پیشنهاد‌های رسول حسین بگی (٦٧)

بازدید
٢٩
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تسلط به نفس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقتی چیزی برای انتخاب نباشه Even money - market funds offer [slim/lean/meagre] pickings these days حتی صندوق های بازار سهام این روزها چیزی برای انتخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

انبار کردن ( به ویژه برای روز مبادا ) to accumulate a large store of something against bad times

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

از قبل خبر ندادن فوری و بدون آمادگی قبلی به محض وقوع خبر دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

آبیاری قطره ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسل کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ماکزیمم، نهایتا مثال: It’s only a 20 - minute walk, half an hour at the very outside همش 20 دقیقه راهه، نهایتا نیم ساعت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

وضعیت بغرنج وضعیت نگران کننده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

آدم قوی و هیکلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اگه این شکلی بشه. . . ، در این صورته که . . . مثال: That being the case, nuclear power cannot be dismissed اگه این شکلی باشه، قدرت هسته ای نمیتونه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خالص پرداختی مثال: my discretionary income is next to nothing خالص پرداختیم چیزی نزدیک به صفره ( درآمد منهای مالیات، بیمه، اقساط و . . . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

به خوبی پرورش یافته به خوبی توسعه یافته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

حداکثر لذت رو بردن، خودت رو خفه کردن، افراط در چیزی یا کاری مثال: ?would you like to go large for just 40 cents میخوای فقط با 40 سنت خودت رو خفه کنی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بهم ریخته و نامرتب in a state of total confusion or disarray

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اغلب، غالبشون، بارها شده، غالب اوقات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

غذای غیرارگانیک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

حجم بی سابقه ای از مقدار بی سابقه ای از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساده لوح

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. ترکوندن 2. حداکثر استفاده رو از چیزی بردن مثال: The director has hit a home run with his latest movie این کارگردان با این آخرین فیلمش واقعا ترکوند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کار درست، کاردان person who has Savoir faire has the innate ability to do or say the right thing at the right time

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تا حدود. . . ، به میزان. . . he was in debt to the tune of forty thousand pounds تا حدود 40 هزار پوند زیر بدهی بود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

جرات، شهامت It took a lot of chutzpah to talk to your boss like that خیلی جرات میخواد که با رئیست اینطوری حرف بزنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

وراجی کردن، یه بند حرف زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

کم اهمین جلوه دادن چیزی کمرنگ کردن

پیشنهاد
٥

به ستوه آوردن کسی باعث دلخوری کسی شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

مقدمات، پیش نیازها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. کسی که دائما و بی هدف به دنبال شغل جدیدی است someone who is always moving from one job or place to another with no real purpose 2. قایق ماهیگیری ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

نق زدن، غر زدن Stop whingeing about the situation and accept it اینقدر راجب این وضعیت غر نزن و قبولش کن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

ویژگی خوب ویژگی برجسته چیز قابل قبول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنای اول: بدون مجازات معنای دوم: بی پاداش مثال: No good deed goes unpunished هیچ کار خیری بی پاداش نمی مونه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مصداق انتقاد ( چیزی که آماج انتقاد قرار بگیرد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. شوکه نشدن، عکس العملی نشون ندادن مثال: No matter how you try to shock or annoy her, she never skips a beat هرچقدر که تلاش کنی شوکه یا دلخورش کنی ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

خوش بیان، اغواگر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

نسبتا پولدار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

معضل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

١. تسخیر کردن ٢. تجاوز کردن ٣. آسیب جدی وارد کردن Examples 1. Music ravishes the soul 2. the men want to ravish her 3. a landscape ravished by drought

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

رحم اجاره ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

علاوه بر همه اینها مثال: I am now tired, cold, and hungry, with a headache into the bargain

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سود بردن، بهره بردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

عجیب نیست. . . مسخره نیست. . . Funnily enough, I can remember what I had for lunch last Monday, but not what I had for breakfast today. مسخره نیس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

به دل کسی نشستن باب میل کسی بودن To be agreeable to one's values or sensibilities

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

اصول اعتقادی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مصرف گرایی تجملی، مصرف بی رویه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آراسته، مرتب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

معقول، منطقی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پارک خودرو در پارکینگ و جابجایی مسافر با وسایل نقلیه رایگان به مراکز شلوغ شهر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به هر دری زدن از سر و کول هم بالا رفتن رقابتی که مروت درش نباشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

رعایت قوانین رعایت نظم و انضباط

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

اغلب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کسی که وقت زیادی رو صرف تمیزی خونه میکنه spending a lot of time on keeping your house clean and tidy

١