۶ ) .
برهم تافتن: تابیدن، به هم پیچیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۰۳ ) .
برهم آمیختن: مخلوط کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۶۲ ) .
بروجه اجمال: به اختصار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۱۳ ) .
برمحک زدن: آزمایش کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۷ ) .
برگشتگی حال: تغییر وضع. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۲۲ ) .
برگ ریزان ا مل: خزان آرزو. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۴۱ ) .
پنبه در گوش کردن :عملی است که برای دفع مزاحمت صوت و آسایش گوش از شنیدن انجام می دهند ، بستن گوش و ترک استماع. "پنبه اندر گوش حس دون کنید بند حس از چ ...
خلوت: تنها نشینی، اصطلاحاً ، دوری گرفتن از مردم و تنها نشستن در مدت معین به قصد عبادت و ریاضت ) ) "مکر دیگر آن وزیر از خود ببست وعظ را بگذاشت و در خ ...
مکر بستن : حیله کردن ، طرح ریختن حیله. "مکر دیگر آن وزیر از خود ببست وعظ را بگذاشت و در خلوت نشست" ( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ ...
مرغ زیرک : دکتر فروزان فر درمورد " مرغ زیرک " می نویسد : ( ( مرغ زیرک مرغی است که به دوپا از درخت آویخته شده و با آواز بلند حق حق می گوید . و بعضی گف ...
دکتر فروزان فر درمورد " سیمیا" می نویسد : ( ( سیمیا لفظی است مأخوذ از عبری مرکب از " شِم ، یعنی اسم و " یَه " یعنی الله ، واصطلاحاً اطلاق می شود برعل ...
یکرنگی: مجازا، دوستی بی غرض و نفاق ، وحدت و یگانگی ، وحدت صرف "او ز یک رنگی عیسی بو نداشت وز مزاج خم عیسی خو نداشت" ( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بد ...
خو نداشتن:واقف نبودن "او ز یک رنگی عیسی بو نداشت وز مزاج خم عیسی خو نداشت" ( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ۱۳۷۵. ص ۲۱۸ )
بونداشتن:خبر نداشتن "او ز یک رنگی عیسی بو نداشت وز مزاج خم عیسی خو نداشت" ( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ۱۳۷۵. ص ۲۱۸ )
حسب: بزرگی مرد از روی نسب دکتر فروزان فر در مورد " حسب" می نویسد : ( ( حسب بزرگی مرد از روی نسب ، بزرگی در دین و مال ، سربلندی که به کسب مرد حاصل شود ...
معَسّر:چیزی دشوار کرده ، دشوار دکتر فروزان فر در مورد " معسر " می نویسد : ( ( معسر هر چیزی است که سرانجام آن پشیمانی باشد و بافسوس و اندوه گراید و آن ...
بر گرفتن نظر: صرف نظر کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۹۱ ) .
بر گرفتن گام: راه افتادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۸۷ ) .
بر گرفتن قلم: معذور داشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۶ ) .
بر گرفتن طمع: ترک امید کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۹۰ ) .
بر گرفتن شکوه کسی :زایل ساختن حشمت وی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۴۹ ) .
بر گرفتن از پیش : دفع کردن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۴ ) .
برگذرانیدن: برتری دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۶ ) .
برکشیدن ساز:آماده کردن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۷ ) .
برکشیدن دندان :کندن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۳۲ ) .
برکشیدن جامه: کندن لباس. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۷۳ ) .
از بیخ کشیدن: ریشه کن کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۰۴ ) .
کشیدن بیخ: ریشه کن کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۰۴ ) .
بر کسی افتادن:حمله کردن به وی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۷۳ ) .
بر کاروان زدن: غارت بردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۳۴ ) . زدن بر کاروان: تاراج کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چ ...
بر کار گرفتن: معمول داشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۲۶ ) . - بکار گرفتن. بکار بستن. مشغول ساختن. گرفتار کردن : آن رفت که ...
بر کار رفتن: موثر بودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۱۰ ) .
برکات انفاس: برکت های نفس ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۳۲ ) .
بر قرار اصل : برطبق معمول. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۲۶ ) .
برف دی مهی: برف ماه دی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۵۷ ) .
برعادت: حسب المعمول. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۰۳ ) .
برطاق نهادن: فراموش کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۰۴ ) .
برشدن اندیشه: اوج گرفتن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۸۰ ) .
بر سر سنگ نشستن: کوه نشین شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۴۹ ) .
بر سر طعام نشستن: خوردن گرفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۳۵ ) .
برزمین زدن: افکندن ، انداختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۸۷ ) .
بر زبان گذشتن: نقل کردن ، بازگفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۳ ) .
بر زبان راندن نام کسی: یاد کردن اسم او. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص 100 ) .
بر دل نهادن رنج: غصه دارشدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۸۹ ) .
رنج بر دل نهادن: غصه دارشدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۸۹ ) . رنج بر دل نهادن ؛ آزرده خاطر شدن. دل آزردگی پیدا کردن : رنج ...
بر دل گذشتن: خطورکردن بر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۸۲ ) .
سنگ بر دل بستن: کنایه از تحمل سختی کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۱ ) .