میلاد علی پور

میلاد علی پور English translator, interpreter and teacher
خیانتکار - خون در آب :Translator of the books

Over ninety percent of the words I wrote here in this online dictionary are the ones nobody had mentioned before. I' m not here to repeat what already exists in Abadis for I' m not interested in imitating or doing something repeatedly. The only reason I work here is; my countrymen could be able to use my new suggestions

Stay classy my fellow Persians

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



with a flourish١٣:٢٨ - ١٣٩٩/١١/١٠با ژست خاصی، با ادا و اطوارگزارش
14 | 0
مکعب٠٩:٠٧ - ١٣٩٩/١١/٠٨دوستان، خیلی ارزشمنده کارِتون که دارید برای واژه معادلِ پارسی می سازید. اما مکعب شش پهلو داره، نه چهارتا، نه هشتاگزارش
18 | 0
out loud١٣:٤٦ - ١٣٩٩/١١/٠٣طوری که بتوان آن را شنیدگزارش
30 | 1
settlement٠٧:٥٢ - ١٣٩٩/١١/٠٣قرار داد، سازشگزارش
16 | 0
stand off٠٧:٤٩ - ١٣٩٩/١١/٠٣تنگناگزارش
25 | 0
proper channel٠٧:٤٣ - ١٣٩٩/١١/٠٣از راهِ درست، با رعایت تشریفات، با رعایت سلسله مراتب، به شکلی عقلانیگزارش
7 | 0
proper channels٠٧:٤٣ - ١٣٩٩/١١/٠٣از راهِ درست، با رعایت تشریفات، با رعایت سلسله مراتب، به شکلی عقلانیگزارش
7 | 0
habeas corpus٠٧:٢١ - ١٣٩٩/١١/٠٢قرار احضارِ زندانیگزارش
12 | 0
administrative proceeding٠٥:٠٢ - ١٣٩٩/١١/٠٢تشریفات اداری، کاغذبازی های قانونی، روند دادرسی، تشریفات دادخواهیگزارش
7 | 0
administrative proceedings٠٥:٠١ - ١٣٩٩/١١/٠٢تشریفات اداری، کاغذ بازی های قانونیگزارش
5 | 0
نظارت٠٤:٥١ - ١٣٩٩/١١/٠٢پایش: واژه ای است که در ویکی پدیای پارسی بسیار کاربرد داردگزارش
16 | 0
mouthed٠٤:٣٠ - ١٣٩٩/١١/٠٢مبهم، غیر صریح، غیر رک، پیچ و خم دار، پر پیچ و خم، قاطی پاتی، شک برانگیز، تردید آمیز، فاقد صراحت لهجه، غیر مستقیم، گُنگ، غیر سر راستگزارش
9 | 0
at its core٠٧:٢٢ - ١٣٩٩/١٠/٣٠به شدت، کاملا، دقیقاگزارش
7 | 1
be all about٠٧:٢١ - ١٣٩٩/١٠/٣٠موضوعیت داشتن، مهم بودن، اهمیت داشتنگزارش
9 | 0
renegade٠٤:٣٤ - ١٣٩٩/١٠/٣٠ساز مخالف زدنگزارش
9 | 1
facilitator٠٣:٥٤ - ١٣٩٩/١٠/٣٠کار چاق کُنگزارش
25 | 1
public interest lawyer٢٠:٣٥ - ١٣٩٩/١٠/١٩وکیل تسخیریگزارش
14 | 1
take down١٩:٢٤ - ١٣٩٩/١٠/١٩با خاک یکسان کردنگزارش
18 | 1
various٠٤:٣١ - ١٣٩٩/١٠/١٩متعددگزارش
18 | 1
stand off٢٢:١٢ - ١٣٩٩/١٠/١٧بلاتکلیفیگزارش
21 | 1
set forth٢١:٣١ - ١٣٩٩/١٠/١٧عزم را جزم کردنگزارش
5 | 0
keenly١٦:٥٥ - ١٣٩٩/١٠/١٧به خوبیگزارش
23 | 0
ominously١٦:٠١ - ١٣٩٩/١٠/١٧به طرز ناخوشایندی، به شکل مهیبی، به شکل ناخوشایندیگزارش
14 | 0
contracted form٢٣:٢٨ - ١٣٩٩/٠٩/٢٤همان حالت Short form نام دیگر فرم کوتاهگزارش
41 | 1
monumental١٨:٠٥ - ١٣٩٩/٠٩/٢١دست نیافتنیگزارش
16 | 1
impetuously١٣:٥٦ - ١٣٩٩/٠٩/١٩به ناگاه، به یک باره، در یک آن، در یک حرکتگزارش
12 | 0
unbreak١٦:٤٥ - ١٣٩٩/٠٩/١٤چسباندن، وصله زدن، ترمیم کردن، جبران کردنگزارش
21 | 1
among other things١٦:٥٥ - ١٣٩٩/٠٩/٠١که از بین تمامِ آنهاگزارش
9 | 0
unresolved١٦:١٥ - ١٣٩٩/٠٩/٠١بی سرانجام، بی پایان، بی نتیجهگزارش
16 | 1
mesh screen٠٦:١٧ - ١٣٩٩/٠٩/٠١توری فلزیگزارش
2 | 0
guideline٠٥:٥١ - ١٣٩٩/٠٩/٠١شیوه نامهگزارش
46 | 0
easygoing٠٣:٤٣ - ١٣٩٩/٠٩/٠١باری به هر جهتگزارش
5 | 1
ride the wave of٠٧:١٥ - ١٣٩٩/٠٨/٢٩از چیزی بهره بردن، از موفقیتی به دست آمده، بهره بردنگزارش
9 | 0
dramatic١٩:٠٤ - ١٣٩٩/٠٨/٢٦گیرا، اثرگذار، اثر بخش، مهم، شایان توجه، قابل توجه، برجستهگزارش
57 | 0
rehouse١٦:٠٣ - ١٣٩٩/٠٨/٢٦دوباره جا دادن، اسکان مجددگزارش
0 | 0
as far as٢١:٤٥ - ١٣٩٩/٠٨/٢٥در حدِ، در اندازه یگزارش
34 | 1
grounds٠٨:٢٥ - ١٣٩٩/٠٨/٢٥دلیلگزارش
39 | 1
streetwise٠٥:٣٢ - ١٣٩٩/٠٨/٢٥تجربی ( غیر آکادمیک، غیر دانشگاهی ) مثلا کسی که دندانپزشک تجربی است، تحصیلات دانشگاهی نداردگزارش
7 | 0
concretely٠٥:١٣ - ١٣٩٩/٠٨/٢٥مسلما، بی شک، مشخصاگزارش
9 | 0
cuss out٠٠:٢٢ - ١٣٩٩/٠٨/٢٤دشنام دادن، فحش دادن، سقط گفتنگزارش
14 | 0
impromptu٢٣:٥٨ - ١٣٩٩/٠٨/٢٣سر زدهگزارش
7 | 0
up against٢٣:٥٦ - ١٣٩٩/٠٨/٢٣روبرو، رودر رو، مقابل، در تقابل، در تضادگزارش
7 | 0
segregation٢٣:٢٩ - ١٣٩٩/٠٨/٢٣در زندان ( انفرادی )گزارش
7 | 0
reprisals٢٣:٠٧ - ١٣٩٩/٠٨/٢٣انتقام خواهی، انتقام جوییگزارش
2 | 0
rank and file٢٢:٤٠ - ١٣٩٩/٠٨/٢٣مادون، زیرمجموعه، مقام پایین ترگزارش
2 | 0
court٠٤:١٥ - ١٣٩٩/٠٨/٢٣خطر کردن، خطر چیزی را افزایش دادن، خطرناک بودن، خطر چیزی را در پی داشتنگزارش
16 | 0
it was past time to٢٢:٥٦ - ١٣٩٩/٠٨/٢٢خیلی زودتر باید. . . .گزارش
5 | 0
it was well past time to٢٢:٥٥ - ١٣٩٩/٠٨/٢٢خیلی زودتر از اینها باید. . .گزارش
2 | 0
tiled٠٣:٣٨ - ١٣٩٩/٠٨/١٩سفال پوشگزارش
5 | 1
mini٠٥:٥٢ - ١٣٩٩/٠٨/١٦خُردگزارش
9 | 1

فهرست جمله های ترجمه شده