پیشنهادهای پگاه ملکیان (١١٣)
از لحاظ چیزی
به سختی جدا کردن کسی از چیزی. مثه جدا کردن بچه ها از تبلت و کامپیوتر
ما مشکلی باهاش نداریم
سر پا
انگشت کوچک چیزی نبودن ناچیز به چشم نیامدنی کوچک و خرد
مشبک
دراوردن لباس لخت شدن
با چشم خندیدن عشوه آمدن با چشم چشم و ابرو آمدن خمار کردن چشم ها
بی هیچ دلیل و منطقی
نی قلیون
یللی تللی
جانگداز. رنج آور. جان فرسا
چه بسا. به احتمال زیاد
گوینده خبر
نابلدی ناشی گری
پیاده سازی
به حرف آمدن
ادا درنیار
حاوی چیزی بودن
با عجله رفتن. شتابان
آدم موجه
قاپیدن
مشارکت کردن. ترویج دادن
تحت فشار قرار دادن یا مهار کردن
در حالت عادی
دست کشیدن. بیخیال شدن. فراموش کردن
قسر در رفتن
دلواپس
مثل آب زلال. قابل درک
دیگه چی. . .
حله. بفرما
زیر دستی رومیزی
جسته گریخته
مجلس گرم کن. مهمان باحال و شلوغکار
قیامت به راه انداختن
حرف دهنت رو بفهم بدون چی میگی حواست به خودت باشه
قانون را زیر پا گذاشتن/ نقض قوانین
اهانت امیز
کارت اسامی که تعیین میکند چه کسی کجا بنشیند
به طور خستگی ناپذیر / تسلیم نشدنی/پیگیر
نارو زدن/خوردن
سلیطه
عقب نشینی کردن. کوتاه آمدن
از حفظ خواندن شعر
اضمحلال
سبک سنگین کردن
جای کسی را پر کردن
ردخور نداره
محافظ شومینه یا بخاری
جنبه داشته باش