hull

/ˈhəl//hʌl/

معنی: کلبه، قشر، پوست، لاشه کشتی، تنه کشتی، پوست میوه یا بقولات، پوست کندن، ولگردی کردن
معانی دیگر: کوردل هال (وزیر برون مرز - امریکا)، پوست (یا نیام و غیره ی تخم و میوه را) کندن، (پوسته ی خارجی تخم و میوه ی گیاه) سبوس (گندم و غیره)، نیامک، نیام (لوبیا و غیره)، کجی (گردو و غیره)، گریبانه (توت فرنگی و غیره)، کاسه گل، (به طور کلی) پوشش، برونپوش، لفاف، پوشینه، بدنه ی کشتی (سوای دکل ها واتاق های روی عرشه و تجهیزات و غیره)، ناوتن (تنه ی هواپیمای آب نشین یا وسایل نقلیه ی خشکی - آبی و غیره که آب در آن رخنه نمی کند)، تنه (تانک و هواناو و غیره)، شهر هال (در انگلستان)، خانه رعیتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the outer shell or covering of various fruits, nuts, and seeds.

(2) تعریف: the outer covering or calyx of the flower buds of certain fruits like the strawberry.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hulls, hulling, hulled
مشتقات: huller (n.)
• : تعریف: to strip or break the outer coverings from (vegetables, seeds, or the like).
اسم ( noun )
(1) تعریف: the rigid frame and outer shell of a ship.

(2) تعریف: any similar casing, as on a missile or spacecraft.

جمله های نمونه

1. the hull of the ship loomed up suddenly
ناگهان بدنه ی کشتی نمودار شد.

2. to hull peas
نیام لوبیا سبز را کندن (یا جدا کردن)

3. to hull walnuts
گردو را پوست کندن

4. to hull wheat
سبوس (یا پوست) گندم را کندن و جدا کردن

5. a battleship's hull is thick
بدنه کشتی جنگی ضخیم است.

6. to seal a boat's hull
بدنه ی قایق را زاماسکه مالیدن

7. How many days'sail is it from Hull to Oslo?
[ترجمه گوگل]از هال تا اسلو چند روز است؟
[ترجمه ترگمان]چند روز طول می کشد تا از شهر هال به اسلو برود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He went to Hull University, where he studied History and Economics.
[ترجمه گوگل]او به دانشگاه هال رفت و در آنجا تاریخ و اقتصاد خواند
[ترجمه ترگمان]او به دانشگاه هال رفت و در آنجا تاریخ و اقتصاد را مطالعه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An elderly man from Hull has confounded doctors by recovering after he was officially declared dead.
[ترجمه reza-amiri] یک مردمسن ازشهرهال، بابازگشت به زندگی، بعدازاینکه مرگ اورسمااعلام شد، دکترها رامبهوت کرد
|
[ترجمه گوگل]یک مرد مسن اهل هال پس از اعلام رسمی مرگش، با بهبودی پزشکان را گیج کرده است
[ترجمه ترگمان]یک مرد مسن از شهر هال پس از اینکه رسما اعلام شد که به طور رسمی مرده است، پزشکان را گیج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They careened the fishing boat to repaint the hull.
[ترجمه reza-amiri] آنهاقایق ماهیگیری رابه پهلو خواباندندتابدنه را رنگ کنند
|
[ترجمه گوگل]آنها قایق ماهیگیری را مراقبت کردند تا بدنه را دوباره رنگ آمیزی کند
[ترجمه ترگمان] اونا به قایق ماهیگیری دست می زنن تا بدنه کشتی رو دوباره روشن کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You sense the stresses in the hull each time the keel meets the ground.
[ترجمه reza-amiri] هربارکه کف ( قایق ) بازمین تماس پیدامیکند، تنش وفشار رادر بدنه احساس میکنید
|
[ترجمه گوگل]هر بار که کیل با زمین برخورد می کند، تنش های موجود در بدنه را حس می کنید
[ترجمه ترگمان]فشار داخل بدنه را هر بار که تخته به زمین می رسد حس می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Hull team had a bad reputation for playing rough.
[ترجمه reza-amiri] تیم ( شهر ) هال برای بازی کردن خشن، آوازه بدی داشت
|
[ترجمه گوگل]تیم هال برای بازی خشن شهرت بدی داشت
[ترجمه ترگمان]تیم هال شهرت خوبی برای بازی کردن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fronted by Alan Hull, the band had a number of memorable hits.
[ترجمه reza-amiri] درکنار آلن هال، گروه ( باندموسیقی ) چند اجرای بیادماندنی داشت
|
[ترجمه گوگل]گروه با رهبری آلن هال، تعدادی موفقیت به یاد ماندنی داشت
[ترجمه ترگمان]این گروه در کنار آلن هال چندین ضربه به یاد ماندنی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The company operates regular sailings between Hull and Zeebrugge.
[ترجمه reza-amiri] این شرکت سفرهای دریایی منظمی رابین ( شهر ) هال و ( شهر ) زیبروج انجام میدهد
|
[ترجمه گوگل]این شرکت دریانوردی منظم بین هال و زیبروگ را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]این شرکت هواپیمایی منظم بین هال و Zeebrugge دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They climbed onto the upturned hull and waited to be rescued.
[ترجمه reza-amiri] آنهاازروی بدنه واژگون شده بالارفتند ومنتظرماندندتانجات داده شوند
|
[ترجمه گوگل]آنها بر روی بدنه واژگون شده بالا رفتند و منتظر بودند تا نجات یابند
[ترجمه ترگمان]آن ها از روی بدنه واژگون شده بالا رفتند و صبر کردند تا نجات پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He fixed the towing cradle round the hull.
[ترجمه گوگل]او گهواره بکسل را دور بدنه ثابت کرد
[ترجمه ترگمان]او گهواره یدک کش را به اطراف بدنه کشتی دوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کلبه (اسم)
lodge, hull, shack, hutch, cabana, hut, cabin, cottage, shanty, hovel, cote, kraal

قشر (اسم)
shell, coat, stratum, hull, rind, crust, cortex, layer, peeling

پوست (اسم)
hide, shell, peel, hull, rind, skin, membrane, slough, husk, glume, crust, cortex, tegmen, cuticle, peeling, integument, peltry, tegument

لاشه کشتی (اسم)
hulk, hull

تنه کشتی (اسم)
hulk, hull

پوست میوه یا بقولات (اسم)
hull

پوست کندن (فعل)
hide, pelt, bark, peel, pare, hull, rind, flense, skin

ولگردی کردن (فعل)
lout, hull, vagabond, gallivant, loaf, mooch, saunter

تخصصی

[صنایع غذایی] پوسته : پوسته روی دانه های جو شلتوک و..
[ریاضیات] قشر، غلاف، پوست، پوسته، نیام

انگلیسی به انگلیسی

• body of a ship; shell, outer covering (of a seed, fruit, etc.)
remove the hull, remove the outer covering of seeds or fruit
the hull of a boat or ship is the main part of its body.

پیشنهاد کاربران

بدنه ( کشتی )
معانی دوستان کاملا درسته ✅️
تصویر hull رو هم می تونید مشاهده کنید. . .
hull
hull ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: بدنه 2
تعریف: بخش عمدة شناور که شامل دکل ها و بادبان ها و وسایل افزاربندی و موتورخانه و دیگر تجهیزات نمی شود
بدنه کشتی ؛ پوست کندن , پاک کردن
– The battleship's hull is thick
– We sat in the garden hulling walnuts
– First wash and hull the strawberries
۱. بدنه کشتی یا قایق - قسمت اصلی کشتی شامل زیر کشتی و پهلو و کناره های کشتی
۲. پوست و بدنه ی میوه ، دانه و . . .
۳. شهری فوق کثیف در شمال انگلستان با تعداد فوق العاده زیاد فقیرها و پر از دختر های فاحشه وپر از آدم های کثیف و درب و داغون و خلافکار و ۱۰ درصد محصل و ۹۰ درصد آدم کولی

بپرس