پیشنهادهای نورا (١٦٣)
به قیمت قربانی کردن . . . .
به قهقرا رفتن بدتر شدن یا از کنترل خارج شدن
To not feel physically or mentally well; to not feel as one normally does or should. حال خوبی نداشتن
به زندگی عادی برگشتن
برای مو هم به کار میره حالتی که روی سر کسی ( معمولا بچه ها ) دست می کشی و موهاشون رو بهم میریزی
نرمش ناپذیر
کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفتن
موقعیتی که در آن فرد آسفته و سردرگم است و نمیداند باید چه کاری انجام دهد
با صف وارد جایی شدن در یک خط حرکت کردن و به یک مکان رفتن به صورت صف وارد جایی شدن
پذیرفتن یک فکر یا ایده ( ناخوشایند ) موافقت با یک نظر ناخوشایند
بست کمربندی
کارت عالیه/حرف نداره
لباس غیر نظامی لباس معمولی
یک نوع سبک زندگی بیدغدغه که مشخصه ی آن بااعتماد به نفس و خونسردبودن است.
زن مغرور و پر افاده
فعالیت شدید عملکرد بالا
خیلی لاغر نی قلیونی
غلبه کردن چیره شدن برای مثال: My curiosity got the best of me کنجکاوی بر من غلبه کرد.
اخبار شبانه
تله های قانونی/حقوقی زیر و بم های قانونی/حقوقی
دایره وار
در یک چرخه
موافقم
گیر افتادن در جایی
خیلی جدی بودن روی کاری که درحال انجامه متمرکز بودن
از لحاظ احساسی یا هیجانی در وضعیت بدی قرار داشتن آشفته بودن پریشان بودن بهم ریخته بودن
روان پریش
دوستان همینجوری الکی دیس لایک ندید. بعضی از کلمات معناهای زیادی دارن که شاید تا حالا به گوش شما نخورده باشه. لطفا وقتی میخوایید دیس لایک بدید برید تو ...
تلفظش هوم دیپو هست
کمدی که در آن ملزومات پارچه ای مثل حوله، رومیزی و ملحفه نگهداری می شود
حوله ی دست و صورت
جوجو
اصطلاحی که برای دوره ای به کار میره که بچه تازه وارد زندگی پدر و مادر میشه و اونها از همه چیز دست می کشن وتمام توجهشون روی بچه متمرکز میشه. اسم دیگه ...
مدفوع کردن
همخوانی داشتن
با خون سردی
فقط ظاهر ماجراست البته بستگی داره توی چه جمله ای به کار بره ولی به طور کلی معنیش اینه که کاری رو در حد سطحی و ظاهری انجام دادن یا درک کردن
غیر روان و با حرکات سریع و ناگهانی
سرپوش گذاشتن
گیج و سردرگم بودن ندونی باید چی کار کنی
تخلیه معده ( با استفاده از پمپ ) شستشوی معده
به مرور نگران کردن مدام اذیت می کند
دولپی غذا خوردن
حرکت سریع به عقب ( که یه طور غریزی اتفاق میافته ) پریدن به عقب
رسیدگی به ناخن ها ( رفتن به آرایشگاه و انجام مانیکور، ژلیش، لمینت، کاشت یا . . . ناخن )
دلم غنج رفت
دلم ( براش ) رفت
تحلیل رفته
دور چیزی پیچیدن دور چیزی حلقه زدن
در اصطلاح پزشکی فردی هست که مکررا به بخش اورژانس مراجعه میکنه بیمار همیشگی