تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

از ته دل آرزوی چیزی را داشتن - اشتیاق چیزی را داشتن I long for that sport car

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

ذهن رو مشغول چیزی کردن - حواس رو به چیزی جمع کردن He's trying occupy his mind with reading romance novels

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

مرد خیلی جذاب و خوش چهره

پیشنهاد
٤

کسی را به زندگی امیدوار کردن - جان تازه بخشیدن به کسی مثال: Being with you bring me back to life

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به خوبی در میان گروهی پذیرفته شدن و جا باز کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فهم و درک بالا داشتن - شعور بالا داشتن - فهمیده بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کسی که خود را وقف انجام کاری کرده - علاقمند - کوشا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

هوس چیزی کردن مثال: I got an urge for pizza last weekend

پیشنهاد
٣

دود از کنده بلند میشه

پیشنهاد
٦

There's life in the old dog yet

پیشنهاد
٩

دود از کنده بلند میشه ( سرزندگی و انرژی داشتن در سنین بالا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

نسخه تازه منتشر شده فیلم و کتاب و. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی را عصبانی کردن - کسی را ناراحت کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

خودتو بپوشن مثال: بیرون سرده، خودتو بپوشون it's freezing out there, bundle yourself up

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به دل نگیر - ناراحتش نشو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تو کفتم - تو نختم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

من نشئه ام

پیشنهاد
٣

با همدیگه مو نمیزنید - خیلی شبیه هم هستید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فضولی موقوف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گند زدیم - گاومون زایید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

شهامت و جراتشو ندارم - عرضشو ندارم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تو بی حیایی - تو بی شرمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مست و پاتیلم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

حوصله م پوکید - حوصله م حسابی سر رفته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دیوانه شده ام - رد داده ام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرم خیلی شلوغه - وقت سر خاروندن ندارم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

از دهنم پرید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

این حقیقت ماجرا نیست

پیشنهاد
٣

دنبال نخود سیاه فرستادن

پیشنهاد
٢

به ما نمیخوری - مال این حرفا نیستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چشمام سیاهی میره سرم گیج میره

پیشنهاد
٣

پشت سر کسی حرف زدن - غیبت کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

مترادف های because: Due to Owing to Since As a result of Now that As

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اینجا چه خبره؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - پر و مملو شده از چیزی 2 - درگیر مساله ای بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سوار آسانسور شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی تاریکه

پیشنهاد
٢

میدونم چی میگی - میفهمم چی میگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

نه از نظر من

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نفهمیدم چی شد - نفهمیدم قضیه چی بود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

منظورمو نفهمیدی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

وزارت کشور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وزارت تعاون

پیشنهاد
٢

وزارت رفاه و تامین اجتماعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وزارت نیرو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

روی هم رفته - جمعا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طعم کنایه و تمسخر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تاخیر موردی - گهگاهی دیر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

درباره این موضوع - در این حیطه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خودستایی نباشه - فخرفروشی نباشه - تعریف از خود نباشه