make available

پیشنهاد کاربران

در دسترس قرار دادن، قابل دسترس ساختن
ارائه دادن
عرضه کردن فردی یا چیزی به فرد دیگری
مثال:
1. من خدمتکارم را در اختیار دوستم قرار دادم.
2. من ماشینم را در اختیار دوستم قرار دادم.

بپرس