میلاد علی پور

خیانتکار : Translator of the book
Over ninety percent of the words I wrote here in this online dictionary are the ones nobody had mentioned before. I' m not here to repeat what already exists in Abadis for I' m not interested in imitating or doing something repeatedly. The only reason I work here is; my countrymen could be able to use my new suggestions
Stay classy my fellow Persians
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
force the issue١٧:٠٧ - ١٣٩٩/١١/٢٣وادار به کاری کردن، مجبور به کاری کردن، مجبور به انجام عملی شدن، وادار به تصمیم گرفتن شدن/کردنگزارش
5 | 0
give a second thought١٣:٣٢ - ١٣٩٩/١١/٢٣نگران کردن، ترساندن، درسِ خوبی دادن، به وحشت انداختن، باعث سنجیدنِ عواقب کاری شدنگزارش
12 | 5
helluva١٣:٢٢ - ١٣٩٩/١١/٢٣برای تأکید به کار می رود، لامصّب، بد مصّب، مصّبتو شُکر، دهنِتو سرویس ( البته پوزش می خوام )گزارش
23 | 0
sodomized١٨:١٧ - ١٣٩٩/١١/٢١کار ی که با ذوب فلزات در ارتباط باشد، ریخته گری، جوش کاری، قالب زنی گرم ، گرم کاریگزارش
0 | 0
sodomized١٧:٤٣ - ١٣٩٩/١١/٢١مورد تجاوز قرار گرفته ( درمورد لواط و بچه بازی به کار می رود نه در مورد مونث )گزارش
5 | 0
hot line١٤:٤٦ - ١٣٩٩/١١/٢٠تلفنی که به صورت بیست و چهار ساعته برای دادن اطلاعات درخصوص موضوعی خاص طراحی شده و کارش صرفا همان است، همچنین معنای تلفن بخصوص و یا تلفن محرمانه نیز ... گزارش
34 | 0
more alarmingly٠٠:١٠ - ١٣٩٩/١١/١٨موضوع نگران کننده تر این بود که، از آن نگران کننده تر این بود کهگزارش
5 | 0
groom٢٣:٥٤ - ١٣٩٩/١١/١٧آراستن ( که برای دامادی به کار می رود، همچنین برای مُردگانِ مسیحی که آنها را دفن می کنند نیز از آرایش استفاده می شود، که برای رفتن به خانه ی ابدی، چه ... گزارش
16 | 0
champ at the bit٢٠:٠٦ - ١٣٩٩/١١/١٦اشتیاق داشتن، بی تابِ چیزی بودن، ذوق و شوق کاری را داشتن، بی قرارِ چیزی بودنگزارش
12 | 1
a cloud hang over٢١:١٩ - ١٣٩٩/١١/١٥بدبین بودن، بی اعتماد بودن، نسبت به کسی حس خوبی نداشتن، منتقد کسی بودن، مورد انتقاد قرار دادن/گرفتنگزارش
9 | 0
hope against hope١٤:٥٤ - ١٣٩٩/١١/١٤در عین غیر محتمل بودن امید داشتن، بی دلیل امیدوار بودن، بی جهت امید داشتنگزارش
7 | 0
مکعب٠٩:٠٧ - ١٣٩٩/١١/٠٨دوستان، خیلی ارزشمنده کارِتون که دارید برای واژه معادلِ پارسی می سازید. اما مکعب شش پهلو داره، نه چهارتا، نه هشتاگزارش
18 | 0
proper channel٠٧:٤٣ - ١٣٩٩/١١/٠٣از راهِ درست، با رعایت تشریفات، با رعایت سلسله مراتب، به شکلی عقلانیگزارش
7 | 0
proper channels٠٧:٤٣ - ١٣٩٩/١١/٠٣از راهِ درست، با رعایت تشریفات، با رعایت سلسله مراتب، به شکلی عقلانیگزارش
7 | 0
administrative proceeding٠٥:٠٢ - ١٣٩٩/١١/٠٢تشریفات اداری، کاغذبازی های قانونی، روند دادرسی، تشریفات دادخواهیگزارش
7 | 0
mouthed٠٤:٣٠ - ١٣٩٩/١١/٠٢مبهم، غیر صریح، غیر رک، پیچ و خم دار، پر پیچ و خم، قاطی پاتی، شک برانگیز، تردید آمیز، فاقد صراحت لهجه، غیر مستقیم، گُنگ، غیر سر راستگزارش
9 | 0