into the bargain


به علاوه، اضافه بر قرارداد، بعلاوه، بالای ان

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: in addition; besides.
مترادف: also, as well, besides, in addition, too
مشابه: over and above

جمله های نمونه

1. He bought the house, and the furniture into the bargain.
[ترجمه گوگل]او خانه و اثاثیه را به صورت مقرون به صرفه خرید
[ترجمه ترگمان]خانه را خرید، اثاثیه را هم خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Frank is a teacher, and an artist into the bargain.
[ترجمه گوگل]فرانک یک معلم است و یک هنرمند در معامله است
[ترجمه ترگمان]فرانک معلم است و یک هنرمند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Volunteers learn a lot and enjoy themselves into the bargain.
[ترجمه گوگل]داوطلبان چیزهای زیادی یاد می گیرند و از معامله لذت می برند
[ترجمه ترگمان]داوطلبان خیلی چیزها را یاد می گیرند و از خودشان در این معامله لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The innovation increases efficiency and saves electricity into the bargain.
[ترجمه گوگل]این نوآوری باعث افزایش کارایی و صرفه جویی در مصرف برق می شود
[ترجمه ترگمان]نوآوری باعث افزایش کارایی و صرفه جویی در مصرف برق در این معامله می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's very strong and completely fearless into the bargain.
[ترجمه گوگل]او بسیار قوی و کاملاً نترس در معامله است
[ترجمه ترگمان]اون خیلی قوی و کاملا fearless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bad, and now mad into the bargain.
[ترجمه گوگل]بد، و اکنون دیوانه وارد معامله شده است
[ترجمه ترگمان]بد نیست، و حالا هم از دست این معامله عصبانی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And what monkeys we make of ourselves, into the bargain.
[ترجمه گوگل]و چه میمون هایی از خودمان می سازیم، وارد معامله می شویم
[ترجمه ترگمان]و با این وجود، ما خودمون رو درگیر معامله می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But to love him into the bargain?
[ترجمه گوگل]اما دوست داشتن او در معامله؟
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه او را دوست داشته باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Into the bargain he had taken part in her own work in her practice while Joanna was involved with his assistant.
[ترجمه گوگل]در معامله ای که جوآنا با دستیارش درگیر بود، در کار خود او در تمرین او شرکت کرده بود
[ترجمه ترگمان]در معامله، در حالی که جوانا با دستیارش درگیر بود، قسمتی از کار خود را انجام داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They bought the house, and the furniture into the bargain.
[ترجمه گوگل]آنها خانه را خریدند و اثاثیه را به صورت مقرون به صرفه خریداری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها خانه را می خریدند و مبل ها در معامله قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He gave me 30 dollars into the bargain.
[ترجمه گوگل]او 30 دلار به من داد تا معامله کنم
[ترجمه ترگمان]اون بهم ۳۰ دلار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wood flooring not only cleans easily, but it's environmentally friendly into the bargain.
[ترجمه گوگل]کفپوش های چوبی نه تنها به راحتی تمیز می شوند، بلکه سازگار با محیط زیست هستند
[ترجمه ترگمان]کفپوش چوب نه تنها به راحتی تمیز می شود، بلکه سازگار با محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was a distinguished scientist and a gifted painter into the bargain.
[ترجمه گوگل]او یک دانشمند برجسته و یک نقاش با استعداد در معامله بود
[ترجمه ترگمان]او یک دانشمند برجسته و یک نقاش با استعداد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This machine is designed to save you effort, and keep your work surfaces tidy into the bargain.
[ترجمه گوگل]این دستگاه به گونه ای طراحی شده است که در تلاش شما صرفه جویی کند و سطوح کاری شما را مرتب نگه دارد
[ترجمه ترگمان]این دستگاه برای صرفه جویی در تلاش طراحی شده است و سطوح کار شما را مرتب و مرتب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I am now tired, cold, and hungry, with a headache into the bargain.
[ترجمه گوگل]من اکنون خسته، سرد و گرسنه هستم، با سردرد در معامله
[ترجمه ترگمان]من اکنون خسته، سرد، گرسنه و سر درد هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• addition to the deal, supplement to the transaction

پیشنهاد کاربران

علاوه بر همه اینها
مثال: I am now tired, cold, and hungry, with a headache into the bargain

بپرس