unpunished

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of punished.

جمله های نمونه

1. Persistent criminals who have gone unpunished by the courts have been dealt with by local people.
[ترجمه گوگل]با مجرمان مستمری که توسط دادگاه ها بدون مجازات مانده اند، توسط مردم محلی برخورد شده است
[ترجمه ترگمان]مجرمان سرسخت که توسط دادگاه ها مجازات نشده اند توسط مردم محلی مورد رسیدگی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such a serious crime must not go unpunished.
[ترجمه گوگل]چنین جنایت سنگینی نباید بدون مجازات بماند
[ترجمه ترگمان]این جنایت جدی نباید بدون مجازات بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He promised that the murder would not go unpunished .
[ترجمه گوگل]او قول داد که قتل بدون مجازات نخواهد ماند
[ترجمه ترگمان]اون قول داده بود که قتل بدون مجازات نمیمونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Accomplices under duress shall go unpunished.
[ترجمه گوگل]همدستان تحت فشار بدون مجازات خواهند ماند
[ترجمه ترگمان]مقاومت در تحت اجبار باید بدون مجازات بمونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An attack like that cannot go unpunished.
[ترجمه گوگل]چنین حمله ای نمی تواند بدون مجازات بماند
[ترجمه ترگمان]یه حمله مثل این نمی تونه بدون مجازات بمونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Guards involved in drug deals went unpunished.
[ترجمه گوگل]نگهبانان درگیر در معاملات مواد مخدر بدون مجازات ماندند
[ترجمه ترگمان]نگهبانا درگیر مواد فروش شده بدون مجازات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Numerous violations of constitutional rights went unpunished during the thirties.
[ترجمه گوگل]بسیاری از موارد نقض حقوق اساسی در طول دهه سی بدون مجازات باقی ماندند
[ترجمه ترگمان]نقض متعدد حقوق اساسی در طول سی سال گذشته مجازات نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So far their offence has gone unpunished. Illegal activity is not limited to the depths of the forest.
[ترجمه گوگل]تاکنون جرم آنها بدون مجازات باقی مانده است فعالیت غیرقانونی به اعماق جنگل محدود نمی شود
[ترجمه ترگمان]تاکنون جرم آن ها مجازات نشده است فعالیت غیر قانونی به اعماق جنگل محدود نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So far their offence has gone unpunished.
[ترجمه گوگل]تاکنون جرم آنها بدون مجازات باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که جرم آن ها بدون مجازات باقی مانده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But no good deed goes unpunished in noire crime stories.
[ترجمه گوگل]اما هیچ کار خیری در داستان های جنایی نوآر بدون مجازات نمی ماند
[ترجمه ترگمان]اما هیچ عمل خوب بدون مجازات در داستان های جنایی بدون مجازات نمیمونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Before 1870, a husband could legally go unpunished for beating his wife.
[ترجمه گوگل]قبل از سال 1870، شوهر می توانست به دلیل کتک زدن همسرش بدون مجازات بماند
[ترجمه ترگمان]قبل از ۱۸۷۰، یک شوهر می تواند به طور قانونی برای کتک زدن همسرش مجازات شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Your pride won't go unpunished.
[ترجمه گوگل]غرور شما بدون مجازات نخواهد ماند
[ترجمه ترگمان]غرور تو بدون مجازات نمیمونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It would be corrupting discipline to leave him unpunished.
[ترجمه گوگل]بدون مجازات رها کردن او نظم و انضباط فاسد خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این نظم را از بین می برد که او را بی مجازات رها کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sin shall not go unpunished, and goodness shall not remain unrewarded. The Judge of all the earth must do right.
[ترجمه گوگل]گناه بدون مجازات نخواهد ماند و نیکی بدون پاداش نخواهد ماند قاضی تمام زمین باید درست عمل کند
[ترجمه ترگمان]گناه مجازات نخواهد شد و خدا هم نخواهد ماند قاضی کل دنیا باید درست عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Those who acted under duress shall go unpunished.
[ترجمه گوگل]کسانی که تحت فشار عمل کردند بدون مجازات خواهند ماند
[ترجمه ترگمان] کسانی که تحت فشار عمل کردن بدون مجازات میمونن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not punished
if a crime or the person who has committed a crime goes unpunished, the guilty person is not punished.

پیشنهاد کاربران

این کلمه به go بکار می رود به معنی بدون مجازات باقی موندن و اگر یه neverاولش اضافه کنیم میشه بدون مجازات باقی نموندن
As long as I am your king, treason never go unpanished.
تا وقتی که من شاه شما هستم، خیانت هیچوقت بدون مجازات باقی نمیمونه.
این کلمه "unpunished" تنها به معنای "بدون مجازات" یا "مجازات نشده" است و در واقع معنای اولی که جناب رسول حسین بگی پیشنهاد کرده اند درست است و نه "معنای دومی که ایشان ذکر کرده اند.
این جمله "No good deed goes unpunished" هم معنای طنزآمیز و کنایی دارد. معنای این جمله این است: �هیچ کار خیری بدون مجازات باقی نمی ماند�. یعنی دنیای طوری شده که اگر بخواهی کاری نیک هم بکنی مجازات میشوی.
...
[مشاهده متن کامل]

معنای اول: بدون مجازات
معنای دوم: بی پاداش
مثال: No good deed goes unpunished
هیچ کار خیری بی پاداش نمی مونه

بپرس