علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متصل یافتن: متصل یافتن : پیوسته دیدن . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متعارف ارواح: متعارف ارواح : محل شناخت یکدیگر . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متفادی وار: متفادی وار : سربها دهنده وار . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متقاصر امدن: متقاصر آمدن : قاصر گشتن ، بازایستند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متقاضی اجل: متقاضی اجل : خواهنده ی مرگ . ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متقاضیان درونی: متقاضیان درونی : خواهش های نفسانی . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متقلد کردن: متقلد کردن : عهده دار ساختن . ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متناولان: متناولان : گیرندگان . ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متهم داشتن: متهم داشتن : مورد اتهام قرار دادن . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لایق حال: لایق حال : مناسب حال . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لئیم طبعی: لئیم طبعی : پست فطرتی . ( مرزبان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لئیم ظفری: لئیم ظفری : بد طینتی , ستیزه گری . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لباس اب یافت: لباس آب یافت : جامه ی تر . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به جان کسی افتادن: به جان کسی افتادن: [کنایه ]با او دع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الاخون والاخون کردن: الاخون والاخون کردن: [اصطلاح] آواره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شوهر سابق: شوهر سابق: [در تداول عامه ]شوهر قبل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

براق شدن: بُراق شدن: [در تداول عامه ]خشمگین ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به کسی رسیدن: به کسی رسیدن: [در تداول عامه ]به فک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تراشیدن مداد: تراشیدن مداد: [در تداول عامه ]تیز ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برای کسی جا نشان دادن: برای کسی جا نشان دادن: [ اصطلاح در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به ساز کسی رقصیدن: به ساز کسی رقصیدن: [اصطلاح]بر طبق م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریز کردن چشم: ریز کردن چشم: [در تداول عامه ]تنگ ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیگار اتش زدن: سیگار اتش زدن: [ اصطلاح در تداول عا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیف پیف کردن: پیف پیف کردن: [در تداول عامه ]ابراز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی ادا اصول: بی ادا اصول: [ اصطلاح در تداول عامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوک مداد: نوک مداد : [ اصطلاح در تداول عامه ] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم سلیقه بودن: : [ اصطلاح در تداول عامه ]هم مشرب ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تخسی: تُخْسی: [ در تداول عامه ] دارای شیط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عدل: عدل در اصل به دو لنگه ی بار چهار پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پرتقال: : ایرانیان در قدیم به مرکبات نارنگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیچیدن صدا: پیچیدن صدا: [ اصطلاح در تداول عامه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هاشور زدن: هاشور زدن: مخطط و راه راه کردن ، خط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لبخند به لب چسباندن: لبخند به لب چسباندن: [ اصطلاح در تد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شلوار مخمل کبریتی: شلوار مخمل کبریتی: [ اصطلاح در تداو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیرچشمی: زیرچشمی: نگاه دزدکی , نگاه کردن به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرمر سبز: ( ( نمای ساختمان بلند ، طبقه طبقه ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجر سه سانت: آجر سه سانتی: در ساختمان از انواع م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیشه اینه ای: شیشه آینه ای: نوعی از شیشه است که ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حفاظ طلایی: حفاظ طلایی: [ اصطلاح در تداول عامه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جواهر بدلی: جواهر بدلی: [ اصطلاح در تداول عامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دررفتگی جوراب: دررفتگی جوراب: [ اصطلاح در تداول عا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کبره بستن: کبره بستن: [ اصطلاح در تداول عامه ] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوار گچی: زوار گچی : نوار باریکی از گچ که با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارشیتکت: ( آرشیتکت ) ( تِ کْ تْ ) [ فر. ] ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دندت نرم: دَنْدَت نرم: [ اصطلاح در تداول عامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عصا بدست: عصا بدست: [ اصطلاح در تداول عامه ]ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جادار: جادار: [ اصطلاح در تداول عامه ]فراخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منصفانه: منصفانه: عادلانه ، نسبتا خوب و مناس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گشت زدن: گشت زدن: [ اصطلاح در تداول عامه ]دو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ورودی سوا: ورودی سوا: [ اصطلاح در تداول عامه ] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوت زنان: سوت زنان: [ اصطلاح در تداول عامه ]د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حرف حساب زدن: حرف حساب زدن: [ اصطلاح در تداول عام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طفلی: طفلی: [ اصطلاح در تداول عامه ]طفلک، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طفلی: طفلی: [ اصطلاح در تداول عامه ]طفلک، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از خر شیطان پیاده شدن: از خر شیطان پیاده شدن: [کنایه ] از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوفتی: کوفتی: [ اصطلاح در تداول عامه ] صفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوفتی: کوفتی: [ اصطلاح در تداول عامه ] صفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باد هوا بودن: باد هوا بودن: [ اصطلاح در تداول عام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باد هوا بودن: باد هوا بودن: [ اصطلاح در تداول عام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کسی برای انتخاب باز بودن: دست کسی برای انتخاب باز بودن: [ اصط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دولا شدن: دولا شدن: [ اصطلاح در تداول عامه ]خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دکمه روشن کردن: دکمه روشن کردن: [ در تداول عامه ]دک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرپیشخدمت: سرپیشخدمت: [ در تداول عامه ]مدیر مه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طبق معمول: طبق معمول: [ اصطلاح در تداول عامه ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دسته کلید: دسته کلید: [ اصطلاح در تداول عامه ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دسته کلید: دسته کلید: [ اصطلاح در تداول عامه ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هره پنجره: هره ی پنجره: [ اصطلاح در تداول عامه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هره پنجره: هره ی پنجره: [ اصطلاح در تداول عامه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هره: هُرّه چینی :هره چیدن، به آجر کاری م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هره چینی: هره چینی :به آجر کاری مکان هایی مان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هره چینی: هره چینی :به آجر کاری مکان هایی مان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گل ازالیا: گل آزالیا:یک نوع گیاه و گل زینتی ول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حسابی: حسابی: [ اصطلاح در تداول عامه ]درست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لبخند پهن: لبخند پهن: [ اصطلاح در تداول عامه ] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تعظیم کوتاه: تعظیم کوتاه: [ اصطلاح در تداول عامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چفت کردن انگشت: به هم چفت کردن انگشت: [ اصطلاح در ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لاک ناخن گلبهی: لاک ناخن گلبهی: [ اصطلاح در تداول ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لاک ناخن گلبهی: لاک ناخن گلبهی: [ اصطلاح در تداول ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریز خندیدن: ریز خندیدن: [ اصطلاح در تداول عامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دل به کسی فحش دادن: در دل به کسی فحش دادن: [کنایه ]نا س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دل از کسی عذر خواهی کردن: در دل از کسی عذر خواهی کردن: [کنایه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بماند: بماند: [ اصطلاح در تداول عامه ]به ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بماند: بماند: [ اصطلاح در تداول عامه ]به ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دست کسی راحت شدن: از دست کسی راحت شدن: [ اصطلاح در تد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بامزگی کردن: بامزگی کردن: [در تداول عامه ]خوش طب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رژیم بازی: رژیم بازی: [ اصطلاح در تداول عامه ] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ول بده: ول بده: [ اصطلاح در تداول عامه ]ولش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ول دادن: ول دادن: [ اصطلاح در تداول عامه ]ول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عوضی بازی: عوضی بازی: [ اصطلاح در تداول عامه ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عوضی بازی: عوضی بازی: [ اصطلاح در تداول عامه ] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خرج روی دست کسی گذاشتن: خرج روی دست کسی گذاشتن: [کنایه در ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جاانداختن: جاانداختن: [ در تداول عامه ]، نصب ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مشاور تزیینات: مشاور تزیینات:کسی که در زمینه تزیین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گلو ی کسی پیش کسی گیر کردن: گلو ی کسی پیش کسی گیر کردن: [کنایه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گلو ی کسی پیش کسی گیر کردن: گلو ی کسی پیش کسی گیر کردن: [کنایه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غلط کردن: غلط کردن: [ اصطلاح در تداول عامه ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غلط کردن: غلط کردن: [ اصطلاح در تداول عامه ] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به امتحانش ارزیدن: به امتحانش ارزیدن: [ اصطلاح در تداو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قربان صدقه کسی رفتن: قربان صدقه کسی رفتن: [کنایه در تداو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قربان صدقه کسی رفتن: قربان صدقه کسی رفتن: [کنایه در تداو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ننر بازی: ننر بازی: [کنایه در تداول عامه]لوس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ننر بازی در اوردن: ننر بازی در آوردن : [کنایه در تداول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دل کسی برات شدن: به دل کسی برات شدن: [کنایه در تداول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تحفه: تحفه: [کنایه در تداول عامه]به تمسخر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پک زدن: ( ( آرزو سیگار روشن کرد پک زد دود ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شیره به سر کسی مالیدن: شیره به سر کسی مالیدن: [کنایه در تد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیره به سر کسی مالیدن: شیره به سر کسی مالیدن: [کنایه در تد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وروجک: وروجک: [در تداول عامه ]:صفتی است بر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پای اینترنت نشستن: پای اینترنت نشستن: [ اصطلاح در تداو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نفس بلند کشیدن: نفس بلند کشیدن: [ اصطلاح در تداول ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قنبرک زدن: قنبرک زدن: [کنایه در تداول عامه] خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قنبرک زدن: قنبرک زدن: [کنایه در تداول عامه] خو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رودل داشتن: رو دل داشتن: [کنایه در تداول عامه]ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واجبات احوال: واجبات احوال : حال های واجب . ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واجبات ادب: واجبات ادب : ادب واجب . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واجبات الاداتر: واجبات الاداتر : لازم الاداتر . ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

واجب دیدن: واجب دیدن : ضروری دانستن . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واجب فرمودن: واجب فرمودن : لازم شمردن . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واردات رزق: واردات رزق : روزی در آینده . ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واردات غیب: واردات غیب : در آینده های نهانی . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وارد روحانی: وارد روحانی : در آینده ی روحانی . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واسطه تقرب: واسطه ی تقرب : وسیله ی نزدیکی . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واقع گردون: واقع گردون : نسر ، صورت فلکی . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واقعه حال: واقعه ی حال : حادثه ی رویداده . ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

والا منشی: والا منشی : بزرگ همتی . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وام توختن: وام . . . توختن : پرداختن قرض . ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وام دادن: وام دادن : قرض دادن . ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واهب صور: واهب صور : بخشنده ی صورت ها ، خدا . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

واهی گشتن: واهی گشتن : سست شدن . ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وثوق داشتن: وثوق داشتن : اطمینان داشتن . ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وجد حالت: وجد حالت : ذوق حالت . ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وجوه مردم: وجوه مردم : سرشناسان مردم . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وجوه مصلحت: وجوه مصلحت : راه های مصلحت . ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وجوه و اعیان: وجوه و اعیان : سرسناسان و بزرگان . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وجه اوفی: وجه اوفی : راه رساتر . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وجه تدبیر: وجه تدبیر : راه چاره اندیشی . ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وجه خلاص: وجه خلاص : راه رهایی. ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وجه صبیح: وجه صبیح : روی گشاده . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وجه کفاف: وجه کفاف : وجه روزی . ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وجه نجات: وجه نجات : راه رهایی . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وحشت خانه: وحشت خانه : جای ترس . ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وحشت راه: وحشت راه : بیم راه . ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وحشت غربت: وحشت غربت : بیم غریبی . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ودایع اسرار: ودایع اسرار : رازهای امانت . ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ودیعت دار: ودیعت دار : امانت دار . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ورج الهی: ورج الهی : فره ی ایزدی . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ورطه خطر: ورطه ی خطر : محل خطر . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ورطه ندامت: ورطه ی ندامت : مهلکه ی پشیمانی . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ورطه هلاک: ورطه ی هلاک : جای نابودی . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ورود بوادر: ورود بوادر : درآمدن سخن های نااندیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وزن داشتن: وزن داشتن : دارای وزن بودن ، ارج دا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وسیلت ساختن: وسیلت ساختن : سبب ساختن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وصیت فرمودن: وصیت فرمودن : وصیت کردن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وصیت نگاه داشتن: وصیت نگاه داشتن : رعایط شرایط وصیت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وضع حمل: وضع حمل : نهادن بار زایمان . ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وضع فرمودن: وضع فرمودن : ایجاد کردن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وضیع و رفیع: وضیع و رفیع : فرومایه و بلند . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وضی المنظر: وضی المنظر : پاکیزه روی . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وطن داشتن: وطن داشتن : مسکن گزیدن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وطن گاه: وطن گاه : جای باش . ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وعثای سفر: وعثای سفر : رنج سفر . ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وعده کردن: وعده کردن : قول دادن . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وعید قهر: وعید قهر : وعده ی بد . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وفا پیشه: وفا پیشه : وفادار . ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وفا نمودن: وفا نمودن : به جای آوردن پیمان . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وفای عهد: وفای عهد : به سر بردن پیمان . ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وفای عهده: وفای عهده : به سر بردن پیمان . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وفور حزم: وفور حزم : بسیاری حزم . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وفور دانش: وفور دانش : بسیاری دانش . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وفور علم: وفور علم : بسیاری دانش . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وقع بر دل نشستن: وقع بر دل نشستن : مهابت حاصل شدن . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وقع هراس: وقع هراس : فرود آمدن بیم . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وهن اعضا: وهن اعضا : سستی اندام ها . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وهن افگندن: وهن افگندن : سستی ایجاد کردن . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هادی طریق: هادی طریق : راهنما . ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هتک پرده: هتک پرده : پرده دریدن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هجوم کردن: هجوم کردن : هجوم آوردن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هدر گشتن خون: هدر گشتن خون : باطل شدن حق آن . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هر ساعت: هر ساعت : هر لحظه . ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هزار ساله: هزار ساله : منسوب به هزار سال . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هزیمت گشتن: هزیمت گشتن : فرار کردن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هشیاردل: هشیار دل : بیدار دل ، دل آگاه . ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هفت ارکان: هفت ارکان : هفت اندام . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هفت حقه پیروزه: هفت حقه ی پیروزه : آسمان . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هفت ولایت اعضا و جوارح: هفت ولایت اعضا و جوارح : هفت اندام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هفت ولایت تن: هفت ولایت تن : هفت اندام . ( مرزب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هلاک گرداندن: هلاک گرداندن : نیست کردن . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همت گماشتن: همت گماشتن : آهنگ کردن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم داستان کردن: هم داستان کردن : موافق ساختن . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم دندانی: هم دندانی : هم سری ، رقابت . ( مر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همزادی: هم زادی : هم سنی ، دوستی . ( مرزب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم عنانی: هم عنانی : برابری . ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم کفؤ: هم کفؤ: هم سر ، هم رتبه . ( مرزبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همنشینان: هم نشینان : معاشران ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هندوستان و فیل: هندوستان و فیل : تداعی مکانی . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنر پسندی: هنر پسندی : شناخت هنر . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنر پیشگان: هنر پیشگان : هنرمندان . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنر فائق: هنر فائق : هنر برتر . ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنر نمایان: هنر نمایان : چابکدستان . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنگامه گرم کردن: هنگامه گرم کردن :معرکه به پا کردن . ...

١ سال پیش

مدال‌های علی باقری