تاریخ
٢ سال پیش
متن
Critics adored the ballet company's parodic performance of Swan Lake.
دیدگاه
٧

منتقدان نمایش طنز دریاچه قو ( یِ ) کمپانی باله را تحسین کردند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Mr. Perez has to sign in at work every day.
دیدگاه
٣

آقای پرز هرروز بایدورود خود به سرکار راتاییدکند ( ساعت زدن یاامضاء موقع ورود و خروج به محل کار )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
How much is the entrance fee?
دیدگاه
٦

ورودیه چنده؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She wished her son would emulate his hard-working father rather than these rock stars.
دیدگاه
٥

اوآرزومیکرد پسرش بجای هنرپیشگان راک، ازپدرسختکوشش تقلیدمیکرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Bring up a raven and he'll pick out your eyes.
دیدگاه
٤

زاغ ( نوعی کلاغ بزرگ وسیاه ) رو بزرگ کن و ( ولی آخرش ) او چشم هایت را در میآورد. ( ضرب المثل است، مثل اینکه مامیگیم:اصل بد نیکونگردد چونکه بنیادش بد ...

تاریخ
٣ سال پیش
متن
always listen to your heart because even though it's on your left side, it's always right.
دیدگاه
٢

همیشه به ندای قلبت گوش کن زیرا باوجودیکه درطرف چپتان است اما همیشه ( حرفش ) راست است، ( الهام قلبی همیشه راست وصحیح است هرچند درسمت چپتان است )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
a batch of bread dough
دیدگاه
٤

یک چونه خمیر ( گلوله خمیری که بعدازپهن شدن اندازه یک نان میشود )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The full fee is payable on enrollment.
دیدگاه
٤

تمام هزینه موقع ثبت نام قابل پرداخت است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It is difficult to estimate the size of such a transient population.
دیدگاه
٣

تخمین چنین جمعیت ناپایداری سخته

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Guess we kinda know now where he stands on the issue.
دیدگاه
٣

حدس می زنم ( بنظرم ) حالا مایه جورایی میدونیم موضع اودرمورد این مسئله چیه

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He wouldn't be allowed to fart or pick his nose or put his feet on the table.
دیدگاه
٢

به اواجازه داده نمیشد بگوزد یا دماغشو بالابکشه، یاپاهایش را روی میز بیندازد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The French word for 'sun' is masculine.
دیدگاه
٢

کلمه خورشید درزبان فرانسه، مذکراست

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The merchant can choose from several challenge-response authentication methods: smart cards or third-party authentication.
دیدگاه
٢

بازرگان میتواندیکی ازچند روش تایید هویت راانتخاب کند:کارتهای هوشمند یاتایید توسط شخص ثالث ( معرف )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The recently arrived cultural attache, Ian Sloane, was among the diplomats to be sent home.
دیدگاه
٢

یان اسلوان، وابسته فرهنگی که اخیرا آمده بود هم درمیان دیپلماتهایی بود که به کشورشان بازگردانده شدند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He worked his way through the batch of letters on his desk.
دیدگاه
١

اوبه روش خودش درمیان انبوه نامه های روی میزش کارمیکرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I expect you had to pay a fat fee to your divorce lawyers.
دیدگاه
١

انتظاردارم مجبور به پرداخت حق الوکاله کلانی به وکیل برای جدایی شده باشی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Fart is the emissions of carbon dioxide, hydrogen, mostly with methane.
دیدگاه
١

گوز، بیرون دادنِ دی اکسید کربن، هیدروژن، اغلب بهمراه متان است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The appeal for people to donate blood was very successful.
دیدگاه
١

درخواست ازمردم برای اهدای خون، بسیارموفقیت آمیز بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The word for " book " is masculine in French.
دیدگاه
١

کلمه ( کتاب ) درزبان فرانسه ، مذکراست سلام

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The Duke's study was very masculine, with deep red wall-covering and dark oak shelving.
دیدگاه
١

اتاق کار دوک، بسیارمردانه بود، پوشش دیوار برنگ قرمزتیره وقفسه های بلوط سیاه ( از چوب بلوط سیاه ) . ( تضاد رنگ در پوشش دیوارهاکه برنگ قرمزتیره _ارغوان ...

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Some soldiers fart very easily and comfortably in the camp.
دیدگاه
١

بعضی سربازان، خیلی آسون و براحتی دراردوگاه ( کمپ ) میگوزند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They both had grown tired of their pseudo friendship, but neither wished to give up its advantages.
دیدگاه
١

آنها هردوازدوستی دروغینشان خسته شده بودند، اماهیچکدامشان نمیخواستند از منافع آن صرف نظر کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The French word for 'sun' is masculine - 'le soleil', but the German word is feminine - 'die Sonne'.
دیدگاه
١

کلمه خورشید درزبان فرانسه مذکر اما درزبان آلمانی مؤنث است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
'He' and 'him' are masculine pronouns.
دیدگاه
١

HeوHim دوضمیر مذکرهستند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Verbs that take object are called transitive verbs.
دیدگاه
١

افعالی که مفعول میگیرند، افعال متعدی نامیده می شوند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They careened the fishing boat to repaint the hull.
دیدگاه
١

آنهاقایق ماهیگیری رابه پهلو خواباندندتابدنه را رنگ کنند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His attache case was under the bed, along with some other luggage.
دیدگاه
١

کیف مدارک او در زیرتختخواب کنار چمدانی دیگر بود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Lisa shot him a venomous glance.
دیدگاه
١

لیزانگاهی پرازکینه به او انداخت.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The new aircraft creates a sonic boom.
دیدگاه
١

هواپیمای جدید صدای شکستن دیواره صوتی راایجادمیکند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We heard the sonic boom of a jet overhead.
دیدگاه
١

ماصدای شکستن دیواره صوتی یک جت رادربالای سرمان شنیدیم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
There is usually a sonic boom when an aircraft breaks the sound barrier.
دیدگاه
١

معمولا وقتی صدای شکسته شدن دیوارصوتی ایجادمیشود که یک هواپیما دیوارصوتی رامیشکند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I mean, listening to Duke Robillard was kinda the kiss of approval to what I was trying to do.
دیدگاه

میگم ( منظورم اینه ) ، گوش دادن به دوک روبییارد، یه جورایی مهرتاییدی بود برچیزی که تلاش میکردم انجام بدم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Is it sensible to think of masculine/feminine as polar opposites ?
دیدگاه

آیا هوشیارانه است که مرد و زن رامثل دوقطب مخالف ( مثبت ومنفی ) تصورکنیم؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I was kinda sorry to see him go.
دیدگاه

ازدیدن رفتن او یه جورایی متاسف بودم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Werner placed the attache case beside the chair then poured himself a stiff Scotch from the crystal decanter on the sideboard.
دیدگاه
٠

وارنر کیف مدارک راکنارصندلی گذاشت سپس برای خودش از تنگ بلوری روی بوفه، ویسکی ( اسکاچ ) غلیظی ریخت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Her care for the poor is completely pseudo.
دیدگاه
٠

توجه اوبه فقرا، کاملا ساختگی هست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
A pseudo pawn sacrifice seeking to deflect White's attention from the black king, but Kasparov is not to be deterred.
دیدگاه
٠

قربانی کردن ظاهری سرباز بخاطر انحراف توجه سفید ازشاه سیاه استاما کاسپاروف نباید جابزند

تاریخ
١ سال پیش
متن
A transitive verb takes one or more than one objects.
دیدگاه
٠

یک فعل متعدی یک یا بیش ازیک مفعول میگیرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Transitive verbs take a direct object.
دیدگاه
٠

افعال متعدی یک مفعول بیواسطه میگیرند

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
a born leader
دیدگاه
٠

معنی تحت لفظی : کسی که برای رهبر ی متولد شده، یعنی این استعداد رو ذاتاً داره که جمعی رو رهبری کنه، پس بهتره بگیم "یک رهبره بالفطره"

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The advertising insert fell out of the magazine.
دیدگاه
٠

درج آگهی تبلیغاتی درمجله ازقلم افتاد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We need to redefine what we mean by democracy.
دیدگاه
٠

نیازداریم که تعریف مجددی ازدموکراسی داشته باشیم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
At $ 1 million each, a Tomahawk is an expensive way to blast beach fortifications.
دیدگاه
٠

انفجاراستحکامات ساحلی با ( موشک ) تاماهاوک یک میلیون دلاری، کاری پرهزینه است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You sense the stresses in the hull each time the keel meets the ground.
دیدگاه
٠

هربارکه کف ( قایق ) بازمین تماس پیدامیکند، تنش وفشار رادر بدنه احساس میکنید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The Hull team had a bad reputation for playing rough.
دیدگاه
٠

تیم ( شهر ) هال برای بازی کردن خشن، آوازه بدی داشت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Fronted by Alan Hull, the band had a number of memorable hits.
دیدگاه
٠

درکنار آلن هال، گروه ( باندموسیقی ) چند اجرای بیادماندنی داشت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The company operates regular sailings between Hull and Zeebrugge.
دیدگاه
٠

این شرکت سفرهای دریایی منظمی رابین ( شهر ) هال و ( شهر ) زیبروج انجام میدهد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They climbed onto the upturned hull and waited to be rescued.
دیدگاه
٠

آنهاازروی بدنه واژگون شده بالارفتند ومنتظرماندندتانجات داده شوند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
As the most prestigious Paris couture house, Dior attracted the most talented assistants.
دیدگاه
٠

دیور، بعنوان معتبرترین خیاطخانه پاریس، بااستعدادترین دستیاران راجذب خودکرده است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Black - and - white dupe negative film.
دیدگاه
٠

نسخه سیاه وسفید فیلم

١