پیشنهادهای پگاه ملکیان (١١٣)
یه حرکت تو بدنسازی هم هست که با دمبل انجام میشه. به اینصورت که روی نیمکت دراز میکشید و دستها تا بالای صورت میاد و دوباره میره پایین تا اینکه بازوها ک ...
مقدار زیادی از. . .
به غیر از اینکه
کارآگاه پشت میزنشین کسی که شخصا به صحنه جرم سر نمیزنه و با شاهدها صحبت نمیکنه در عوض داستان رو از تو روزنامه میخونه یا از زبون یه نفر دیگه میشنوه
کامجویی سو استفاده چیزی رو امتحان کردن
محبوس شدن
واژگون شدن کله پا شدن
جرواجر کردن
جاده ی فرعی
سرسری
یک دوستی از روی محبت و صمیمیت یا عقاید و تجارب مشترکی که دو نفر را به هم پیوند میدهد
ردیابی کردن فرد گمشده
گلایه امیز
بشرطها و شروطها اما و اگر
لحاظ کردن
قراضه زهوار در رفته
زدی تو خال
آدم مشهور بانفوذ قدرتمند در جایی
جلب کردن تمام توجه ها به خاطر کاریزما و جذابیت زیاد
یکسره کردن کاری
اخاذی باج گیری
خوشحال هیجان زده ذوق زده
حقیقت تلخ
بارک الله گفتن. یا همون باریکلای خودمون
شب زنده داری
قانون را زیر پا گذاشتن/ نقض قوانین
سرعت عمل
جنبه داشته باش
عضو هیئت مدیره رده بالا
خبره بودن در کاری عامیانه تر: فلان چیز خوراک خودمه
زیر نظر گرفتن
ناسلامتی. خیر سرش My father’s on the board, for crying out loud ناسلامتی پدرم از دست اندرکارانه. پدرم خیر سرش از مسئولینه
یه چیزی رو بدونی، ولی گفتنش برات سخت یا خجالت آور باشه
تاکید بر اینکه اوضاع چقدر وخیم و وحشتناکه
در بدترین حالت
تماسهای تلفنی ناخوشایند وقتی نمیخوای به یکی زنگ بزنی ولی مجبوری
آدم های بی اخلاق و ولنگار لاابالی بیخیال باری به هرجهت
کورسوی امید
انگشت کوچک چیزی نبودن ناچیز به چشم نیامدنی کوچک و خرد
ما مشکلی باهاش نداریم
مایوس شدن
از حفظ خواندن شعر
کارت اسامی که تعیین میکند چه کسی کجا بنشیند
مشارکت کردن. ترویج دادن
گوینده خبر
با چشم خندیدن عشوه آمدن با چشم چشم و ابرو آمدن خمار کردن چشم ها
حاوی چیزی بودن
مسبب
اخراج شدن معنی نمیده. اخراج شدن یا همون fired به دلیل عملکرد ضعیف نیرو اتفاق میفته. ولی laid off میشه تعدیل کردن یا از کار برکنار شدن نیرو به دلیل ...
اضمحلال