ترجمههای ف. دیبافرید (٢٥)
شما میتوانید بصورت حضوری یا کتبی درخواست بلیط بدهید
قبل از اینکه بری نامرتبی اینجا رو تمیز کن
او همیشه از یک پروژه به یه پروژه ی دیگه می پرد
تام به خانواده جولی یک نامه تسلیت ارسال کرد .
رجزخوانی بر علیه غرور نشانه ی فروتنی نیست
آنها بدون اینکه فکر کنند، شتابزده عمل کرده بودند .
من با این قاعده که بهترین دفاع حمله است موافقم
او ادعا می کرد که تایوان همیشه یک بخش جدایی ناپذیر از چین بوده است .
مرلین مونرو قادر بود باسنش را طوری تکان بدهد که مردها را وحشی کند.
ما یک حق سلب نشدنی برای بازی بسکتبال کالج داریم .
موفقیت او بوسیله ی موفقیت خواهرش تحت الشعاع قرار گرفت ( کم اهمیت شد )
جِیک به مهدکودک میره یا پیش پرستار بچه ؟
بده به من، مثلا ( حدود ) ، پانزده دقیقه دیگه آماده ست.
او بیخواب و رنگ پریده بود و زیاد غذا نمیخورد
یه خرده نوشیدنی کمک کرد یخ مجلس آب بشه!
او حدس زده بود آنها میخوان پول شام را حساب کنند به همین خاطر مخفیانه به پیشخدمت گفت صورتحساب رو به او بدهد .
احساسات محو می شوند مردم تغییر می کنند، تو صرفاً پذیرفتنش را باید بیاموزی
بنظر می رسه بشه اون دختر خوشگل و بلندش کرد