تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به شدت و قدرت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

همپوشانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

کافه چی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چندبخشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

معتمد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوران آشنایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

همخانه گی زن و مرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کنترل کردن، مدیریت کردن، مثل کنترل یا مدیریت خشم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

توافق، شرط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

decidedly, definitely, really, undoubtedly, unquestionably considerably, extensively, significantly, substantially, well، without doubt

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

مستقل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بزنه زیرش، بزنه زیر حرفش، نامردی کنه no one’s going to go off the rails:هیچ کس نمی خواهد زیر حرفش بزند ( تا کاری که قرار گذاشته بود را انجام ندهد ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مقادیر زیاد پول، ثروت، هنگفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

down the road: در آینده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

نان آوری، کفالت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

عدم وابستگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

خودآگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

dial back: To restrain، To reduce کاهش دادن، محدود کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

the state of being critical انتقادگری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

عاطل و باطل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

رد و بدل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

leave nothing to the imagination : To show or describe all of the parts or details of something همه چیز را با جزئیات شرح دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Doesn't necessarily mean to take off all your clothes. It just means the "whole thing" or going the "whole way" not stopping at a point

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢٥

همه فن حریف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نقصان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

یادآوری، یادآور شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

ژیگولو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

زبر و زرنگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

حامی، حمایت گر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

سرسخت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

طبقه ی کارگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

حاصل از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٩

خطر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

زوجیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

bottom fell out of something:The value of something reached a lower point or collapsed entirely

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

the beliefs and feelings that influence how you think and behave: اعتقادات و احساساتی که بر نحوه تفکر و رفتار شما تاثیر می گذارند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

فرونشینی، ناکنشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی ثبات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

افراط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

هزینه کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

at one time or another: گاه و بیگاه، هر از گاهی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

گاه و بیگاه، هر از گاهی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨١

پیش زمینه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

از پیش تعیین شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

متزلزل کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٦

حدنصاب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

طرد شدن یا طرد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

no news is good news: بی خبری خوش خبریست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تا جایی که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

کاهش دادن