علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ثقافت: ثقافت از ماده ثقف به معنی دست یافتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ثقافت: ثقافت از ماده ثقف به معنی دست یافتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مترف: مترف از ماده ترف ( بر وزن طرف ) به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الفیل: ( Elephent ) : دگرگون شده ی الفیل ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حجمه اتش: حجمه ی آتش : جحمه ( بر وزن ضربه ) د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قاسی: قاسی از ماده قسوة به معنی خشونت و س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مخاصمه: مخاصمه از ماده اختصام به معنی نزاع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جحد: جحد در اصل به معنی انکار کردن چیزی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارض جحده: جحد در اصل به معنی انکار کردن چیزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صره: صره در اصل از ماده صر ( بر وزن شر ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معقم: معقم از ماده عقم ( بر وزن بخل و همچ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کظیم: واژه کظیم از ماده کظم ( بر وزن نظم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نسخت: نسخت در اصل از نسخ گرفته شده که به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تنازع: تنازع به معنی گرفتن از یکدیگر است . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنازع بقا: تنازع به معنی گرفتن از یکدیگر است . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تنازع بقا: تنازع به معنی گرفتن از یکدیگر است . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طغی: طغی از ماده طغیان به معنی تجاوز از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هشیم: هشیم از ماده هشم ( بر وزن خشم ) در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هزیمت: هزیمت از ماده هزم می باشد و هزم ( ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رجرجه: رج ( بر وزن حج ) به معنی حرکت شدید ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اجاج: اجاج از ماده اج ( بر وزن حج ) در اص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایراء: ایراء از ماده وری ( بر وزن نفی ) به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادهان: ادهان در اصل از ماده دهن به معنی رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اقتباس: اقتباس در اصل از ماده قبس به معنی گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مختال: مختال از ماده خیال گرفته شده و به م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شقاق: شقاق در اصل به معنی شکاف و جدائی می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قری محصنه: محصنة از ماده حصن ( بر وزن جسم ) به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

احصاء: احصاء به معنی شمارش است و در اصل از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جبل شاهق: شهیق در اصل به معنی صدای زشت و منکر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ممنون: ممنون از ماده من به معنی قطع آمده ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غداء: غداء از ماده غدوة به معنی اول روز ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رقیه: رقیه ( بر وزن خفیه ) به معنی بالا ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فاجر: فاجر از ریشه فجر گرفته شده که به مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فاجر: فاجر از ریشه فجر گرفته شده که به مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فوز: فوز به معنی رسیدن به خیر و نیکی توا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشط: نشط ( بر وزن هشت ) در اصل به معنی گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انشاط: انشاط از ماده نشط ( بر وزن هشت ) در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشیطه: نشیطة از ماده نشط ( بر وزن هشت ) در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ضحی: ضحی به معنی موقعی است که نور آفتاب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طامه: ( طامة ) از ماده طم ( بر وزن فن ) د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سافر: سافر از ماده سفر ( بر وزن قمر ) گرف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طف: طف به معنی کناره های چیزی است ، و ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طفیف: طفیف از ماده طف گرفته شده طف در اصل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرائر: سرائر جمع سریره به معنی حالات و صفا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسجی: سجی از ماده سجو ( بر وزن سرد ، و بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تحصیل: تحصیل در اصل به معنی بیرون آوردن مغ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نفش: نفش ( بر وزن نقش ) به معنی گستردن پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لهو: لهو به معنی سرگرم شدن به کارهای کوچ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وصید: وصید از ماده ایصاد به معنی بستن در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خناس: خناس صیغه مبالغه از ماده خنوس ( بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انبساط: انبساط در اصل به معنی گسترش و توسعه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سبط: سبط ( بر وزن حفظ ) در اصل به معنی گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسباط: اسباط از سبط ( بر وزن حفظ ) و سبط ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حمس: حمس ( بر وزن خمس ) به معنی کسی که د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سحر: واژه سحر ( بر وزن بشر ) در اصل به م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مفاتح: مفاتح جمع مفتح ( بر وزن بهتر ) به م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ملکوت: ملکوت در اصل از ریشه ملک ( بر وزن ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جنان: جنان ( از ماده جن بر وزن فن ) به مع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از اب و کار شدن: از آب و کار شدن: ضایع گشتن و دیگر ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از اسمان زنبیل فرستادن: از آسمان زنبیل فرستادن: از آسمان چی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از بن ناخن: از بن ناخن: کنایه از ذخیره و جمع شد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پس پشت کردن: از پسِ پشت کردن: پشت سر گذاشتن، پشت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از جگر قلیه پیاز خوردن: از جگر قلیه پیاز خوردن: نظیر:" از ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از خانه: از خانه : آشنا، از یک خانواده، هم خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از خط بودن: از خط بودن: شاید مراد بیرون از خط و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از خود پیاده کردن: از خود پیاده کردن: از خودبینی و خود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از خود زادن: از خود زادن: ظاهراً به معنی از خود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از خود صید کردن: از خود صید کردن : ظاهراً به معنی کش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دیده باد اوردن: از دیده باد آوردن: ورم چشم از گریه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از روی به پشت دادن: از روی به پشت دادن: مراد از روی خاص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از ره بردن: از ره بردن : منحرف ساختن، به مجاز گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از سر سردی: از سر سردی: از روی بی مهری. ( ( آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از سر عین: از سر عین : ظاهرا به اشاره ی چشم اس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منعکس گردانیدن: منعکس گردانیدن : باز گردانیدن . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منقرد افتادن: منقرد افتادن : تنها شدن ، جدا گشتن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منفصم کردن: منفصم کردن : گسیختن ، بریدن . ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منفعت گشودن: منفعت گشودن : سود رسیدن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منفعت محض: منفعت محض : سود خالص . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منقاد شدن: منقاد شدن : مطیع گشتن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منقطع امدن: منقطع آمدن : گسسته شدن ، بریده گشتن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منقطع شدن از: منقطع شدن از : رها گشتن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منقطع گردانیدن: منقطع گردانیدن : گسیخته شدن . ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منقولات احمال: منقولات احمال : بار های قابل نقل . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منکر امدن: منکر آمدن : ناخوش آمدن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منکرات کلام: منکرات کلام : سخنان ناپسند . ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منوط گردانیدن: منوط گردانیدن : وابسته ساختن . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منیع المنال: منیع المنال : دست نیافتنی . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مواثیق عهد: مواثیق عهد : پیمان استوار . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مواثیق عهود: مواثیق عهود : پیمان های استوار . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مواخذت فرمودن: مواخذت فرمودن : گرفتار ساختن . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مواسات کردن: مواسات کردن : یاری کردن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مواضع حیل: مواضع حیل : جایهای چاره اندیشی . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مواظب داشتن: مواظب داشتن : متوجه ساختن . ( مرز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقصوص الجناح: مقصوص الجناح : شکسته بال . ( مرزب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقضی الوطر: مقضی الوطر : آنکه حاجتش روا شده . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقل الحال: مقل الحال : تهیدست ، پریشان حال . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقلوب گردانیدن: مقلوب گردانیدن : واژگونه ساختن . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقوس اضلاع: مقوس اضلاع : خمیدگی پهلو ها . ( م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقیم بودن: مقیم بودن : ساکن بودن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکاثرت کردن: مکاثرت کردن : با کسی به بسیاری نبرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکارم اوصاف: مکارم اوصاف : وصف های نیک . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکارم عادات: مکارم عادات : عادت های خوب . ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکاشحت گذاشتن: مکاشحت گذاشتن : دشمنی فرو نهادن . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکامن غدر: مکامن غدر : کمین گاه های پیمان شکنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکامن غیب: مکامن غیب : کمین گاه های نهان . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکامن نفس: مکامن نفس : کمینگاه های نفس . ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکاید ایام: مکاید ایام : حیله های روزگار . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکتوم دل: مکتوم دل : پوشیده ی دل ، راز دل . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکرر کردن: مکرر کردن : تکرار نمودن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکسور القلب: مکسور القلب : دلشکسته . ( مرزبان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکفوف داشتن: مکفوف داشتن : ممنوع ساختن . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکنون سر: مکنون سر : پوشیده راز . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکنون ضمیر: مکنون ضمیر : پوشیده درون . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملاء اعلی: ملاء اعلی : جهان برین . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملاحظت کردن: ملاحظت کردن : به گوشه ی چشم در چیزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملاح وار: ملاح وار : دریانورد مانند . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملازم بودن: ملازم بودن : همراه بودن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملاقات افتادن: ملاقات افتادن : دیدار روی دادن . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملال اوردن: ملال آوردن : بیزاری دست دادن . ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملایم امدن: ملایم آمدن : سازگار گشتن . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملبس حریر: ملبس حریر : جامه ی حریر . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملتفت گردانیدن: ملتفت گردانیدن : متوجه ساختن . ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملک داری: مُلک داری : مملکت داری . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملک وزراء العصر: ملک وزراء العصر : سرور وزیران عصر . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملکه نفس: ملکه ی نفس : صفت راسخ نفس . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملوک پارس: ملوک پارس : شاهان پارس . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملوک سباع: ملوک سباع : شاهان درندگان . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملوک سلف: ملوک سلف : شاهان گذشته . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملوک عرب: ملوک عرب : شاهان عرب . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملول مهر افزای: ملول مهر افزای : مهربان دلزده , دنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ممالک ارای: ممالک آرای : کشور آرای . ( مرزبان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ممکن شدن: ممکن شدن : میسر گشتن . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ممکن الوقوع: ممکن الوقوع : شدنی . ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مموهات اکاذیب: مموهات اکاذیب : دروغ های راست نما . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منادی فرمودن: منادی فرمودن : ندا کردن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منازل سیر: منازل سیر : خانه ههای سیر . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منازل نوشتن: منازل. . . نوشتن : طی کردن منزل ها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منازل و مراحل: منازل و مراحل : منزل ها و مرحله ها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منافات طبیعت: منافات طبیعت : اختلاف طبیعت . ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منافذ جوارح: منافذ جوارح : سوراخ های جوارح . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منافذ زمین: منافذ زمین : سوراخ های زمین . ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منت پذیرفتن: منت پذیرفتن : احسان پذیرفتن . ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منتشر گشتن: منتشر گشتن : پخش شدن . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منتهای ارزو: منتهای آرزو : نهایت مقصود . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منتهای طلب: منتهای طلب : نهایت خواستن . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منجوق رایتی: منجوق رایتی : گوی های رایت و درفش . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منخرط گردانیدن: منخرط گردانیدن : به رشته کشیدن . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقامات مشکور: مقامات مشکور : کار های گزیده . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقام تعذر: مقام تعذر : جای دشواری . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقام توقف: مقام توقف : جای ایستادن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقام گرفتن: مقام گرفتن : جایگزین شدن . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقاود تقلید: مقاود تقلید : مهارهای تقلید ، اضافه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقاوله رفتن: مقاوله رفتن : پیمان بستن . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقبل طالع: مقبل طالع : نیک اختر . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقبل نهاد: مقبل نهاد : نیک نهاد . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقبول امدن: مقبول آمدن : پسندیده شدن . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقبول فعل: مقبول فعل : پسندیده کار . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقتدای لشکر: مقتدای لشکر : پیشوای سپاه . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقتصدان: مقتصدان : میانه رو ها . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقتضای ارزو: مقتضای آرزو : لازمه ی آرزو . ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدر اقوات: مقدر اقوات : تقدیر کننده ی روزی ها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدر بودن: مقدر بودن : تقدیر رفتن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدمان لشکر: مقدمان لشکر : پیشگامان سپاه . ( م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقدم داشتن: مقدم داشتن : پیش داشتن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدمه معرفت: مقدمه ی معرفت : آغاز شناسایی . ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقرر کردن: مقرر کردن : قرار نهادن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقرون بودن: مقرون بودن : نزدیک بودن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقرون شدن: مقرون شدن : نزدیک گردیدن . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقصود بر امدن: مقصود بر آمدن : حاصل شدن مراد . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقصور امدن: مقصور آمدن : کوتاه شدن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقصور بودن همت: مقصور بودن همت : کوتاه بودن همت . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقصور الجناح: مقصور الجناح : کوتاه بال . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقصور کردن: مقصور کردن : کوتاه ساختن . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقصور گردانیدن: مقصور گردانیدن : کوتاه ساختن . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر کار بودن: سرکار بودن: در محل کار حضور داشتن، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وسط حرف کسی پریدن: وسط حرف کسی پریدن: سخن او را قطع کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مته به خشخاش گذاشتن: ( ( توضیح نده. می دانم گرفتاری. مته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خود را به جای کسی گذاشتن: خود را جای کسی گذاشتن: موقعیت او را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دید: از دید: از نگاه، از نظر. ( ( از د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدجنس بودن: بدجنس بودن: بد ذات بودن، بدنهاد بود ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غرض و مرض داشتن: ( ( از دیدن نینا همه همیشه حق داشتن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم های دور بر: آدمهای دور بر: دوستان و آشنایان، ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موضوع را عوض کردن: موضوع را عوض کردن: بحث را عوض نمودن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حال کسی را پرسیدن: حال کسی را پرسیدن: از حال او باخبر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از خود گفتن: از خود گفتن از حال خود خبر دادن، در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همسایه دیوار به دیوار: همسایه دیوار به دیوار: همسایه بغلی، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقل درست حسابی نداشتن: عقل درست حسابی نداشتن: احمق بودن، ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غش غش خندیدن: ( ( وسط غش غش خنده تعریف کرد که مرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر زل افتاب: زیر زلِِ آفتاب: زیر آفتاب سخت و گرم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پای تلفن: پای تلفن: در کنار گوشی تلفن، موقعی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غذا روی اجاق بودن: غذا روی اجاق بودن: غذا در حال پخت و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاک از یاد رفتن: پاک از یاد رفتن: به کلی از یاد رفتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به تریج قباش خورده: ( ( اصلاً خودم تلفن می کنم دعوت می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگار نه انگار: انگار نه انگار: [عامیانه، اصطلاح] م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گوشی را گذاشتن: گوشی را گذاشتن: گوشی تلفن را قطع کر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غذا را هم زدن: غذا را هم زدن: غذا را مخلوط کردن، غ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در جا جواب دادن: درجا جواب دادن: بلافاصله جواب دادن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حرف بی ربط: ( ( یکی از عیب هایم این بود که نمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جلو کسی در امدن: جلو ی کسی درآمدن: جواب او را دادن پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چات نی: چاتنی یا چَتنی ( Chutney ) به طیفی ...

١ سال پیش

مدال‌های علی باقری