fiduciary

/fəˈduːʃiˌeri//fɪˈdjuːʃəri/

معنی: امانتی
معانی دیگر: (وابسته به نگهداری چیزی به طور امانتی یا به عنوان قیم یا امین) امانتی، قیومیتی، ایرمانی، سپرده ای، زینهاری، سرپرستانه، بابکی، اعتمادی، (به ویژه در مورد پول بی پشتوانه و غیره) به خاطر اعتماد (به دولت یا صادر کننده)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: fiduciaries
• : تعریف: a person who is legally entrusted with the assets or powers of another, to be used in the other's best interest; trustee; agent.

- A fiduciary managed the estate as the heir was too young to handle financial matters.
[ترجمه محمود شیرازی] از انجاکه وارث برای کارسازی امور مالی مربوط به خانه مورد ارث بسیار جوان بود لذا یک نماینده امور مربوط را کارسازی کرد
|
[ترجمه گوگل] یک امانت دار اموال را اداره می کرد زیرا وارث برای رسیدگی به امور مالی بسیار جوان بود
[ترجمه ترگمان] این ملک به عنوان وارث قانونی برای رسیدگی به مسائل مالی بسیار جوان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: fiduciarily (adv.)
(1) تعریف: of or concerning a fiduciary or the relationship between a fiduciary and his or her principal.

- A stockbroker has fiduciary responsibilities to his or her client.
[ترجمه سعادتیان] یک کارگزار سهام دارای مسوولیت امانتدارانه نسبت به مشتری اش است.
|
[ترجمه گوگل] کارگزار سهام در قبال مشتری خود مسئولیت های امانتداری دارد
[ترجمه ترگمان] یک کارگزار بورس مسئولیت های امانتداری را نسبت به موکلش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of, pertaining to, or consisting of money that is not convertible into coin or specie but derives its value from public confidence or government decree; of or concerning fiat money.

جمله های نمونه

1. fiduciary currency
پول اعتباری

2. fiduciary loan
وام شرافتی

3. fiduciary property
ملکی که امانتا (یا وکالتا) برای کسی نگهداری می شود

4. a fiduciary guardian of a minor child
قیم قابل اعتماد طفل صغیر

5. a fiduciary relationship
رابطه ی مبتنی بر اعتماد

6. Pension funds have a fiduciary duty to their clients, not to the rest of the market.
[ترجمه گوگل]صندوق های بازنشستگی نسبت به مشتریان خود وظیفه امانتداری دارند، نه نسبت به بقیه بازار
[ترجمه ترگمان]صندوق های بازنشستگی یک وظیفه امانتداری به مشتریان خود دارند، نه به بقیه بازارها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The extent to which fiduciary duties are modified will depend on what precisely is disclosed and to what the beneficiary has consented.
[ترجمه گوگل]میزان تعدیل وظایف امانتداری به آنچه دقیقاً افشا شده و رضایت ذینفع بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]میزان اجرای وظایف امانتداری به آنچه که به درستی افشا می شود و آنچه که ذی نفع پذیرفته است بستگی خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They would also risk breach of their fiduciary duties to act in the best interests of the company rather than in their own.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین خطر نقض وظایف امانتداری خود را برای عمل به نفع شرکت به جای منافع خود دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین نقض وظایف امانتداری خود را به عنوان بهترین منافع شرکت به جای خودشان انجام می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is otherwise known as a fiduciary relationship.
[ترجمه گوگل]این در غیر این صورت به عنوان یک رابطه امانی شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]این به عنوان یک رابطه fiduciary شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was in the nineteenth century that fiduciary duties were extended to company directors.
[ترجمه گوگل]در قرن نوزدهم بود که وظایف امانتداری به مدیران شرکت ها تعمیم یافت
[ترجمه ترگمان]در قرن نوزدهم بود که وظایف امانتداری به مدیران شرکت بسط داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This special fiduciary relationship thus becomes the base of the theory on director's duty in common law.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این رابطه امانت داری خاص، مبنای تئوری وظیفه مدیر در قانون کامن لا می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین این رابطه تکلیف (fiduciary)خاص به مبنای وظیفه مدیر در قانون مشترک تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Trustee's any breach of the fiduciary duties will result in the loss of settler's fiduciary interests, so he must take the compensatory duty.
[ترجمه گوگل]هر گونه تخلف متولی از وظایف امانت داری موجب از بین رفتن منافع امانتی شهرک نشین می شود، بنابراین باید وظیفه جبرانی را بر عهده بگیرد
[ترجمه ترگمان]عضو هیات امنا از هر تخطی از وظایف fiduciary نتیجه خواهد گرفت که از دست دادن منافع fiduciary ناشی می شود، بنابراین باید وظیفه اش را به عهده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Trust is a kind of fiduciary relationship, which is the basis of the emergence and continue of the trust.
[ترجمه گوگل]امانت نوعی رابطه امانتی است که مبنای پیدایش و تداوم امانت است
[ترجمه ترگمان]اعتماد نوعی رابطه fiduciary است، که اساس ظهور و تداوم اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They have a case against their directors for breach of fiduciary duty.
[ترجمه گوگل]آنها علیه مدیران خود به دلیل تخلف از امانت پرونده دارند
[ترجمه ترگمان]اونا یه پرونده علیه their برای نقض وظیفه fiduciary دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It can not, therefore(Sentence dictionary), be depended on as an exclusive method for avoiding conflicts between fiduciary law and regulatory rules.
[ترجمه گوگل]بنابراین (فرهنگ جملات) نمی توان به عنوان روشی انحصاری برای جلوگیری از تعارض بین قانون امانتداری و قوانین نظارتی وابسته بود
[ترجمه ترگمان]بنابراین نمی تواند به عنوان یک روش انحصاری برای اجتناب از تعارض بین قانون fiduciary و قوانین تنظیمی به عنوان یک روش انحصاری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Like all trustees, if he fails to perform his fiduciary responsibilities, he is personally accountable for his mistakes.
[ترجمه گوگل]مانند همه متولیان، اگر در انجام وظایف امانتداری خود کوتاهی کند، شخصاً پاسخگوی اشتباهات خود است
[ترجمه ترگمان]مانند همه trustees، اگر او نتواند مسئولیت های امانتداری خود را انجام دهد، او شخصا مسئول اشتباه ات خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امانتی (صفت)
bonded, fiduciary, fiducial

تخصصی

[حقوق] امانی، امین، ولی، ثقه، معتمد

انگلیسی به انگلیسی

• trustee, one who holds property or power for the benefit of another (law)
of or pertaining to a trustee (law); based on or involving trust or confidence; based on public confidence

پیشنهاد کاربران

امانتدارانه
نهادِ امین
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.
...
[مشاهده متن کامل]

امانت داری adj
امین . امانت دار. معتمد
معتمد
محرمانه

بپرس