میلاد علی پور

Over ninety percent of the words I wrote here in this online dictionary are the ones nobody had mentioned before. I' m not here to repeat what already exists in Abadis for I' m not interested in imitating or doing something repeatedly. The only reason I work here is; my countrymen could be able to use my new suggestions
Stay classy my fellow Persians
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
flicker١٨:٣٣ - ١٤٠٠/٠٦/١٣درمورد حرکت چشمها، جابجایی سریع، تکان خوردن سریع درمورد نور و چراغ و آتش و شمع، سو سو زدن، نور غیرثابت داشتنگزارش
32 | 0
sinking heart١٨:٢٤ - ١٤٠٠/٠٦/١٣با دلی پر از غم، با دلی غمگین، با دلی اندوهناک، با ناراحتیِ شدیدگزارش
0 | 1
overwhelmed١٥:٤٢ - ١٤٠٠/٠٦/١٣این عبارت اسم مفعول است بزرگواران، بنابراین هریک از مصدرهایی که اینجا به اشتباه نوشته شده، می بایست برای فعل این اسم نوشته شوندیعنی برای overwhelm . ... گزارش
37 | 1
reflect off١٨:١٢ - ١٤٠٠/٠٦/١٠بازتاب دادن، بازتاب خوردن، وقتی نور به جسمی می خورد که توان عبور از آن را ندارد، و در نتیجه مسیرش تغییر می کندگزارش
7 | 0
dressed to the nines١٩:٢٣ - ١٤٠٠/٠٦/٠٨شیک و پیک کردن ( برای بانوان استفاده می شود بنابراین بهتر است معادل تیپ زدن که عمدتا برای مردهاست، اینجا به کار نرود )گزارش
9 | 0
overzealous١٨:٠٩ - ١٤٠٠/٠٦/٠٨ذوق بیش از حد، تعصب افراطی، چاپلوسی و حمایت بیش از اندازه، شوق زیادگزارش
14 | 0
on this account١٩:٣٥ - ١٤٠٠/٠٦/٠٥درنتیجه، بنابراین، با این حساب، بر این اساس، بر طبق این، در پی آن، در اثر آنگزارش
5 | 0
mill about١٨:٥٨ - ١٤٠٠/٠٦/٠٥بی هدف پرسه زدن، ول گشتن، این طرف و ان طرف رفتن، این ور و آن ور کردنگزارش
9 | 1
get ahead of oneself١٥:٢٥ - ١٤٠٠/٠٦/٠٥بی گدار به آب زدن، به آب نرسیده کفش ها را درآوردن، پیش داوری کردن، عجله کردنگزارش
28 | 1
real coffee١٤:١٥ - ١٤٠٠/٠٦/٠٣قهوه ای که از آسیاب کردن دانه های قهوه به دست آید. نه قهوه ی آماده و پودری یا موادی جایگزین و شبیه به آنگزارش
7 | 0