پیشنهاد‌های مرتضی حمزه سرکانی (٢٥٨)

بازدید
١٠٨
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

If something is pennies on the dollar, it's much cheaper than it cost originally.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دور از انتظار نیست که؛ همان طور که انتظارش می رود؛ به نحو قابل فهمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از روی شوخی؛ به شوخی؛ به مسخره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دست روی دست گذاشتن؛ هیچ کاری انجام ندادن مثال: 1. They lost the office because their traditional supporters sat on their hands and stayed at home. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

آیندۀ بسیار موفقی داشتن؛ مثال: You'll go a long way if you learn to never quit. اگر یاد بگیری هیچوقت تسلیم نشوی، آینده بسیار موفقی خواهی داشت.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( بر کسی ) پیشی جستن؛ ( بر کسی ) تفوق یافتن؛ ( از کسی ) پیش افتادن؛ ( از کسی ) پیشی گرفتن؛ ( بر کسی ) غالب شدن؛ ( بر کسی ) غلبه کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

آدم کله گنده؛ آدم مهم و بانفوذ. مثال: 1. Randy is a big dog in the movie industry. He owns four studios. 1. "رندی" از کله گنده های صنعت فیلمسازی ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Of something being nonsense and fake. foolishness or falsehoods or nonsense

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسیرهای نورواندوکرین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

با چیزی آشکارا مخالفت کردن؛ مخالفت خود را با چیزی علنی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ممانعت از ورود و خروج ( مثلاً در دوران همه گیری ویروس کرونا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

make for sth: کمک کردن به؛ مؤثر بودن در؛ موجب . . . . بودن؛ باعث . . . . شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

be apologetic about: از چیزی شرمنده بودن؛ به خاطر چیزی متأسف بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مایۀ سرقت؛ اسباب سرقت؛ موجب سرقت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خود را به جاى دیگرى معرفى کردن یا جا زدن قانون ـ فقه : اختیار کردن سمت مجعول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. با کسی جنگ کردن، با کسی جنگیدن 2. ( بیماری، فقر و غیره ) : مبارزه کردن با، جنگیدن با

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

To finish something with an advantage, often in the form of a profit

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

to be at risk financially because you have invested in something that you want to happen

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

to have/not have an interest in a conflict در یک درگیری/کشمکش منافعی داشتن

پیشنهاد
١

پیشگویی معطوف به مقصود، پیش بینی معطوف به آرزو، پیشگویی صادقانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

"Unbanked" یا " underbanked" کسانی هستند که به بانک ها یا خدمات مالی اصلی دسترسی ندارند. شرکت های فین تک مختلف محصولاتی را با هدف رسیدگی به این بخش ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

کوته بینی؛ نزدیک بینی؛ بی بصیرتی؛ کوته نظری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در روانشناسی: تخیل فعال؛ تجسم هدایت شده

پیشنهاد
٢

روانشناسی: حذف رویدادها و اطلاعات مثبت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زود قضاوت کردن؛ عجولانه نتیجه گیری کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نشانه شناسی ( در بیمارى ) ، ( طب ) علم شناسایی نشانه هاى بیمارى ، هم افت شناسی روانشناسی : نشانه شناسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بهتره برای این عبارت از �فوق الذکر� استفاده نکنید. این نمونۀ غیرمعیار است. به جای اون بهتره از معادل هایی مانند زیر استفاده بشه: یاد شده در بالا، مذک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( پول، وزن، طول و غیره ) : واحد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوآفرینی یا بدیعه پردازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نقش زمین کردن؛ گیج و منگ کردن، مات و مبهوت کردن، حیرت زده کردن؛ مست و منگ کردن؛ داغون کردن؛ از پا درآوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

از چیزی آگاه شدن؛ از چیزی مطلع شدن؛

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. ساختمان انجمن؛ ساختمان اجتماعات 2. ( محل ) انجمن دوستان 3. عبادتگاه، نیایش گاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

واضح، مبرهن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مقتدر،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشت سر هم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ساختمان اداری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خرده فرهنگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

زمین زراعی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در/با یک حرکت، به یک ضرب، با یک اقدام قاطع و سریع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. موجود 2. در دست اقدام، در جریان؛ در حال تکمیل؛ در دست رسیدگی، تحت مطالعه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

محیط بان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چیزهایی مانندِ؛ چیزهایی مثلِ؛ امثالِ؛ آدم هایی شبیهِ/مثلِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

( در مدرسه و غیره ) : کم کوشی، کم کاری، تنبلی، قصور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در شرایط بد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

strike/touch a chord: ( سخنرانی و غیره ) : به دل نشستن؛ گُل کردن ( سخنران و غیره ) : در دل مخاطبانِ خود راه یافتن ( اسم و غیره ) : زنگِ آشنایی داشت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بررسی تلفیقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - ( مربوط به ) توسعه طلبی؛ ( شخص ) توسعه طلب؛ ( رفتار ) توسعه طلبانه ) 2 - توسعه طلب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نگارش توصیفی و زیبا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

( شخص ) مستقل؛ بی طرف ( عقیده، رفتار ) بی طرفانه؛خالی از تعصب؛

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به طور موقت؛ احتمالاً؛ موقتاً؛ به طور آزمایشی