پیشنهاد‌های سید نادر آزادصفت (مترجم) (٦٥)

بازدید
١١٩
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جدول

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیاده روی کردن، شور چیزی را درآوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد حاملگی: خود را نشان دادن، آشکار شدن نشانه های حاملگی مثل حالت تهوع و . . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراقب

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوش گرفتن با آب سرد معنای مجازی: ضد حال، خلاف انتظار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

وسط خال، مرکز هدف hit the bull's - eye ( زدی وسط خال، گل گفتی، خودشه، ایول )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

باز کردن ( قطعات ) ، پخش و پلا کردن، از هم جدا کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقت خالی، فضای جم خوردن، جای نفس کشیدن، فرصت تکون خوردن برای مثال، اگر برنامه تان فشرده باشد، ممکن است رویدادهای پیش بینی نشده برنامه تان را خراب کنن ...

پیشنهاد
١

چیدن گل و نادیده گرفتن علف های هرز ( تحت الفظی ) گلچین کردن، انتخاب کردن اون بخش های خوب، دست گذاشتن روی جنبه های مثبت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

check in یعنی وارسی/ تفتیش کردن یا شدن قبل از ورود به جایی ، مثلاً قبل از ورود به هواپیما. check out یعنی وارسی/ تفتیش شدن قبل از خروج از جایی، یعنی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

محک زدن، آزمودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

چطور پیش رفت؟ چه حسی داشت؟

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ضربه فنی کردن، زمین زدن، از کار انداختن، خرد کردن Do your best to avoid criticism because it knocks . a child down

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جمع کلمه foot این کلمه فقط به قسمتی از پا اشاره داره نه پای کامل از قوزک به پایین میشه foot پای کامل میشه leg از زانو به پایین lower leg از زانو به ب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

احیا شدن/ کردن، جان تازه گرفتن، دوباره سر پا شدن، قوت گرفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پذیرا بودن، آماده ی دریافت چیزی بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

آهنگین، دارای ریتم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بها دادن، ارج نهادن، ارزشمند شمردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

به ارث بردن، ادامه دادن راه یا کار کسی برای مثال، در مورد حرفه کوزه گری یا کشاورزی و حتی خدمت نیکوکارانه، که فرزندان ادامه دهنده ی راه یا کار پدرشان ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مختص به موقعیت، وابسته به موقعیت معمولاً domain - specific را حیطه اختصاصی ( وابسته به حیطه ای خاص ) ترجمه می کنند.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

رهبر معنوی / دینی/ مذهبی ــ روحانی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1ـ غیر انتقادی، بدون خرده گیری، بدون قضاوت منفی 2ـ غیر حیاتی، غیر مهم، خفیف، کم اهمیت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Know the inside out of sth یعنی دانستن همه چیز در موردچیزی، آگاهی کامل در مورد چیزی، دانستن چم و خم چیزی یه معنی دیگه: زمانی که مثلاً دستکش ظرفشویی ی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

feel down پکر، ناراحت، غمگین، بی حال و حوصله، محزون، دَمر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تنظیم کاهشی، تنظیم نزولی یا رو به پایین

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدوده زمانی، دوره زمانی، طی زمان معینی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فاصله گرفتن، دور شدن، جدا شدن، این طرف و آن طرف رفتن ( مثلاً کودکی که مامانشو ول می کنه و به این طرف و اون طرف سرک میکشه ) ( در مورد ذهن ) حواسپرت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوار ضبط شده نیست در واقع، نوار خراب یا شکسته هست، نواری که خراب شده و تکه ای را پشت سر هم تکرار می کنه. Ask for what you need over and over, like a ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمک اضافی، حمایت بیشتر، کمک دیگران

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

run interference for مزاحمت ایجاد کردن، آزار دادن، جلوی دست و پای کسی رو گرفتن برای مثال، زمانی که بازیکنی جلوی دست و پای بازیکن مدافع رو می گیریه تا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

می توان گفت . . . چنین برمی آید که . . . یه جورایی . . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

be specific تعریف یا مشخص کردن چیزی به صورت واضح و دقیق پرهیز کردن از کلی گویی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

warm and fuzzy گرم و نرم، راحت feel warm and fuzzy احساس خوبی پیدا کردن، حال کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پناهگاه، سرپناه، اردوگاه، سکونتگاه عمومی به جایی که افراد آواره و بی خانمان زندگی می کنند نیز اطلاق می شود.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

توجه دقیق

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

تبعیت کردن، اختیار رو دادن به کسی، رفتار کردن به شیوه ای دلخواه کسی مثلا وقتی دارید با کودک بازی می کنید و طوری که او می خواد باهاش بازی می کنید و او ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٦

بدقلقی، کج خلقی، پریشانی مثلاً در شب و نزدیک به زمان خوابیدن که انرژی کودک تحلیل رفته و در عین تحلیل رفتگی، حالت های پریشانی و بی قراری بروز میده.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کوتاهش کن، درازش نکن، لفتش نده، زودی تمومش کن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

If your child is a very picky eater, first rule out any medical issues. اگه بچه تون خیلی بد غذا است، ابتدا وجود هر گونه مسئله پزشکی را مد نظر قرار د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ضمن تشکر از معادل هایی که دوستان ارائه دادند. ابتدا معادل آن در فارسی �طفل� نیست، طفل یک کلمه ی عربی است. در خصوص معادل دقیق این کلمه اتفاق نظر وجو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

خلاف شهود، غیرمنتظره، خلاف واقع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

ساختار، ماهیت، طبیعت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در عین حال، این در حالی است که . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

دارای تاثیر بالا، سرنوشت ساز، تعیین کننده مثل کنکور ، آزمون های پایان ترم یا هر چیزی که سرنوشت فرد را تعیین می کند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سهل گرفتن، جدی برخورد نکردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

طلیعه، پیش درآمد، چشم انداز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تک زایی، در مقابل دوقلو یا چندقلو زایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

طعمه ی آسان، هدف آسان ( مخصوصاً برای کلاهبرداران )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

حفظ آرامش و خونسردی، فرو بردن خشم یا سایر هیجانات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

از روی جمجمه، برون جمجمه ای قرار دادن الکترودها روی جمجمه جهت تحریک مغناطیسی مغز

١