پیشنهادهای آرش کیانی (٧,٦٦٣)
واژه ی یغلق. [ ی َ ل ِ ] ( ترکی ، اِ ) یغلغ. تیر پیکان دار: به دست بندگانت در کمان شد ابر نیسانی منبع. لغت نامه دهخدا
واژه ی قشو. [ ق َ ش َ / شُو ] ( ترکی ، اِ ) از ترکی قاشمق به معنی خاریدن. آلتی است از آهن با دندانه ها که اسب را بدان خارند. شانه ستورخانه . محسة. فر ...
واژه ی چپو. [ چ َ پ َ / پُو ] ( ترکی ، اِ ) تاخت و تاراج و یغما. ( ناظم الاطباء ) . مأخوذ از چپاول ترکی بمعنی غارت. ( از فرهنگ نظام ) . چپاول. تالان ...
واژه دیلاق. [ دَ ] ( ترکی ، ص ) قدبلند. دیلاغ. رجوع به دیلاغ شود. منبع. لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی معین فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی ورنی. [ وِ ] ( فرانسوی ، اِ ) ماده صمغی شکلی که از برخی گیاهان ( خصوصاً گونه های مختلف سماق و بادام هندی ) به دست می آورند و پس از تصفیه از آن ...
واژه ی تتماج. [ ت ُ ] ( ترکی ، اِ ) قسمی از آش است در ترکی. ( غیاث اللغات ) . خوراک معروف ترکان. ( کاشغری ج 1 ص 378، از حاشیه برهان چ معین ) . آشی اس ...
واژه بقچه. [ ب َ /ب ُ چ َ ] ( ترکی ، اِ ) باقچه. بقچه بمعنی صره یا بسته ای است ، بخصوص بسته ای درهم ها را در آن پیچند. رجوع به النقود ص 168 و بقچه و ...
واژه ی شلتاق. [ ش ِ / ش َ ] ( ترکی ، اِ ) منازعه با کسی در باب دلایل دروغ. ( ناظم الاطباء ) . جنگ و خرخشه. ( غیاث ) : در جفا ابروی شوخ تو به عالم طاق ...
واژه طغرا. [ طُ ] ( ع اِ ) طُغْری ̍. القابی باشد که بر سر فرمان پادشاهان مینویسند، و در قدیم خطی بوده است منحنی که بر سر احکام ملوک میکشیده اند. ( بر ...
تخماق. [ ت ُ ] ( ترکی ، اِ ) میخ کوب و آن چوبی باشد که بدان میخهای خیمه کوبند. این لفظ ترکی است. ( غیاث اللغات از مصطلحات و لغات ترکی ) . صحیح بهر دو ...
واژه سیاق. ( ع مص ) راندن. ( آنندراج ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 3 ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( غیاث اللغات ) ( المصادر زوزنی ) . || ...
چاووش. ( ترکی ، ص ، اِ ) چاوش. نقیب لشکر. ( برهان ) . آنکه صفوف در حرب راست کند و از تعدی لشکریان ممانعت نماید. کسی که شماره افراد لشکر و هویت یکایک ...
واژه ی کاول. [ وُ ] ( اِ ) سفره چی و بکاول. ( ناظم الاطباء ) . مخفف بکاول که ترکان توشمال گویند و سفره چی را نیز گفته اند. ( برهان ) . در ترکی جغتایی ...
واژه ی کاول. [ وُ ] ( اِ ) سفره چی و بکاول. ( ناظم الاطباء ) . مخفف بکاول که ترکان توشمال گویند و سفره چی را نیز گفته اند. ( برهان ) . در ترکی جغتایی ...
کاربر محترم Sag Pir شما بروید در بخش واژه ی عن یا قلچماق یک نفر هست در آبادیس هزاران حساب کابری داره کارش جعل منبع و به زمین و زمان توهین کردن هست د ...
واژه ی گلنگدن. [ گ َ ل َ گ ِ / گ َ دَ ] ( ترکی ، اِ مرکب ) در ترکی بمعنی آینده و رونده است و اصطلاحاً در تفنگ بقسمتی از آن اطلاق میشود که متصل محفظه ...
واژه ی قبچاق. [ ق ِ ] ( اِخ ) نام دشتی و صحرائی است از ترکستان و طایفه ای از ترکان همان نواحی را قبچاقی گویند. ( برهان ) . نام دشتی است میان توران و ...
واژه ی کرنش. [ ک ُ ن ِ ] ( اِ ) کورنش ( در ترکی ) . گورنیش ( در ترکی جغتایی ) . سر فرودآوردن. تعظیم. ( فرهنگ فارسی معین ) . سرفرودآوردن علامت خضوع را ...
واژه ی سورسات. ( ترکی ، اِ ) سیورسات. غله. || خواربار. || کفاف معیشت. وجه معاش. نفقه. || ملزومات سپاهیان که پیش از ورود آنان تهیه کنند. ( فرهنگ فارسی ...
واژه ی ایلغار. ( ترکی - مغولی ، اِ ) بسرعت بر فوج دشمن دویدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . حرکت سریع سپاهیان بسوی دشمن. هجوم. یورش. ( فرهنگ فارسی مع ...
واژه داروغه. [ غ َ / غ ِ ] ( ترکی - مغولی ، اِ ) رئیس شبگردان. سرپاسبانان. داروغه که در زبان مغولی به معنی �رئیس � است یک اصطلاح عمومی اداری است. از ...
واژه ی قرقی. [ ] ( اِ ) نوعی از کلاه که در سوالف زمان مخصوص پادشاهان بوده ، و در این زمان از ملبوسات عوام است. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) . قرقی. [ ق ...
واژه قاتق. [ ت ِ ] ( ترکی اِ ) ماست. دوغ. در تداول عامیانه نانخورش. اُدم. اِدام. || صبغ. سباغ. ( ناظم الاطباء ) . - امثال : گفتم قاتق نانم شود قاتل ...
واژه قلاش. [ ق َ ] ( ع ص ) پستک ترنجیده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . الصغیر المنقبض. ( اقرب الموارد از ابن عباد ) . قلاش. [ ق َل ْ لا ] ( ص ) زیرک ...
برای سوم بار این واژه ترکی هست قلچماق. [ ق ُ چ ُ ] ( ترکی ، ص مرکب ) مرد شهوت پرست و اوباش. ( آنندراج از سفرنامه شاه ایران ) . این کلمه مرکب از قل ب ...
در جواب به کسانی که فقط خودش رو گول می زنند و حرف های بدون سند و مدرک می زدندیا مدرک معتبر ندارند مدرک شون جعلی است با این حرف خودتان خار و بی ارزش م ...
درباره قوم سکاها سکاها گروهی از مردمان ایرانی شرقی کوچ نشین بودند که در استپ اوراسیا و حوضه تاریم از سده ۹ پیش از میلاد تا سده ۵ پس از میلاد زندگی می ...
چنین اسمی به جمهوری خود مختار ساکا وجود ندارد جمهوری ساخا با ترجمه متن انگلیسی به فارسی ساخا ، [ a ] رسماً جمهوری ساخا ( یاکوتیا ) ، [ b ] یکی ا ...
همین فردی تمام ادعاهاش نادرست هست با یک حساب دیگرش به اسم مهدی به من الکی توهین کرده این فرد یک آدم به شدت ضد ایرانی هست ازش هم سند مدرک دارم هزار حس ...
بنابراین، ادعای اینکه "از زبان پهلوی کتابی نیست" نادرست است و آثار مکتوبی به زبان پهلوی وجود دارد. این یک عبارت نادرست است. �زبان پهلوی، �زبان رسمی ...
حیف نمی دانم در آبادیس عکس قرار بدهم از می خواهیم که این شکل رفع کند در کتاب دیوان لغات الترک صفحه ۳۰۷ و ۳۳۹ چنین واژگانی نیستند همین استاد عزیز بزرگ ...
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از ...
تعصب ( قرآن ) لینک پایین قرار می دهم تعصب به معنی �وابستگی غیر منطقی به چیزی � است تا آنجا که انسان حق را فدای آن کند. تعصّب از مادّه �عَصَبَ� در ا ...
این می فرستم دیگه ارزش نداری جواب آدم مثل تو بدهم. معنی ضرب المثل جواب ابلهان خاموشی است معنی ضرب المثل جواب ابلهان خاموشی است ؛ این حکایت بیشتر اص ...
ایران شهر ( مفهوم ) لینک پایین قرار می دهم ایران شهر ( به پهلوی کتیبه ای: 𐭠𐭩𐭫𐭠𐭭𐭱𐭲𐭥𐭩، لاتین نویسی: Ērānšahr ) برآمده از واژهٔ پارسیگ ایران ( ...
فهرست وام واژه های فارسی در ترکی استانبولی لینک پایین قرار می بیش از ۱۳۷۴ وام واژه زبان فارسی در زبان ترکی استانبولی وجود دارد که شمار و تعداد این و ...
زبان فارسی لینک پایین قرار می دهم فارسی یا پارسی یکی از زبان های ایرانی غربی از زیرگروه ایرانی شاخهٔ هندوایرانیِ خانوادهٔ زبان های هندواروپایی است ک ...
فارسی چند واژه از هر زبان گرفته است؟ فرهاد قربان زاده از شمار وام واژه های رایج در فارسی به تفکیکِ هر زبان نوشته است. به گزارش ایسنا، این فرهنگ نو ...
دوستان ببینند حرف غ در قدیم در زبان فارسی بود منبع. کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک پایین قرار می دهم درباره حرف ق صد درصد عربی هست واژه های فارسی ...
واژه قسر یا درست تر قصر این واژه در تمام واژه نامه لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین فرهنگ فارسی یافرهنگ عمیدودانشنامه اسلامی عربی گفته شده است. واژه ی قس ...
بَه بَه استاد ساخت و ساز عبدالرضا یا سعید سرور تو از تمام لحاظ نابینایی چون آدم خیالت هستی و همین طور زندگی می کنی و آدم بیکار هستی چون همش در آبادیس ...
منبع. پایین لغت نامه دهخدا 👈واژه بو از ریشه ی واژه ی اوستایی بئوذی هست 👉 چیزی که پایین قرار که گفتم بو از ریشه ی بود هست در لغت نامه دهخدا گفت شده ...
ادعا شده که واژه قشنگ از زبان دیگر وارد سغدی بنده درباره زبان سغدی به فارسی انگلیسی پایین قرار می دهم آیا در زبان سغدی وام واژه از زبان دیگر هست یا ن ...
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید واژه بی و تا اوستایی و در این ...
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر ...
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر ...
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید درست در کتاب پایین فرستادم گفت ...
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر ...
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر ...
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر ...