پیشنهاد
٠

- آن هم همین طور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- او هم همین طور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- آن هم همین طور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- کی بیشتر ضرر می کند - کسی که از . . . ضرر می کند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To be knowledgeable about how best to do or deal with something لم کاری را بلد بودن قلق کاری را بلد بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

poke

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- همین که گفتم و شنیدی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

just what I said

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- همین که گفتم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- نقش اصلی ( در نمایشنامه )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوریون mumps

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- ( اصطلاحا ) من هم دارم می آیم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- گوشزد کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- در حال دویدن ( و با عجله ) کاری را انجام دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- عهد عتیق ( قدیم )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- عهد جدید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- چیزی که چشم همه را درآورده باشد - چیزی که حسادت همه را برانگیزد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- چیزی که چشم همه را درآورده باشد - چیزی که حسادت همه را برانگیزد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- پا به فرار گذاشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر کشید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

flee away

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- پشت سر هم سرفه کردن - سرفه بی امان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you brace yourself for something unpleasant or difficult, you prepare yourself for it - خود را آماده چیز ( سخت و ناخوشایندی ) کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you brace yourself for something unpleasant or difficult, you prepare yourself for it - خود را آماده چیز ( سخت و ناخوشایندی ) کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست به سینه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- خودش است! - زدی به خال

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- ضربه دروازه - ضربه آزاد به سمت دوازه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاحا به معنی کر و نفهم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- نام باشگاه فوتبال

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you take something in your stride, you deal with it even though it is difficult or unpleasant without letting it bother or upset you - accept and ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you take something in your stride, you deal with it even though it is difficult or unpleasant without letting it bother or upset you - accept and ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکرش هم . . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- مسلم است که نه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- کش رفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- از خنده غش کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

- ( در فکر یا جستجوی چیزی ) این ور آن ور را نگاه کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- نتوانستم جلوی خودم را بگیرم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- کاش عقلم می رسید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

- ( اصطلاحا ) پرفسور، خرخوان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- یکی از دو تا - هرکدام از آن دو تا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- گلابی شکل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رژیم غذایی متعادل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- به نتیجه رسیدن - نتیجه گرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- پرکردن لپ، تپل کردن لپ ( اصطلاحا ) - زیاد غذا خوردن slang ) To eat a lot of food )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

domestic economy

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- خانه داری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشر زدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- بی نهایت ناراحت شدن - تلخ شدن اوقات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- نامحبوب - چیزی که طرفدار ندارد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- دقیق، درست، بدون خطا، اشتباه نشده، عاری از خطا