پیشنهادهای امین جمالی راد (٦٤)
1: to become better, smarter, more skillful, etc بهتر، باهوش تر، ماهرتر و غیره شدن. مثال: You'd better sharpen up if you want to keep your job. اگر ...
معادل: how much of the work have you complete چه مقدار از کاری را انجام داده اید؟ توضیح: این سوالی است که وقتی می خواهیم بدانیم یک نفر در یک کار چقد ...
تعریف: the quality that keeps an event developing or making progress after it has started خصوصیتی که باعث می شود یک رویداد بعد از این که شروع شد در ح ...
موقعی استفاده می شود که در مورد موضوعی یک راه حل را به کسی پیشنهاد می دهید که میتواند آن را قبول یا رد کند. معانی: اگر دوست دارید، اگر دوست داشتید، ...
a schedule that lists who will do a particular job and when they will do it. جدولی برنامه ریزی شده است که مشخصی می کند چه فردی یک کار خاص را در چه ز ...
Reactive کسی است که در پاسخ به فشارهای خارجی و آنچه قبلاً اتفاق افتاده است عمل می کند. بر خلاف Proactive که ابتکار عمل را به دست می گیرید و تصمیم می ...
Proactive کسی است که ابتکار عمل را به دست می گیرید و تصمیم می گیرید که چه کاری می خواهد انجام دهد. بر خلاف Reactive که در پاسخ به فشارهای خارجی و آنچ ...
یک جلسه 1:1 ( جلسه دو نفره ) یک بررسی منظم بین دو نفر در یک سازمان است ( معمولاً یک مدیر و یک کارمند ) . از آن برای دادن بازخورد، در جریان نگه داشتن ...
- فهم چیزی را با دادن جزییات بیشتر یا توضیحات ساده تر، شفاف تر و آسان تر کردن - بدون سردرگمی - شفاف یا خالص کردن ( مایع یا چیزی مایع شده ) معمولاً ...
all about somebody/something: هنگامی به کار می رود که بخواهید بگویید در حال حاضر فلان شخص/فلان چیز مهم است. Be what something is all about: هدف یا د ...
در مورد چیزی کاملا توجیه شده باشید. آن چیز برایتان کاملا واضح باشد.
این چیزی بود که به من کمک کرد. . . این جمله برای ابراز قدردانی از کمک هایی که در گذشته دریافت شده است به کار می رود. همچنین می توانید هنگام توصیف ک ...
صله رحم توضیح: ملاقات حضوری و سایر اشکال تماس بین فرزندان و والدین، خواهر و برادرهایی که از هم جدا شده اند و پدربزرگ و مادربزرگها
دستمزد ساعتی به زبان ساده مقدار پولی است که برای هر ساعت کار به دست می آورید یا هزینه می کنید.
عرضه کردن فردی یا چیزی به فرد دیگری مثال: 1. من خدمتکارم را در اختیار دوستم قرار دادم. 2. من ماشینم را در اختیار دوستم قرار دادم.
بالاترین ضریب هوشیاری - بالاترین میزان دقت - بالاترین سطح توجه
افراد سحرخیز
شکوفا شدن
منظم شوید، سامان یافته شوید، سازمان یافته شوید ( کسی که قادر به برنامه ریزی دقیق کارها، سر و سامان دادن آنها و انجام آنها به بهترین نحو ممکن است ) .
a day's work ; a task for a day یک روز کار؛ کاری برای یک روز
to not be touching something, or to be past someone or something به چیزی دست نزدن، یا از کنار کسی یا چیزی رد شدن
در هم تنیده - به هم پیچیده
منظور این نیست که . . . نه این که . . .
پیش رو
فرجه، شناوری ( در مفهوم برنامه ریزی و کنترل پروژه، به معنی مدت زمانی است که یک فعالیت می تواند به تاخیر بیفتد بدون آنکه تاریخ تکمیل پروژه را دچار تاخ ...
وقتی را برای انجام کاری در نظر گرفتن - بازه زمانی
a document that puts forward some ideas or opinions that might form the basis of a discussion of a particular topic سندی که ایده ها یا نظراتی را مطرح ...
افسار چیزی را به دست گرفتن - چیزی را تحت کنترل درآوردن
سرسری گذشتن یا عبور کردن از چیزی
قبل از پایان - اواخر
کاربلد ( در مورد انسان )
کروشه
انشاء جلسه - ثبت صورتجلسه از وظایف منشی جلسه است تا صورتجلسه را تنظیم کند.
بازنویسی چیزی به شکلی بهتر یا آراسته تر
خیلی وقت ها
حضوری face to face meeting = جلسه حضوری
با این که خیلی خوب به نظر می رسد. . . . هنگامی استفاده می شود که چیزی به نوبه خود مناسب، خوب و منطقی به نظر برسد اماچیزهای دیگری نیز وجود داشته باشن ...
حواستان باشد
کاری را انجام دهید که دیگران نیز آن را پس از شما انجام دهند - الگو بودن
جامع تر - کلی تر
بهتر است که
جلب اعتماد
ایجاد روابط دوستانه بین گروهها
میشه گفت. . .
رخنه کردن
نهادینه کردن
سامان دادن به کارها
سر راست
رُک ( بدون توجه به این که ممکن است موجب رنجش دیگران شود )
short period of free time به زمانهای آزاد کوتاهی که در طول روز به دست می آید گفته می شود. مثلاً: وقتی که پشت خط تلفن فردی منتظریم یا وقتی منتظر نصب ب ...