تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عقل توو سرش نیست مغزش معیوبه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Generally speaking

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مدت طولانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

باشه بابا، خب حالا ( به حالت دلخوری )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مترادف های but: Although However Nevertheless Still Though Yet

پیشنهاد
٧

اگه حافظه م خوب یاری کنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

عاشق سفر بودن - یه جا بند نبودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تا دیر وقت بیدار ماندن - شب زنده داری کردن

پیشنهاد
٨

خیلی بهم خوش گذشت

پیشنهاد
٤

نم پس نمیده - خیلی پنهان کاره

پیشنهاد
٦

اصلا برام اهمیتی نداره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نوعی ماشین دو نفره کوچک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

توی شک و تردید نباش - مردد نباش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اخم و تخم نکن - قیافه ناراحت به خودت نگیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

کم کاری نکن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوستی خاله خرسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

کرم نریز - مسخره بازی در نیار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در علوم کامپیوتر یکی از تکنیک های ( الگوریتم های ) پردازش زبان طبیعی است. این الگوریتم از یک مدل شبکه عصبی برای یادگیری وابستگی کلمات از یک مجموعه مت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نزدیک بود ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

حماقت محض

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

جدی میگی؟ راست میگی؟

پیشنهاد
٦

سلیقه خوبی در چیزی داشتن مهارت خوبی در چیزی داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

قیمت خیلی بالا - قیمت نجومی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مترادف های hence: As a result So Therefore So then Consequently Subsequently

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

عاشقتم - خرابتم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

زدی زیر قولت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

من مرد عملم نه حرف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

آبروی کسی رو بردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

چه خوب شد که. . . چه کار خوبی کردیم که. . . مثال: It's just as well that we go there

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

عذاب وجدان دارم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بریم یه چیزی بخوریم Let's get something to eat

پیشنهاد
٤

گواهی عدم سو پیشینه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خدا صبرت بده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پول جمع کردن - ذخیره کردن پول مثال: We're trying to put by for a new car

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کنار گذاشتن اختلافات گذشته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

این جمله نشان از هوایی بارانی و طوفانی پیش رو داشتن است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تغییرات قابل توجه - تغییرات چشمگیر

پیشنهاد
١٢

پیامدهای بسیار زیاد - عواقب گسترده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

مفید بودن، تاثیر مثبت داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اهلش نیستم - این کار یا این چیز باب میل من نیست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

نمیفهمی - نمیتونی تشخیص بدی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

خارج از حد رفتار کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

جا زدن - از زیر چیزی در رفتن - کناره گیری کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بدگویی کردن از کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

خودت رو به نادانی نزن - خودت رو به خریت نزن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خوب کسی را گفتن - از کسی تعریف کردن مثال: I always speak highly of you همیشه ازت تعریف میکنم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

انتظار وقوع چیزی را داشتن He didn't see that coming او انتظار این اتفاق رو نداشت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

شیفته و عاشق کسی بودن I've been smitten with you since last year

پیشنهاد
٧

به طور غیرمنتظره با چیزی یا کسی مواجه شدن - بدون آمادگی با چیزی یا کسی روبرو شدن - غافلگیر کردن مثال: The security guard caught the thieves off balan ...

پیشنهاد
٨

وظیفه و کار سنگینی را به کسی تحمیل کردن I don't want to burden you with my work