پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٥,٣٦٢)

بازدید
١٨,٢٠٥
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

- یه چی بپرسم ببین می تونی حلش کنی؟ ( عبارتی برای معرفی معما یا پرسش چالش برانگیز ) - عبارت "riddle me this" یک اصطلاح قدیمی و بازیگوشانه ست که معم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیشه ای از درختان یا درختچه هایی که به طور منظم قطع می شن تا دوباره رشد کنن واژه ی "coppice" هم به صورت اسم و هم به صورت فعل استفاده می شه و به یک رو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پوشش گیاهی انبوه و کم ارتفاع در کف جنگل واژه ی "undergrowth" به رشد متراکم بوته ها، درختچه ها، و گیاهان کوچک در زیر درختان بلندتر اشاره دارد — معمولا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوته زار انبوه، بیشه ی متراکم، منطقه ای با پوشش گیاهی فشرده مترادف؛ copse, grove, brushwood, brake, covert مثال؛ A horned owl was perfectly camouflag ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسئولیت پذیری کامل، پذیرش خود با اعتمادبه نفس، یا ایستادن پشت تصمیمات و ویژگی های شخصی عبارت "own it" یا "owning it" در زبان انگلیسی عامیانه و انگیزش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه زدن، بی احترامی غیرمستقیم ( معمولاً با ظرافت و لحن تحقیرآمیز ) عبارت "toss shade" یا شکل رایج ترش "throw shade" یک اصطلاح عامیانه و فرهنگیه که ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "piss on" در زبان انگلیسی عامیانه و گاه توهین آمیز به کار می ره و معمولاً به معنای بی احترامی کامل، تحقیر، یا رد شدید کسی یا چیزی هست — چه به ص ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف؛ update, inform, brief, catch someone up مثال؛ Can you fill me in on what happened at the meeting? ( می تونی منو در جریان بذاری که تو جلسه چی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "go back and forth" در فارسی به معنای "رفت و برگشت کردن" یا "چانه زدن" و "بحث و تبادل نظر" است که وقتی دو یا چند نفر به صورت متقابل و پی درپی ن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گفت وگوی آزاد و غیررسمی درباره ی موضوعات خاص ( معمولاً در جمع های دوستانه یا گروهی ) ، نشست آزاد، گپ وگفت گروهی، جلسه ی تبادل نظر غیررسمی در زبان ان ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلاه برداری، قیمت گذاری ناعادلانه، یا تقلید بی کیفیت عبارت "rip - off" به عنوان یک اسم در زبان انگلیسی غیررسمی به چیزی اشاره دارد که یا بیش از حد گرا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سوگواری، ناله، زاری، ابراز غم شدید یک اسم رسمی و ادبی در زبان انگلیسی است که به بیان پرشور غم، اندوه یا پشیمانی اشاره دارد — معمولاً در واکنش به فقد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف؛ wonderful, marvellous, superb, magnificent, incredible مثال؛ The view from the mountain was out of this world. ( منظره از بالای کوه فوق العاد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمتر از حد مطلوب، غیر بهینه، نه در بهترین وضعیت ممکن، غیر ایده آل مثال؛ This solution is not optimal, but it works for now. ( این راه حل ایده آل نیست ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - نیم پیمانه / نیم پینت ( معادل حدود ۲۴۰ میلی لیتر ) 2 - آدم کوچولو یا کم اهمیت ( به صورت غیررسمی یا طنز ) مثال؛ He’s now 20 and taller than me, ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عاشق یا دلباخته ی کسی شدن ( معمولاً به صورت موقتی و یک طرفه ) عاشق کسی شدن، دل بستن، دلباخته شدن ( معمولاً پنهانی یا یک طرفه ) این احساس اغلب موقتی، ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: حواس پرت / گیج / پرت از واقعیت / تو هپروت در زبان محاوره ای: تو فاز خودش، گیج و ویج، حواسش نیست، تو هپروته، پرت، خاموشه، قطع ارتبا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف؛ hurry up, get a move on, get going, move it, get cracking مثال؛ Come on, shake a leg or we’ll be late! ( بجنب دیگه، وگرنه دیرمون می شه! ) Y ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گاهی به صورت استعاری "sunny side up" به معنای داشتن نگرش مثبت، خوش بینی و نگاه روشن به زندگی هم به کار می رود. مثال استعاری Despite the challenges, ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

شیطنت کردن، بازیگوش شدن خلاف عرف یا قانون رفتار کردن ( به صورت طنز یا غیررسمی ) در برخی زمینه ها: اشاره به رفتار صمیمی یا تحریک آمیز ( با بار طنز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک اصطلاح عامیانه است که به معنی **داشتن رابطه جنسی کوتاه و سریع** اشاره دارد. - این عبارت معمولاً به رابطه جنسی ای گفته می شود که به سرعت و بدون ط ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

رابطه ی کوتاه مدت و غیرمتعهدانه ( معمولاً عاشقانه یا جنسی ) یک اصطلاح غیررسمی در زبان انگلیسی است که معمولاً به رابطه ای کوتاه مدت، گذرا و بدون تعه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

داشتن رابطه جنسی یا معاشقه کردن ( معنای عامیانه ) در زبان عامیانه به معنی معاشقه یا رابطه جنسی غیررسمی و گاهی موقتی است. مثال: They’ve been foolin ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک اصطلاح عامیانه و قدیمی انگلیسی است که به صورت شوخ طبعانه و غیررسمی به معنی **داشتن رابطه جنسی** یا **صمیمیت عاشقانه** به کار می رود. ### توضیح ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت **"Get some"** در زبان انگلیسی عامیانه و به ویژه در مکالمات غیررسمی و اینترنتی معمولاً به معنی **داشتن رابطه جنسی** است. این عبارت به صورت کنای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. **معنی استعاری و رسمی:** به جواهرات گران بها و ارزشمند خانوادگی اشاره دارد که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند، مثل اشیای قیمتی یا میراث خانواد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک اصطلاح عامیانه و غیررسمی است که معمولاً به معنی **انجام دادن رابطه جنسی** یا **داشتن رابطه جنسی** به کار می رود. ### توضیح بیشتر - این عبارت به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک اصطلاح عامیانه و طنزآمیز است که به صورت غیررسمی و اغلب به شکل شوخی به معنای **داشتن رابطه جنسی** به کار می رود. - در این عبارت، واژه "sausage" ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اختصار **DTF** در زبان انگلیسی به چند معنا و کاربرد مختلف دارد که بسته به زمینه استفاده، معنی آن متفاوت است: - - - ### 1. **معنی عامیانه و غیررسم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پایه ام! حاضرم! موافقم یک اصطلاح غیررسمی و پرکاربرد در زبان انگلیسی است که وقتی استفاده می شه که کسی با اشتیاق یا آمادگی اعلام می کنه که مایله در یک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک اصطلاح عامیانه انگلیسی است که به معنی **ازدواج کردن** یا **بستن پیمان ازدواج** است. ### ریشه و مفهوم این عبارت به طور استعاری به معنای بستن گره ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اَنسـی - - - 🔸 **معادل فارسی:** بی قرار / دل نگران / عصبی / هیجان زده در زبان محاوره ای: یه کم عصبی و بی قرار بودن، توان تحمل انتظار یا سکون ند ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه **swagger** هم به صورت فعل و هم به صورت اسم استفاده می شود و معانی اصلی آن عبارتند از: ### به عنوان فعل ( to swagger ) - **خرامیدن**، یعنی را ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به صورت استعاری به اکسسوری ها یا جزئیات نهایی یک پوشش گفته می شود — چیزهایی که ظاهر کلی فرد را کامل، معنادار یا خاص تر می کنند. این واژه تصویری از در ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. پاپوش دوختن / تهمت زدن ( معنای منفی و رایج ) : یعنی کسی را عمداً در موقعیتی قرار دادن که مقصر یا گناهکار به نظر برسد، در حالی که واقعاً بی گناه اس ...

پیشنهاد
٠

تجربه ای که باعث می شود بعد از آن احساس بدی در ذهن یا دل آدم باقی بماند؛ مثل وقتی که کسی با ما بدرفتاری می کند یا اتفاقی می افتد که از نظر اخلاقی یا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چِین استی یا پایه زنجیر، یکی از دو لوله ای است که در فریم دوچرخه از محور مرکزی پدال ( bottom bracket ) تا محور چرخ عقب امتداد دارد. این بخش در مثلث پ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

**اسپادایت** یک نوع کانی نادر است که به صورت بلورهای کوچک یا توده های متراکم یافت می شود. این کانی از ترکیبات منیزیم، سیلیکون، اکسیژن و هیدروژن تشکیل ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراتر رفتن از مرزهای معمول، نوآوری کردن، خطر کردن یک اصطلاح عامیانه است به معنای تلاش برای عبور از محدودیت های موجود، نوآوری کردن یا انجام کاری جسور ...

پیشنهاد
٠

هیچ وقت فراموش نمی شه، همیشه روم می مونه یک اصطلاح عامیانه است که وقتی استفاده می شه که کسی کاری شرم آور، خجالت آور یا اشتباه انجام داده و فکر می کن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

آه لعنتی، ای بابا ( با لحن ملایم ) عبارتی عامیانه برای بیان ناراحتی یا عصبانیت ملایم؛ معادل �اه لعنتی�، �ای بابا�، یا �وای نه!� با لحنی کمتر تند. م ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من پرداختش می کنم، من مسئولش هستم مترادف؛ I’ll pay for it, I got this, it’s on me, I’ll handle it کاربردهای اصلی: پرداخت هزینه: > "Don’t worry about ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف؛ I’ve got this, I can do it, I’m on it, I’ll take care of it مثال؛ "Don’t worry about the presentation — I got this. " ( نگران ارائه نباش — من ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقصیر منه، گردن منه عبارتی غیررسمی برای پذیرفتن مسئولیت یا تقصیر کاری؛ می تونه به معنای �تقصیر منه� یا �من حساب می کنم� باشه، بسته به موقعیت. مترادف ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارتی عامیانه که صدای ترومبون غمگین را تقلید می کند و برای طعنه زدن به شکست یا نارضایتی های بی اهمیت به کار می رود؛ مثل گفتن �عه، بیچاره شدی!� با لح ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک فعل اصطلاحی عامیانه به معنای ناراحت یا ناامید کردن کسی، یا احساس بد داشتن نسبت به چیزی. مترادف؛ upset, disappoint, depress, annoy, bring down مثا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارتی غیررسمی برای اشاره به تصمیم اشتباه یا قضاوت نادرست، معمولاً وقتی نتیجه منفی داشته یا بعداً مشخص شده که انتخاب درستی نبوده. مترادف؛ poor choic ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: فهمیدنِ همه چیز بعد از وقوع / بعد از اتفاق، همه چیز روشن می شود / دانستنِ درست وقتی دیگر دیر شده __________________________________ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف؛ dwell on the past, regret, lament, brood over مثال؛ "Yes, we made a mistake, but there’s no point crying over spilt milk. " ( آره، اشتباه کرد ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساس پشیمانی یا عصبانیت از خود به خاطر اشتباه یا از دست دادن یک فرصت؛ به نوعی خود را سرزنش کردن. مترادف؛ regret, blame oneself, feel bad, beat ones ...