پیشنهادهای نعیمه (٥٨٨)
- از جان و دل مایه گذاشتن
ّ - بحث داغ
اصطلاحاً کسی که مخش تاب دارد
- بدتر از همه بودن چیزی که بدتر از همه باشد
- زوزه کشیدن - عوعو کردن
خیلی به فراوانی
Aedicula
- دوباره امتحان کردن چیزی - تلاش دوباره برای انجام دادن چیزی
- تلاش دوباره ( برای انجام کاری )
true to form
Oh, shoot! ای وای!
- ای وای
- تازه آن روز صبح . . . - همان صبح . . .
- از کنترل خارج کردن - از خود بی خود کردن - دیوانه کردن
to become emotional
چه اتفاقی می افتد؟ چی می شه؟
i am finished with you
- دیگر کاری با تو ندارم
- دیگر کاری باهات ندارم
- با حقیقت کنار بیا
- ( رفتن ) به مغازه
- حقیقتی بیش نیست - عین حقیقت است - حقیقت دارد - حقیقت محض است
- حقیقتی بیش نیست - عین حقیقت است - حقیقت دارد - حقیقت محض است
rapid قلمی که برای رسم فنی استفاده می شود
- قلم فنی ( قلمی که برای رسم فنی استفاده می شود ) rapid
feel like a million bucks feel like a million dollars
- در اصطلاح عامیه معنی �ضدحال� هم می دهد
- می دانم که از زیر بته درنیامده ام
- دانستن این که از زیر بته درنیامده ای
- ندانستن این که از زیر بته درنیامدی
باورکردنی و عین اصل چیزی
سقف مسطح
- ولی باز هم
leaf cigarette
- سیگار برگ
- زاویه تقریب
- درخت سایه دار
- صدای خوردن به جایی
come off it
کوتاه بیا!
come off it
پاپِی شدن
( of a person ) become afraid or anxious. "at his age, I guess he doesn't frighten any more" این لغت در مورد شخص، می تواند مفهوم ترسیدن و ترسو بودن ...
- لبخند تلخ
- حرف خود را به کرسی نشاندن
- تا آخرِ . . . - ظرفِ - در کمتر از . . .
- خیلی سریع، خیلی زود
- کلاس سه زنگه
- کلاس دوجلسه ای ( یعنی دو جلسه یا دو زنگ به هم می پیوندد و در یک وهله برگذار می شود ) - کلاس دوزنگه
- دل و جرأت - بی باکی - رشادت