پیشنهادهای پگاه ملکیان (١٢٦)
دلواپس
ادا درنیار
یللی تللی
ییلاق
صحیح!
ای وای من
گویا
ردخور نداره
تاب آوردن
سبک سنگین کردن
نی قلیون
کوتاه آمدن
به حرف آمدن
سر پا
مثل آب زلال. قابل درک
جانگداز. رنج آور. جان فرسا
به شماره افتادن نفس
چه بسا. به احتمال زیاد
لنگه ی هم بودن
عطر یا ادکلن رقیق
احتمال کم
هق هق کردن
خودت میدونی!
تک و تنها
مجلس گرم کن. مهمان باحال و شلوغکار
پیاده سازی
مسبب
از لحاظ چیزی
دل تو دلم نیست
تو ذوق خوردن
به طور خستگی ناپذیر / تسلیم نشدنی/پیگیر
به سختی جدا کردن کسی از چیزی. مثه جدا کردن بچه ها از تبلت و کامپیوتر
یتیم بی پدر و مادر بی کس و کار
آدم های بی اخلاق و ولنگار لاابالی بیخیال باری به هرجهت
محافظ شومینه یا بخاری
کارمون تمومه
عبد و عبید غلام حلقه به گوش
نابلدی ناشی گری
اخراج شدن معنی نمیده. اخراج شدن یا همون fired به دلیل عملکرد ضعیف نیرو اتفاق میفته. ولی laid off میشه تعدیل کردن یا از کار برکنار شدن نیرو به دلیل ...
تصاحب کردن
جسته گریخته
راه بیفت
مشبک
از چشم کسی دور ماندن
ناسلامتی. خیر سرش My father’s on the board, for crying out loud ناسلامتی پدرم از دست اندرکارانه. پدرم خیر سرش از مسئولینه
قسر در رفتن
واضح است
آدم موجه
دست کشیدن. بیخیال شدن. فراموش کردن
زیر دستی رومیزی