پیشنهادهای کاردۆ Kardo (١,٤٤٩)
آبِ قَنات: آبِ کاریز/کهریز، آبِ کناد، پَرَشک
آبِ مُقَطَّر: آبِ چکیده، چکیدآب
آب مَعدَنی: آب کانی، آبِ کانی، آبِ کان، آب کان
آب نَبات: شکرینه، شکربسته، بپرمه ( در گویشِ زرند )
آبا/آباء: ۱. نیاکان ۲. پدران
آبا/آباء: ۱. نیاکان ۲. پدران
آباءِ عُلوی: هفت آسمان، پدرانِ برّین
آبا عُلوی: هفت آسمان، پدرانِ برّین
آباژور: تابش افکن، پرتوافکن، شیدتاب، سایه شکن، سایبان
آباج: همیشه ها، همیشگی ها
آبراسیون: ۱. نخ نماشدگی، شست وساب ۲. سایش، فرسایش، ساییدگی، زدگی، خراشیدگی ۳. رنجش، آزردگی
آبجی: خواهر، همشیره
اَبِستره: هوش بنیاد، ویربنیاد، هوش زاد، آهیخته، جدابُن، مینوی
آبسه: باد، بادکردگی، ورم، آماس، پیله؛ چرک ورم، دُمَل، کورک
آبسُلوتیسم/آبسولوتیسم: خودکامگی، خودسری، خودرایی، تک سالاری، ساستار
آبَق: آبَک ۱. آبِ اندک ۲. ( دیرین ) جیوه، سیماب
آبعَلی: دماونداب
آبگینەیِ طارم، آبگینه طارم: ( آسمانِ ) سپهر؛ آسمانِ بلوری/شیشه ای، آسمانِ آبی
آبنوس: چوب سنگ، شیز
آبونمان: هم دارندگی، همبستانه، هم وندانه، باهمانه همداشت
آبونه: هم دارنده، همبست، هم وند
آپ تو دِیت: ۱. به روز، روزآمد، به هنگام ۲. به روزکردن
آبیسال: مغاکی، ژرف؛ گردابی؛ ناپیمودنی، پیمایش ناپذیر
آپ تو دِیت کردن: به روز کردن، روزآمد کردن
آپارات: ۱. دستگاه، ابزار، افزار ۲. دوربینِ نگارگیری/فرتورگیری ﴿عکاسی﴾ ۳. دستگاهِ نمایشِ فیلم ۴. دستگاهِ بازسازی و بهسازیِ لاستیکِ خودرو
آپارتمان: ۱. ساختمان، اُشکوب خانه، چنداُشکوبه، اُشکوبدار، اپرک ۲. یگان، یگان خانه، تک خانه، یکی از خانه هایِ یک ساختمانِ چنداُشکبه
آپارتی: ۱. بی شرم، بی چشم ورو، بددهن، بدزبان، پاچه ورمالیده ۲. دغل کار، فریب کار
آپارتاید: [پیشتر در آفریقایِ پایین دست] جدانژادی، جداگری نژادی
آپاندیس: [پزشکی] فزون روده، آویزه
آپاندیسیت: [پزشکی] فزون رودگی، آویزآماس، آماسِ آویزه
آتشِ تَهیّه: ( زبانزدِ نیروهایِ جنگی برایِ بمباران و تیراندازی به نبردگاه هایِ دشمن، پیش از یورشِ بزرگ ) آتشِ همراه
آپتال: بی گُل برگان
آپتئور/آپتئوز: گوهرپرستی؛ پسین دید
آپتئور/آپتئوز: گوهرپرستی؛ پسین دید
آپزمان: فرونشست
آپستیل: پِی نوشت
آپلیکِیشن: ۱. کاربست، به کاربستن، کاربرد ۲. درخواست، درخواست نامه ۳. ( رایانه و گوشیِ همراه ) برنامه، اَپ
آپولوژیست: ستایش گر، ستایش کننده، ستایش گو، ستاینده، سنایش گر، سنایش کننده، سناینده، سنایش گو، آفرین گو، درودخوان، دروددهنده؛ ترساستا، ترساستای؛ پاسخ ...
آپولون: آتور، ایزدخورشید
آپوینتمِنت: دیدار؛ دیدارگاه
آتاپسی: کالبدگُشایی، کالبدشکافی
آت: خاشاک، خاکروبه، آخال
آتابای: بزرگ مرد
آتروپین: زهرگیاه
آتراکسیون: کِشش، کِشندگی، واکِشی، ربایش، ربایندگی؛ گیرایی
آتاشه: ( رامیاری ﴿سیاسی﴾ ) رایزَن؛ ( در نمایندگی ﴿سفارت﴾ و نیرویِ جنگی ﴿نظامی﴾ ) وابسته
آتروپین: زهرگیاه
آتریاد: دسته؛ یک دسته یا یگانِ سرباز
آتَش مِزاج، آتَشی مِزاج: آتشی، آتشین، آتش سرشت ۱. سوزان، سوزاننده ۲. آتش خو، تندخو، تندسرشت، تندنهاد، تندمنش، زودخشم ۳. آمیزش خواه، آمیزش کام، کام جو ...
آتَش گاهِ حَمّام: آتشگاهِ/آتش دانِ/تونِ گرمابه، گُلخَن