پیشنهاد‌های مازیار ایرانی (١١٠)

بازدید
٦٤
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ذات واژه ایرانیه چرا با روان ادم بازی میکنید عربها این واژه رو از ما گرفتند و در پارسی ذات میشه زاد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی واژه برعهده واژه پایندانی و بر پایندانی میباشد، ، بهمان کار بر پایندانی مهرپناه میباشد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نویه همان نوحه و نوحه خوانی از بن نیوه هست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همیستار یا همستیز خوبه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پندار نیرنگ واژه برابر برای توهم توطئه هست

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه پهلوی ویند به چم کسب کردن و به دست آوردن است از ریشه واژه انگلیسی to win ب چم برنده شدن در زبانهای هندواروپایی و بجای واژه کسب تازی میتوان واژه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی پرو کردن میشه تن خور کردن و پرو لباس میشه تن خور کردن جامه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

، واژه کبرا از واژه کَپِلو گرفته شده که در زبان پرتغالی به ماناک و چم ماری است که دارای کلاه کشیشی می باشد. از آنجا که سر این مار مانند قاشق یا به پا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه کبرا از واژه کَپِلو گرفته شده که در زبان پرتغالی به ماناک و چم ماری است که دارای کلاه کشیشی می باشد. از آنجا که سر این مار مانند قاشق یا به پارس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برابر دولت در پارسی کابینه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه پروسته برابر درخوری برای واژه مجموعه هست پرونده هم همی چم رو دارد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دغل همان دگل پهلوی بوده ک در گذر زمان شده دغل

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برپایه پژوهش ها واژهی یورش از واژه یوزش یا همان یوزیدن به چم تازیدن گرفته شده و در واژه یوزپلنگ نیز این واژه به چم پلنگی ک میتازد آمده است ، گمانه دی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

گزنده کاری میشه همون ناشی کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اردو زدن همان اتراق کردن هست در زبان شیرین پارسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نشانه یا نمارش و پرخیدن زیبنده ترین برابرها میباشد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

واژه الکی همون هلگی پهلوی خودمان به چم بیهوده هست ، نه ترکی هست نه تازی ، صددرصد ایرانی هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

گتاه و گیتی و گیتا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بهترین جایگزین برای مخالفت ک از ریشه ستیز میباشد واژگان ستیزنده و یا ستیهنده میباشد وهمچنین ستیزگر نیز گزینه ای زیبنده است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه تازی میباشد و برابر پارسی ان چفت کردن و سفت کردن و استوار کردن میباشد ک بسی بهتر از محکم تازی میباشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژگان دستوری و فرمایش و فرمان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

رهنمود کردن بهترین برابرنهاد هست برای ارجاع کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

سگمانند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیشنهاد بنده پالوده و پالایش و پالایه البته پیراسته کردن هم به همین چمار و معنا هست پارسی بگوییم و پاس بداریم ما ایرانی هستیم و شایسته و درخور ماست ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برابر وارث در زبان پهلوی نامبردار یا نامبر میباشد کسی که نام دیگری را میبرد و پیرو بردن نامش دارایی وی را نیز ک همان ارث یا برمانده اش میباشد را نیز ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

شانه بسر برابر پارسی هدهد هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

گمانیک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فرمایش کردن برابر صادر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

برپایه شاهنامه سترگ برابر حرکت واژه رویشن میباشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

برابر این واژه واژه های جاگر و بنگر و نگرنده و دیده بان میباشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برابر فرش در پهلوی پوپ و همچنین واژه شال در گذشته به مانای فرش بوده است و همچنین واژه قالی و گلیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان سیستانی به حصار گاش گفته میشود و همچنین پرچین یا پاچین نیز گفته میشود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

این واژه و همچنین اذن دادن عربی و تازی هست و بهترین جایگزینها برایش در فارسی واژه دستوری دادن و هلیدن و هشتن پروانه دادن میباشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

این واژه از زبان اربی و تازیست و برابر نهاد پارسی ان واژه ویچر میباشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه دریوزگی بهترین جایگزین هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تا جایی ک من از بزرگترها شنیدم در گذشته بجای واژه تازی اسهال از ریخت و رخت بهره میبردند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تا جاییکه من میدانم بهترین برابر واژه طرف واژگان سو سون و سونت میباشد که ریشه همه از واژه سوی میباشد برای نمونه در سیستانی بجای از طرف تو میگویند از ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بیگانه و انیرانی و فرنگی بجاترین میباشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

در گویش سیستانی به غول لوک میگویند برای نمونه میگویند همانند یک لوک مست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بهترین واژه برای حرکت بر پایه شاهنامه واژه رویشن یا همان روشن از رفتن میباشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

برابر شرط گرا و گرو و شرط بندی میشه گروبندی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

در واژگان کهن ایرانی واژه غند کردن غنودن و همچنین سروش نیز ک از هم خانواده های سامان هست ب چم و مانای نظم میباشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

در کتاب لغت فرس واژه دستینه بجای امضا امده است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

رقم فروش میشود همان امار فروش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

برابر و همتای واژه عوض کردن الیش کردن میباشد ک هنوز هم در پاره ای شهرهای ایران بکاربرده میشود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

واژه زیبای گذاردن بجای قرار دادن و همچنین نهادن و نهشت و کسی ک چیزی را جای قرار میدهد گذارنده میباشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

پدان برابر پارسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

واژگان برمانده و مرده ریگ و همچنین واهشته و نامبرانه میباشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

برابر این واژه پله میباشد ک بدینگونه کژکاری پیشین خود را ویرایش و ویرسته میکنم باشد ک همگان بویژه ایرانیان میهن پرست از ما خشنود باشند ایرانی باشیم و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

این واژه تازیست و ایرانیش واژگان ماندن ماندگاری و مانش و زندگانی هم میباشد