پیشنهادهای مازیار ایرانی (١١٠)
واژه ذات واژه ایرانیه چرا با روان ادم بازی میکنید عربها این واژه رو از ما گرفتند و در پارسی ذات میشه زاد
، واژه کبرا از واژه کَپِلو گرفته شده که در زبان پرتغالی به ماناک و چم ماری است که دارای کلاه کشیشی می باشد. از آنجا که سر این مار مانند قاشق یا به پا ...
واژه کبرا از واژه کَپِلو گرفته شده که در زبان پرتغالی به ماناک و چم ماری است که دارای کلاه کشیشی می باشد. از آنجا که سر این مار مانند قاشق یا به پارس ...
برابر پارسی پرو کردن میشه تن خور کردن و پرو لباس میشه تن خور کردن جامه
دغل همان دگل پهلوی بوده ک در گذر زمان شده دغل
برپایه پژوهش ها واژهی یورش از واژه یوزش یا همان یوزیدن به چم تازیدن گرفته شده و در واژه یوزپلنگ نیز این واژه به چم پلنگی ک میتازد آمده است ، گمانه دی ...
نویه همان نوحه و نوحه خوانی از بن نیوه هست
واژه پهلوی ویند به چم کسب کردن و به دست آوردن است از ریشه واژه انگلیسی to win ب چم برنده شدن در زبانهای هندواروپایی و بجای واژه کسب تازی میتوان واژه ...
واژه الکی همون هلگی پهلوی خودمان به چم بیهوده هست ، نه ترکی هست نه تازی ، صددرصد ایرانی هست
پندار نیرنگ واژه برابر برای توهم توطئه هست
واژه پروسته برابر درخوری برای واژه مجموعه هست پرونده هم همی چم رو دارد
برابر پارسی واژه برعهده واژه پایندانی و بر پایندانی میباشد، ، بهمان کار بر پایندانی مهرپناه میباشد
همیستار یا همستیز خوبه
دوستان در ستیز با نگرش بیشتر مردم مانع واژه ای پارسی است و درست و بن ان منه از واژه منهان میباشد و هیچ پیوندی هم با زبان عربی ندارد در زبان سیستانی گ ...
در گویش سیستانی به غول لوک میگویند برای نمونه میگویند همانند یک لوک مست
فرمایش کردن برابر صادر کردن
این واژه اربی هست و پارسی ان خویشکاری میباشد
برامده و برخاسته از
گزنده کاری میشه همون ناشی کاری
دگرنمایی زیبنده ترین واژه برای تحریف میباشد
زیبنده ترین واژه برای تکرار ک در گویش سیستانی نیز کاربرد دارد واکرد میباشد
تلواسه برابر دغدغه در پارسی
در برخی گویشهای ایرانی تعریف کردن واکرد کردن میباشد واکرد کردن همان تعریف کردن است
برپایه شاهنامه سترگ برابر حرکت واژه رویشن میباشد
گتاه و گیتی و گیتا
رقم فروش میشود همان امار فروش
سگمانند
برابر پارسی ان توپیدن و توفیدن میباشد
گمانیک
رهنمود کردن بهترین برابرنهاد هست برای ارجاع کردن
زیبنده ترین برابر گمانیک و اهستیک میباشد
در پارسی و پهلوی برابر واژگان ولیکن و اما واژه اینیا مییاشد.
شانه بسر برابر پارسی هدهد هست
برابر پارسی خیار بالنگ هست
پدان برابر پارسی
برابر دولت در پارسی کابینه
برابر پارسی سند گات میباشد ک از گواه پارسی گرفته شده است
اردو در زبان پارسی برابر همان اتراق و بیتوته کردن در تازی هست دوستان گرامی به امید پایداری زبان پارسی خودمان
اردو زدن همان اتراق کردن هست در زبان شیرین پارسی
برابر این واژه پله میباشد ک بدینگونه کژکاری پیشین خود را ویرایش و ویرسته میکنم باشد ک همگان بویژه ایرانیان میهن پرست از ما خشنود باشند ایرانی باشیم و ...
بهترین واژه و جایگزین برای واژه موقتی ک در شاهنامه نیز گفته شده است واژه سپنجی میباشد ک امیدواریم دوباره همگان این واژه را بکار ببرند امیدوارم همیشه ...
این واژه جانشین خوبی برای واژه فسخ در عربی میباشد بویژه در واژگان حقوقی
در کتاب لغت فرس واژه دستینه بجای امضا امده است
میشه و میشود و چم و چمار واژگان زیبنده ای برای این واژه هستند
برابر شرط گرا و گرو و شرط بندی میشه گروبندی
زبانزد پراوازه و به نام پارسی که میگوید کالای بد بیخ ریش خاوندش ک تازی شده اش مال بد بیخ ریش صاحبش میباشد
واژه تازی میباشد و برابر پارسی ان چفت کردن و سفت کردن و استوار کردن میباشد ک بسی بهتر از محکم تازی میباشد
واژه رویا اربی هست پارسی ان گوشاسب میباشد در کتاب لغت فرس واژگان پارسی به کار بریم
در واژگان کهن ایرانی واژه غند کردن غنودن و همچنین سروش نیز ک از هم خانواده های سامان هست ب چم و مانای نظم میباشد
یکه هم میتواند برابرنهاد خوبی باشد