نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تنگ شدن خلق: تنگ شدن خلق: [عامیانه، کنایه ] عصبی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تنگ دل کسی نشستن: تنگ دل کسی نشستن بسیار نزدیک کسی نش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تنگ بودن وقت: تنگ بودن وقت: [عامیانه، کنایه ] دیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تنگ بودن قافیه: تنگ بودن قافیه : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تنگ افتاب: تنگ آفتاب: [عامیانه، اصطلاح] درست د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تنگاب امدن: تنگاب آمدن : [عامیانه، کنایه ] به ج ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تن کسی خاریدن: تن کسی خاریدن: [عامیانه، کنایه ] خو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تنقل انداختن: تنقل انداختن: [عامیانه، کنایه ] جا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تن خود را چرب کردن: تن خود را چرب کردن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تنبل خان: تنبل خان: [عامیانه، اصطلاح] تن پرور ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تن به کار دادن: تن به کار دادن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تنبان فاطی: تنبان فاطی: [عامیانه، کنایه ] نگا. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تنبان درار: تنبان درآر : [عامیانه، اصطلاح] بی ح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تمدن داشتن: تمدن داشتن: [عامیانه، اصطلاح] دارای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تله کاشتن پیش پای کسی: تله کاشتن پیش پای کسی: [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تل و بل: تل و بل: [عامیانه، اصطلاح] جا به جا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تلکه بند شدن: تلکه بند شدن: [عامیانه، کنایه ] نگا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تلک و تلک: تِلِک و تُلُک : [عامیانه، اصطلاح] ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تلک و پلک: تِلِک و پِلِک: [عامیانه، اصطلاح] رخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تلقین گفتن: تلقین گفتن : [عامیانه، اصطلاح] مسائ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تلق و تولوق: تلق و تولوق : [عامیانه، اصطلاح] صدا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تلخه: تلخه : [عامیانه، اصطلاح] تریاک، سوخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تلپی: تلپی: [عامیانه، اصطلاح] برای نشان د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تکه گرفتن برای کسی: تکه گرفتن برای کسی : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تکه کسی بودن: تکه ی کسی بودن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تکه پاره کردن: تکه پاره کردن : [عامیانه، کنایه ] پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تک و تو: تک و تو : [عامیانه، اصطلاح] توان و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تک و پو زدن: تک و پو زدن : [عامیانه، کنایه ] به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تک مضراب زدن: تک مضراب زدن : [عامیانه، کنایه ] سخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تک سرما شکستن: تَک سرما شکستن: [عامیانه، کنایه ] ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تک زبانی حرف زدن: تُک زبانی حرف زدن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تک پا راه رفتن: تک پا راه رفتن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تک پا: تک پا : [عامیانه، اصطلاح] زمان کوتا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تکان نخوردن اب از اب: تکان نخوردن آب از آب : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تقه زدن: تقه زدن : [عامیانه، اصطلاح] کوبیدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تق و توق: تق و توق : [عامیانه، اصطلاح] سر و ص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تق و پوق: تق و پوق : [عامیانه، اصطلاح] سر و ص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تق سرما شکستن: تق سرما شکستن: [عامیانه، اصطلاح] نگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تقدس مابی: تقدس مآبی : [عامیانه، اصطلاح] خود ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تق چیزی درامدن: تق چیزی در آمدن : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تفنگ کشیدن روی کسی: تفنگ کشیدن روی کسی : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تفنگ در کردن: تفنگ در کردن: [عامیانه، اصطلاح] تیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تفنگ ته پر: تفنگ ته پر: [عامیانه، اصطلاح] تفنگی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تف توی یخه ی خود انداختن: تف توی یخه ی خود انداختن : [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تف به روی تو: تف به روی تو: [عامیانه، اصطلاح] زهی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تف به دهن: تُف به دهن: [عامیانه، اصطلاح] حیرت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تعطیل بردار: تعطیل بردار : [عامیانه، اصطلاح] تعط ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تعارف اب حمامی: تعارف آب حمامی: [عامیانه، کنایه ] ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تظاهر نمودن: تظاهر نمودن : [عامیانه، کنایه ] وان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تصدق کسی رفتن: تصدق کسی رفتن : [عامیانه، کنایه ] ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تصدق شدن کسی را: تصدق شدن کسی را : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تشنه ی چیزی بودن: تشنه ی چیزی بودن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تشنه بودن به خون کسی: تشنه بودن به خون کسی: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تشر تو شور کردن: تشر تو شور کردن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تشت کسی از بام افتادن: تشت کسی از بام افتادن : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تشت رسوایی کسی به صدا درامدن: تشت رسوایی کسی به صدا درآمدن: [عامی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تسمه پروانه: تسمه پروانه: [عامیانه، اصطلاح] تسمه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تسمه ای: تسمه ای : [عامیانه، اصطلاح] آدم لاغ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تسمه از گرده ی کسی کشیدن: تسمه از گرده ی کسی کشیدن: [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تسمه از کدوی کسی بیرون کشیدن: تسمه از کدوی کسی بیرون کشیدن : [عام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تسبیح انداختن: تسبیح انداختن: [عامیانه، اصطلاح] یک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زئیناتی: تزئیناتی : [عامیانه، اصطلاح] کسی که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تزریقات چی: تزریقات چی : [عامیانه، اصطلاح] کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تریاکی چیزی بودن: تریاکی ِ چیزی بودن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تره خورد نکردن برای کسی: تره خورد نکردن برای کسی: [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ترمال کردن: تِرمال کردن : [عامیانه، اصطلاح] خرا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ترکیدن دل: ترکیدن دل: [عامیانه، اصطلاح] از چیز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ترک هوا شکستن: ترک هوا شکستن: [عامیانه، کنایه ] کا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ترک نشاندن: ترک نشاندن: [عامیانه، اصطلاح] پشت س ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ترکمون زده: ترکمون زده : [عامیانه، اصطلاح] نوعی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ترکمون زدن یا کردن: ترکمون زدن یا کردن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تر کردن لب: تر کردن لب : [عامیانه، اصطلاح] چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ترقه فرنگی: ترقه فرنگی: [عامیانه، اصطلاح] بچه ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ترک بیلمز: ترک بیلمز : [عامیانه، اصطلاح] آدم ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ترق و تروق: ترق و تروق : [عامیانه، اصطلاح] سر و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ترش ابرو: ترش ابرو: [عامیانه، اصطلاح] عبوس. ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
گدوخ: اصل این کلمه در ترکی" گؤدوخ" می باش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تا برداشتن: تا برداشتن : [عامیانه، اصطلاح] تا ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تاپاله چسباندن: تاپاله چسباندن : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تاپو توپ: تاپ و توپ : [عامیانه، اصطلاح] سر و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تاتوله هوا کردن: تاتوله هوا کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تاج گل به سر کسی زدن: تاج گل به سر کسی زدن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تا خرخره زیر قرض بودن: تا خرخره زیر قرض بودن : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تا خوردن: تا خوردن: [عامیانه، اصطلاح] کج شدن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تاخیر بردار: تاخیر بردار: [عامیانه، اصطلاح] قابل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تازه عروس: تازه عروس : [عامیانه، اصطلاح] دختری ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تازه کردن گلو: تازه کردن گلو : [عامیانه، کنایه ] چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گلو تازه کردن: تازه کردن گلو : [عامیانه، کنایه ] چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تافته ی جدابافته: تافته ی جدا بافته : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تا فیها خالدون: تا فیها خالدون تا پایان، همه و همه.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تاکسی سرویس: تاکسی سرویس : [عامیانه، اصطلاح] نوع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تا کش به کشمش می خوره: تا کش به کشمش می خوره : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تا گلو زیر بار قرض بودن: تا گلو زیر بار قرض بودن: [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تبدیل به احسن کردن: تبدیل به احسن کردن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تب کردن خر: تب کردن خر : [عامیانه، اصطلاح] پوشی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تپه گذاشتن: تپه گذاشتن: [عامیانه، اصطلاح] بول ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تت و پت کردن: تت و پت کردن : [عامیانه، اصطلاح] شک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تته پته: تته پته : [عامیانه، اصطلاح] لکنت زب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تحت الشعاع بودن: تحت الشعاع بودن: [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تحویل گرفتن: تحویل گرفتن : [عامیانه، اصطلاح] به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تحفه ی نطنز: تحفه ی نطنز : [عامیانه، کنایه ] چیز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخت بر ابر کشیدن: تخت بر ابر کشیدن :کنایه از ارجمندی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخت پایی: تخت پایی: [عامیانه، اصطلاح] صاف بود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخت خوابیدن: تخت خوابیدن : [عامیانه، اصطلاح] راح ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخت سینه: تخت سینه: [عامیانه، اصطلاح] وسط سین ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخت قاپو کردن: تخت قاپو کردن : [عامیانه، کنایه ] چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخت و تبار: تخت و تبار : [عامیانه، کنایه ] خوب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخته پوست انداختن: تخته پوست انداختن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تخته پهن: تخته پِهِن : [عامیانه، اصطلاح] پهن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخته کم داشتن: تخته کم داشتن : [عامیانه، کنایه ] ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ترس بر داشتن کسی را: ترس بر داشتن کسی را : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ترتیب اثر دادن: ترتیب اثر دادن: [عامیانه، کنایه ] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخمه بو دادن برای کسی: تخمه بو دادن برای کسی: [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخم مرغ کسی زرده نداشتن: تخم مرغ کسی زرده نداشتن : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تخم لق شکستن: تخم لق شکستن: [عامیانه، کنایه ] فرص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخم طلا گذاشتن: تخم طلا گذاشتن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تخم سگ: تخم سگ: [عامیانه، اصطلاح] نوعی دشنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخمش را ملخ خورده: تخمش را ملخ خورده: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخم شر: تخم شر : [عامیانه، اصطلاح] مردم آزا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تخم دو زرده کردن: تخم دو زرده کردن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخم دو زرده: تخم دو زرده: [عامیانه، کنایه ] چیز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تخم حرام: تخم حرام: [عامیانه، اصطلاح] حرام زا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخم چیزی ورافتادن: تخم چیزی ورافتادن : [عامیانه، اصطلا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخم چیزی را برانداختن: تخم چیزی را برانداختن : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخم چهارشنبه: تخم چهارشنبه : [عامیانه، اصطلاح] حر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تخم چشم: تخم چشم : [عامیانه، اصطلاح] مردمک چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخم پس انداختن: تخم پس انداختن: [عامیانه، کنایه ] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جا امدن حال: جا آمدن حال: [عامیانه، کنایه ] بهبو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جا امدن: جا آمدن حال: [عامیانه، کنایه ] بهبو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جا امدن حواس: جا آمدن حواس : [عامیانه، کنایه ] به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جابه جا کردن: جا به جا کردن ( شدن ) : [عامیانه، ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جاپایی برای خود باز کردن: جاپایی برای خود باز کردن: [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جاپیچ: جاپیچ : [عامیانه، اصطلاح] جاکش، دلا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جاجا کردن: جاجا کردن: [عامیانه، اصطلاح] مرغ را ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جاخالی دادن: جا خالی دادن : [عامیانه، کنایه ] در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جاخالی رفتن: جاخالی رفتن : [عامیانه، اصطلاح] به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جاده صاف کن: جاده صاف کن : [عامیانه، کنایه ] کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جارچی گری کردن: جارچی گری کردن : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جارو کردن زیر پای کسی را: جارو کردن زیر پای کسی را : [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جامغولک بازی: جامغولک : [عامیانه، اصطلاح] حقه، حی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جان از کون در رفتن: جان از کون در رفتن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جان به جان افرین تسلیم کردن: جان به جان آفرین تسلیم کردن: [عامیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جان به جان کسی کردن: جان به جان کسی کردن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جان بر لب نهادن: جان بر لب نهادن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جانب کسی را گرفتن: جانب کسی را گرفتن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جان به سر شدن: جان به سر شدن : [عامیانه، کنایه ] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جان به عزراییل ندادن: جان به عزراییل ندادن: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جان به لب امدن: جان به لب آمدن ( آوردن ) : [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جان به لب رسانیدن: جان به لب رسانیدن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جان دادن برای چیزی: جان دادن برای چیزی : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جان در یک قالب: جان در یک قالب: [عامیانه، کنایه ] ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جان کرد کردن: جان کُرد کردن: [عامیانه، کنایه ] سخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جان کردی: جان کُردی : [عامیانه، اصطلاح] سخت گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جان کسی به نانش بسته بودن: جان کسی به نانش بسته بودن : [عامیان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جان کسی را به لب اوردن: جان کسی را به لب آوردن : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اب کشیدن: جانماز آب کشیدن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جان من و جان شما: جان من و جان شما : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جانمی: جانمی: [عامیانه، اصطلاح] کلمه ای که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جا نیاوردن: جا نیاوردن : [عامیانه، اصطلاح] کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جاهل پسند: جاهل پسند: [عامیانه، اصطلاح] چیزی ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جای ارزن نبودن: جای ارزن نبودن: [عامیانه، اصطلاح] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جای دشمن: جای دشمن : [عامیانه، اصطلاح] کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جای سفت: جای سفت: [عامیانه، اصطلاح] وضعیت سخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جای سوزن انداختن نبودن: جای سوزن انداختن نبودن : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جای شکرش باقی است: جای شکرش باقی است : [عامیانه، ضرب ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ینگه: ینگه در زبان ترکی به معنی جدید، از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ا از شکر تلخ تر به کسی نگفتن: از شکر تلخ تر به کس نگفتن: از شکر خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از صدف مشک و از اهو در جستن: از صدف مشک و از آهو در جستن : کار ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از گردن فرو نهادن: از گردن فرو نهادن : رها کردن از گرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از گلو گریستن: از گلو گریستن : ظاهراً به معنی ظاهر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شتاب صفر تا صد: شتاب صفر تا صد: کنایه از عکس العمل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مارادونا رو ول کنید غضنفر رو بگیرید: مارادونا را ول کن غضنفر را بگیر: کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اسم: اسم از سمو ( بر وزن غلو ) گرفته شده ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سوال کلیدی: سوال کلیدی: سوال حیاتی، سوال اساسی، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زا زیر ابی در رفتن: با زیر آبی در رفتن: با مخفی کاری و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قصه ی کلثوم ننه تعریف کردن: قصه کلثوم ننه تعریف کردن: کنایه از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شوت و شنگ بودن: کنایه از احمق بودن , نفهم بودن , خل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شوت بودن: شوت بودن: کنایه از خنگ بودن و بیشتر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
شوت بودن: شوت بودن: کنایه از خنگ بودن و بیشتر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیچیدن و رفتن: پیچیدن و رفتن : کنایه از اینکه تغیی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بو گند دادن: بو گند دادن:بوی بد پراکندن، بویناک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مست و پاتیل: مست و پاتیل : سیاه مست ، در تداول ع ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
مست و پاتیل: مست و پاتیل : سیاه مست ، در تداول ع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به قد و قواره کسی بودن: به قد و قواره کسی بودن :به بلندی قا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گاز چیزی را گرفتن: گاز چیزی را گرفتن : با استفاده از آ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
توهم زدن: توهم زدن : دچار توهم شدن ، دچار هذی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
توهم زدن: توهم زدن : دچار توهم شدن ، دچار هذی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
قیز: قیز که در زبان ترکی قئز تلفظ می شود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اسباب دادن: اسباب دادن: ظاهراً به معنی برخوردار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اسب کسب زیر زین بودن: اسب کسب زیر زین بودن : ظاهراً مهیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اشنان فروش: اُشنان فروش : اشنانی و اشنان گیاهی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در بسم بودن: در بسم بودن : در چیزی فرو رفتن و پن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
الف وحدت: الف وحدت : در اصطلاح صوفیه موجودات ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
انگشت به دندان گرفتن: انگشت به دندان گرفتن: تعجب کردن، سخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
انگشت به دندان گرفتن: انگشت به دندان گرفتن: تعجب کردن، سخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
انگشت دراز نکردن: انگشت دراز نکردن: انگشت کشیده داشتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
انگشت در نمک زدن: انگشت در نمک زدن : سوگند خوردن و عه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
درگیری داشتن: درگیری داشتن : نزاع داشتن ، مجادله ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جا افتادن: جا افتادن : پذیرفته شدن , تثبیت شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
جا افتادن: جا افتادن : پذیرفته شدن , تثبیت شدن ...
١ سال پیش