پیشنهادهای پوریا ف (٨٥)
پیشه وران
تاریخ مکتوب
متخاصم. دو یا چند گروه، فرد یا کشور در حال جنگ با یکدیگر یا دارای تضاد با یکدیگر
ارزش اضافی از مفاهیم نقد اقتصاد سیاسی که با ارزش افزوده ( added value ) متفاوت است
۱ ) مخصوصا به همراه what به معنی یک مسئله اتفاق افتاده و همچنان تداوم یافته. یک مثال: I need to speak to ali and tell him what's going on. باید با ع ...
با on یا upon معنای ضربه زدن هم میدهد
برانگیختن
نهاد یا سازمان یا در سازمان های سیاسی نشریه ان سازمان
مشارکت و شرکت داشتن در امری
واحد صنعتی یا تولیدی
حکومت یا دولت موقت
هواپیمای بی سرنشین
blunting its edge, کند کردن لبه لرنده یک چیز
بی خطر
گاهی در برخی جملات معنی برخورد شدن یا واکنش نشان دادن هم میدهد
بی شرمانه
به هدف، با نیت
تسلی خاطر
ستمگر مثلا: oppressing classes طبقات ستمگر
در طی، در خلال، در طول
سرانجام، فرجام
آغاز یک حادثه
رئالیستی، واقع گرایانه، واقع بینانه
اجابت کردن
خواستار بودن، درخواست کردن، طلب کردن
در بر گرفتن
واحدها
تشریح
سازمان یافته، متشکل، ساماندهی شده
اعلام میدارد
مصوب، تصویب شده
بدوی
به عنوان مثال، برای مثال
جریان فکری یا سیاسی، گرایش
ترغیب کردن