میلاد علی پور

میلاد علی پور English translator, interpreter and teacher
خیانتکار - خون در آب :Translator of the books

Over ninety percent of the words I wrote here in this online dictionary are the ones nobody had mentioned before. I' m not here to repeat what already exists in Abadis for I' m not interested in imitating or doing something repeatedly. The only reason I work here is; my countrymen could be able to use my new suggestions

Stay classy my fellow Persians

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



not the least٢١:١٧ - ١٣٩٩/٠٨/٠٤یکی از مهمترین های آن، از بزرگترین مواردِ آنگزارش
12 | 0
not the least of٢١:١٧ - ١٣٩٩/٠٨/٠٤یکی از مهمترین های آن، از بزرگترین مواردِ آنگزارش
16 | 0
comply with٢١:٠٦ - ١٣٩٩/٠٨/٠٤حرف شنوی داشتن، حرف را خواندن، اطاعت کردن، حرف گوش کردنگزارش
30 | 0
over١٩:٥٠ - ١٣٩٩/٠٨/٠٤باوجودِگزارش
37 | 1
rely upon١٨:٤٤ - ١٣٩٩/٠٨/٠٤بسنده کردن، اکتفا کردن، تکیه زدنگزارش
46 | 0
EVE١٠:١٥ - ١٣٩٩/٠٨/٠٤پیش از، قبل ازگزارش
12 | 0
recuse١٦:١٠ - ١٣٩٩/٠٨/٠٣سلب اختیار کردن از خودگزارش
7 | 0
it is common knowledge that١٥:٥٥ - ١٣٩٩/٠٨/٠٣ همه می دانند که، برهمه آشکار است که، بر کسی پوشیده نیست کهگزارش
14 | 0
realize١٥:٤٤ - ١٣٩٩/٠٨/٠٣جامه ی عمل پوشاندنگزارش
14 | 0
litigate٢٢:٤٨ - ١٣٩٩/٠٨/٠٢طرح کردن، مطرح کردن، پی گیری کردن ( پرونده قضایی )گزارش
21 | 0
تفنگ١٧:٣٧ - ١٣٩٩/٠٨/٠٢لطفا اطلاعات غلط به خورد هموطنان ندهیم. اینکه twang چه معنایی داره، توجیه نمی کنه که تفنگ رو از توئِنگ گرفته باشن، این مطلب با یه جستجوی ساده توی ای ... گزارش
62 | 1
consum١٧:١٥ - ١٣٩٩/٠٨/٠٢صرف چیزی شدن/کردنگزارش
23 | 0
stack the deck١٧:٢٥ - ١٣٩٩/٠٨/٠٢پارتی بازی کردن، تبعیض قائل شدن، ناعادلانه رفتار کردن، مهندسی کردن نتیجه ( درست مانند پرسپولیس و بابا مسعودش )گزارش
34 | 1
consume١٧:١٥ - ١٣٩٩/٠٨/٠٢صرف کردن/شدنگزارش
28 | 0
statute of limitation١٦:١٥ - ١٣٩٩/٠٨/٠٢مهلت مقرر ، مهلت قانونی ( زمانی که برای طرح شکایات یا اقدامات حقوقیِ خاصی تعیین می شود و تنها در آن بازه ی زمانی شکایات پذیرفته می شوند، و بعد از اتم ... گزارش
18 | 0
tiredly١٥:٥٣ - ١٣٩٩/٠٨/٠٢با بی علاقگی، با بی حوصلگی، با بیزاری، با ناراحتیگزارش
7 | 0
window١٥:٠٢ - ١٣٩٩/٠٨/٠٢مهلت، زمان، فرصت ( برای نمونه پنجره ی شکایت حقوقی، پنجره ی نقل و انتقال بازیکن و. . . )گزارش
32 | 1
hit the ground running١٠:٠٧ - ١٣٩٩/٠٨/٠٢به سرعت دست به کار شدن، به تندی در صدد انجام کاری برآمدنگزارش
46 | 1
truthfully١٨:٥٢ - ١٣٩٩/٠٨/٠١به شکل درست، به شکل صحیحگزارش
7 | 1
affidavit١٧:٢٣ - ١٣٩٩/٠٨/٠١اظهارنامهگزارش
16 | 0
running for٠٤:٤١ - ١٣٩٩/٠٧/٢٩اعلام آمادگی کردن، نامزد شدن، کاندید شدنگزارش
30 | 1
run for٠٤:٤١ - ١٣٩٩/٠٧/٢٩کاندید شدن، اعلام آمادگی کردنگزارش
30 | 1
corcraft٠٢:٥٠ - ١٣٩٩/٠٧/٢٩صنعت زندان، صنایع زندان ( به کاری گفته می شود که در زندانها به اسم بازپروری به دست زندانیان انجام می شود و در واقع درآمد حاصله از آن به جیب زندان می ... گزارش
14 | 1
criminalize٠٢:٠٦ - ١٣٩٩/٠٧/٢٩جُرم انگاریگزارش
16 | 1
beef up٠١:١٣ - ١٣٩٩/٠٧/٢٩سختگیری کردن، محدودیت را بیشتر کردنگزارش
9 | 1
تفنگ٠٩:٠٠ - ١٣٩٩/٠٧/٢٨آقا یا خانوم جدیری، لطفا بی مدرک حرف نزنید همه ی عالم و آدم می دونن که قرار گرفتن دوتا ساکن تو صامت ها خصلت زبون شیرین پارسیه. تمام اون واژه هایی که ... گزارش
126 | 5
kabab٠٨:٠٤ - ١٣٩٩/٠٧/٢٨کباب واژه ی اصیل پارسی است و مربوط به تمام اقوام ایران است، سند این گفته ی بنده را می توان در انواع مختلف کبابهایی که در جای جای مختلف ایران پخته می ... گزارش
16 | 1
gerrymandering٠٤:٤٦ - ١٣٩٩/٠٧/٢٨تخصیص ناعادلانه ی حوزه های انتخاباتی یا اعطای امتیازاتی خاص به برخی از رای دهندگان خاص، ارجحیت دادن به برخی رای دهندگان، دستکاری آرا انتخاباتی، تقلب ... گزارش
14 | 1
linear٠٨:٥٣ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧موازی، پشت سر هم، مستقیماگزارش
23 | 1
criminalize٠٨:٤٦ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧مجرم تشخیص دادن، جرم به حساب آوردنگزارش
25 | 1
band together٠٧:٣٠ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧به هم پیوستن، با هم چفت شدن، متحد شدن، کنار هم قرار گرفتن، پشت هم در آمدن، حرف ها را یکی کردن، به اتفاق نظر رسیدنگزارش
41 | 1
tellingly٠٧:١٧ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧بدیهی است که، گویاست که، پرواضح است که، معلوم بود که، نیازی به گفتن نیست کهگزارش
9 | 1
ensure٠٧:٠١ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧درنظر گرفتن، اختصاص دادن، مقرر کردنگزارش
28 | 1
subsequentl٠٦:٣٣ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧بعدی، متعاقبگزارش
9 | 1
as a result of٠٦:١٢ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧به دنبالِ، در اثرِ، بعد ازگزارش
34 | 1
punitive٠٦:٠٨ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧بازدارندگیگزارش
21 | 1
move about٠٥:٥٦ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧این طرف و آن طرف رفتن، به این سو و آن سو رفتن، آزادانه گشتنگزارش
37 | 1
forestall٠٥:٥٣ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧جلوگیری کردنگزارش
25 | 1
abiding٠٤:٤٨ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧مطیع، پیروگزارش
16 | 1
most alarming٠٤:٤٤ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧نگران کننده تر از همه، چیزی که بیشتر از هرچیز مایه ی دلهره و نگرانی استگزارش
12 | 1
push the envelope٠١:٠٩ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧به محدودیت ها افزودن، گره را تنگ تر کردن، شدیدتر برخورد کردن، شرایط را سخت تر کردن، قوانین سخت تر وضع کردن، فشار را بیشتر کردنگزارش
18 | 2
rein٠٠:٥٧ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧مهار کردن، کنترل کردن، سرجای خود نشاندنگزارش
14 | 1
vocally٠٠:٥٦ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧شدید، علنی، اعتراض آمیزگزارش
16 | 1
clamor٠٠:٤٤ - ١٣٩٩/٠٧/٢٧داد و بیداد کردن، شلوغش کردن، سروصدا کردن، کولی بازی درآوردنگزارش
25 | 1
januslike٢٣:٠٥ - ١٣٩٩/٠٧/٢٦دو رو، بوقلمون صفت، ریاکار، منافقگزارش
18 | 1
channel٠٥:٣٢ - ١٣٩٩/٠٧/٢٦رساندن، انتقال دادنگزارش
23 | 1
nutritious٠٥:١٨ - ١٣٩٩/٠٧/٢٦پر و پیمونگزارش
23 | 1
place٠٤:٣٠ - ١٣٩٩/٠٧/٢٦اعمال کردن/شدنگزارش
37 | 1
rumbling٠٢:٣٩ - ١٣٩٩/٠٧/٢٦اعتراض، نجوای مخالف، صدای مخالفگزارش
18 | 1
in the light of٠٢:٢٩ - ١٣٩٩/٠٧/٢٦در کنارِ ، به همراهِ، در معیتِ، با درنظر گرفتنِگزارش
28 | 1

فهرست جمله های ترجمه شده