پیشنهادهای Bryan Fury (٩,٣٩٨)
ازدواج اجباری ( مجبور کردن یا تحت فشار درآوردن فرد برای ازدواج، نمونه ای از پایمالی حقوق انسان ها ) .
ازدواج ترتیب داده شده/ ازدواج سنتی ( ازدواجی که افراد با پیشنهاد خانواده و دیگران دست به ازدواج میزنن، این نوع ازدواج در تضاد با ازدواج عاشقانه ست ) .
اَبَرزوج ( یک زوج محبوب، ثروتمند و مشهور که بین عموم شناخته شده هستن مثل جنیفر لوپز و بن افلک ) . مترادف: power couple
ازدواج هالیوودی ( یک ازدواج پرزرق و برق دار بین افراد مشهور صنعت سینما ) .
ازدواج صوری ( ازدواجی که بیشتر به دلیل مزایای مهاجرتی برای یک شخص منعقد میشه ) . مترادف: fake marriage
ازدواج مصلحتی ( ازدواجی که به دلایلی غیر از تعهد و عشق منعقد میشه ) .
ازدواج بنفش/ ازدواج اسطوخودوس ( ازدواج مصلحتی و بدون وصال بین یک مرد و زن که در آن یکی از طرفین یا هر دو همجنسگرا هستند و سکسی هم بین زوج انجام نمیشه ...
کمدی بزن بکوب ( گونه ای از کمدی که در آن تحرکات بدنی و شوخی های فیزیکی زیادی استفاده میشه، چارلی چاپلین و جیم کری از هنرمندان کمدی اسلپ استیک هستن ) .
شوخی پردازی روی صحنه ( گونه ای از کمدی که اجرا کننده روی صحنه به بذله گویی و داستان سرایی طنزگونه میپردازه و مخاطب ها رو میخندونه ) .
دیوار چهارم ( در سینما، دیواری خیالی و نامرئی که داستان را از دنیای واقعی جدا می کند، به طوری که مخاطب از داستان آگاهه و در حال تماشاش هست اما داستان ...
دختر جوونی که افراد مشهور رو مرتبا دنبال میکنه تا به امید اینکه باهاشون سکس داشته باشه!
( عامیانه ) سلام!
( عامیانه ) چک قلابی. مترادف: hot check
( عامیانه ) چک قلابی. مترادف: hot paper
( عامیانه ) بلوف/ چرند/ دروغ.
( عامیانه ) 1. سکسی/ دارای جاذبه جنسی. 2. تافته جدابافته. 3. محبوب/شبک/جالب.
( عامیانه ) خوب/معرکه/عالی.
( عامیانه ) 1. الکلی. 2. معتاد به مواد مخدر.
( عامیانه ) وای! پشمااااام!
( عامیانه ) 1. دارای زرق و برق ساختگی. 2. آدمی که خوشتیپه و شیک لباس میپوشه.
( عامیانه ) شرور/پرخاشگر/خشمگین/شیطانی ( به کودکی هم که خیلی شیطونه میگن ) .
( عامیانه ) خداحافظ ( این یه عبارت کلیشه ایه که توی محیط های رسمی کاربرد زیادی داره ) . ترجمه ی بقیه کاربرها به معنی اصلی نزدیک نیست.
( عامیانه ) مهربان بودن.
( عامیانه ) سخت گیر/تندرو.
( عامیانه ) یک دنده/ لجباز.
( عامیانه ) کله شق/لجباز.
1. آب نبات سفت. 2. ( عامیانه ) هروئین.
( عامیانه ) مرده شور ببرد!
( عامیانه ) دستها بالا ( تهدید با اسلحه ) . مترادف: Hands Up
( عامیانه ) چرخش به راست/ گردش به راست.
( عامیانه ) چرخش به چپ/ به چپ پیچیدن.
( عامیانه ) گردیدن به راست/ چرخش به راست.
( عامیانه ) گردیدن به چپ/ چرخش به چپ.
( عامیانه ) برای انجام یک دور برگردان ( چرخشی که فرد مسیرش رو معکوس میکنه به خصوص در رانندگی ) .
( عامیانه ) پرسه زدن/ ول گشتن / کس چرخ زدن.
ماشین تداعی گر ( اثر پرایمینگ یا پیش زمینه رو فعال میکنه - از کتاب تفکر سریع و آهسته دنیل کانمن ) .
محیط بدسرشت ( یا محیط های شرورانه ، محیط هایی هستن که در آن اطلاعات پنهان یا پیچیده است و بازخورد و واکنش در اکثر مواقع معمولا با تاخیر و نادرست است، ...
شعر بندتُنبانی ( به اشعاری که از نظر انسجام معنایی، قافیه و غیره اشکالات بزرگ داشته باشند و فاقد ارزش ادبی باشند گفته می شود ) . مترادف: knittel
شعر جفنگ ( اشعار یا گفته هایی می گویند که معنی درستی نداشته باشند و معمولاً عمداً معنی مهمل و عجیبی دارند که بیشتر برای خنداندن و جالب بودن سر هم شده ...
یادگیری اجتماعی و عاطفی ( یک روش آموزشی برای پرورش مهارت های اجتماعی و عاطفی ) . مترادف: social–emotional literacy/socio - emotional learnin/social ...
تصمیم مبتنی بر شناسایی ( مدلی از نحوه تصمیم گیری سریع و موثر افراد در مواجهه با موقعیت های پیچیده است ) .
تصمیم گیری طبیعت گرایانه ( مطالعه چگونگی تصمیم گیری افراد در محیط های پیچیده ) .
همکاری معکوس/ همکاری متضاد ( زمانی که دو یا چند دانشمند با دیدگاه های متضاد با همدیگه همکاری میکنن تا مشترکا دانش مربوط به حوزه مورداختلاف رو پیش ببر ...
محدودیت اعتبار ( حداکثر مقدار اعتباری که یک موسسه مالی، بانک یا سایر شرکت های وام دهنده، برای یک مشتری قائل خواهد شد ) .
آپگار نوزاد ( روشی سریع و مطمئن در ارزیابی سلامت نوزاد در لحظه های ابتدایی تولد است ) .
تمرینات مقاومتی ( نوعی از تمرینات بدنی است که با تمرکز بر انقباض عضلات باعث افزایش قدرت و استقامت و اندازه عضلات می شود ) . مترادف: resistance train ...
انزوای اجتماعی ( وضعیت عدم ارتباط کامل یا تقریباً کامل بین یک فرد و جامعه است ) .
اثر بیوگی ( افزایش احتمال مرگ یک فرد در یک دوره کوتاه بعد از مرگ همسرش که ناشی از فشارهای روانی و استرس های زیادی هست ) . مترادف: dying of a broken ...
قلب شکسته ( استعاره ای از استرس شدید و درد احساسی که هنگام از دست دادن عشق و . . . . احساس میشه ) . مترادف: heartbreak / heartache
نامزدی. مترادف: betrothal