پیشنهادهای Nazanin💯 (١٠٨)
محموله، حواله
مراقبت محلی
یکی از معانی: قدغن
اموزش دادن
به هوش اوردن به عقل اوردن
رفتار نیک، رفتار درست
وقتی کارهای زیادی برای انجام دادن دارم WhenI have a lot to going on
بضاعت. داشتن
جهان را به مبارزه طلبیدن
دولت مستقل
تصمیم حکومتی
فراوانی، گستردگی
مسلط به تکنولوژی
گزینش کردن
کلمه فانتزی، تخیلی
همانطور که در . . . وجود دارد، همانطور که در. . . . . صادق است
برتری دادن، مزیت دادن، . . .
Well catered for به خوبی تأمین شده
کمک بیارین، کمک،
از هم گسیختن، باز شدن، خراب شدن
. . . . is made out of. ساخته شده است از
در عقبی
تنوع
Nuanced interactions تعاملات دقیق و ظریف
Isolationis tendencies تمایلات انزواطلبانه
انزواطلبانه
کند
یک وقتی، یک زمانی ( در آینده )
جبرانی انجام نشده، به اندازه کافی جبران نشده
نوسان شدید
در مورد مسئله ی . .
در طول مسیر
مسیر، مسافت
مسافت
پیش رفتن، ادامه دادن ( با قدرت و مصمم با وجود مشکلات ) مثال: As far as I'm concerned there's a need to plough ahead with the discoveries and appli ...
Take رعایت کردن Turnنوبت Take turnsنوبت ها رو رعایت کردن
عذاب
نگاه اجمالی، نگاه دزدکی
از کسی یا چیزی پیشی گرفتن، پشت سر گذاشتن
مجلس گرم کن، یک فر اجتماعی و سرگرم کننده
نقل مجلس
جدایی غیر رسمی
همسری ( زن ) که متارکه کرده ( باشوهرش مشکل داره و باهاش زندگی نمیکنه ) و ( شایدم بعدن از هم قانونی طلاق بگیرن! )
همسر متارکه ای
اعطای دسترسی دادن، اجازه دسترسی دادن
مادری که بدون ازدواج یا رابطه جدی ( رل ) صاحب فرزند شده،
خانواده از هم پاشیده ( به دلیل طلاق یا جدایی )
طلاق پردردسر،
درهمان چارچوب زمانی
به طور ذاتی