پیشنهادهای محمد حاتمی نژاد (٢,٧٢٧)
٢,٨٢٨
٣ سال پیش
١٠
With respect در رابطه با. . . . .
٣ سال پیش
-١
دفترچه تلفن
٣ سال پیش
١١
به کار بردن
٣ سال پیش
٨
افزایش پیدا کردن
٣ سال پیش
٢
ضرر های پنهان
٣ سال پیش
٢
قویا یقینا
٣ سال پیش
١٩
تدوین کردن
٣ سال پیش
٢
دریابیدن، حساب کردن
٣ سال پیش
٣
اولا
٣ سال پیش
٦
تامل کردن
٣ سال پیش
١
حالت مقدماتی
٣ سال پیش
٦
دستیابی
٣ سال پیش
-٣
قطعات
٣ سال پیش
٠
قابل مشاهده
٣ سال پیش
٥
Methods
٣ سال پیش
٣
موثر
٣ سال پیش
٥
معتبر
٣ سال پیش
٩
اظهار
٣ سال پیش
٢
اظهارات
٣ سال پیش
١٠
فرض ها
٣ سال پیش
٢
به یاد اوردن
٣ سال پیش
٣
قطعی، با قاطعیت
٣ سال پیش
٣
زرهی مثلا Coats of armor کت های زرهی
٣ سال پیش
١
واضح ترین
٣ سال پیش
٣
نمونه های نخستین
٣ سال پیش
٦
نامشخص
٣ سال پیش
٣
برخوردار بودن
٣ سال پیش
١
گیاه شناس
٣ سال پیش
١١
گیاه شناس
٣ سال پیش
٩
جنبه
٣ سال پیش
٤
فضا پیما
٣ سال پیش
٠
در حالی که
٣ سال پیش
١٧
قطعی
٣ سال پیش
١١
شیوه
٣ سال پیش
٠
Minimum
٣ سال پیش
٣
تشکیل دادن
٣ سال پیش
٢
بیهوده
٣ سال پیش
١
ساکت
٣ سال پیش
٩
کنجکاو
٣ سال پیش
٤
کپه، روی هم انباشتین
٣ سال پیش
٣
زیر
٣ سال پیش
٠
بی قرار مثال: Paced restlesslyبا بیقراری قدم زدن
٣ سال پیش
٣
برداشتن
٣ سال پیش
٤
درمقابل
٣ سال پیش
-١
بازیابی
٣ سال پیش
-٦
انجام میدهد
٣ سال پیش
٢
مشاهده گر
٣ سال پیش
-٢
جریان، در عمل دخیل هستند
٣ سال پیش
١٦
For instance=for exampleبعنوان نمونه بعنوان مثال
٣ سال پیش
٠
گرداوری Gather information گرداوری ( جمع اوری ) اطلاعات