پیشنهادهای کاردۆ Kardo (١,٤٤٩)
آسفالتکاری: گَجفکاری، گَجفه - کاری، گَژفه - کاری
آسم: شُشتنگی، تنگیِ شُش، دَمتنگی
آسِن: ۱. بدبو، گندیده ۲. مانده یِ پیه
آسوده - خاطِر: آسوده - دل، دل - آسوده، آسوده، آرام
آسِندَر: زیرکِشَک
آسورانس: بیمه
آسیستان: دستیار، یاور
آسیدی، اَسیدی: مَشگیزه، مَشکیزه
آسی، آسا: دردمندتر، اندوهبارتر، اندوهگسارتر، اندوهگین تر، غمناکتر آسی: دردمند، اندوهبار، اندوهگسار، اندوهگین آسی: پزشک؛ کاردپزشک ﴿= جَرّاح﴾، درمانگر
آسیز: بُن لاد، بنیاد، پِی، پایه
آسیه: زنِ اندوه گین آسیه: ختنه - ابزار آسیه: استوارساخت، ساختمان/سازه - یِ استوار؛ ستون
آشِ عَدَس: نسکبا
آشِ عاشور: هفت - دانه
آشِ عَدَی: نسکبا
آشِ قَرِهقُروت: ترف، ترفینە
تَضمین کَردَن: ١. پایبند بودن، پایندانی کردن ٢. پیمان دادن، پیمانگری کردن ٣. پشتگرمی دادن، پشتیبانی کردن ۴. پذیرفتن، پذیرفتاری کردن، پاسخگو بودن، به ...
تَضمین: ۱. پایبندی، پابندی، پایندانی ۲. پیماندهی، پیمانگری ۳. پشتگرمی، پشتوانه، پشتیبانی ۴. پذیرش، پذیرفتاری؛ پاسخگویی، بەگردنگیری، بەدوشگیری ۵. گرو ...
اِطمینان داشتَن: ۱. دلگرمی / آرامش / آسایش داشتن ۲. باور ( بی چون وچرا ) داشتن، باورمند بودن، خوشگمان بودن، گمان نداشتن، بیگمان بودن، دودلی نداشتن، د ...
مُطمَئِن بودن: ۱. آرام بودن؛ بی - خطر/امن/ایمن بودن ۲. دلگرم / دل - آسوده/آسودەدل بودن، باورمند بودن، بیگمان بودن، دودل نبودن، دلپُر/دل - استوار بودن ...
مُطمَئِن: ۱. آرام، بی - خطر، امن، ایمن ۲. دلگرم، باورمند، بیگمان، دلپر، اُستوان، اُستیگان؛ درستکار، روراست
به قِیدِ ضِمانَت: با گروگذاری، با گذاشتنِ گرو، به سامەیِ گرو
با بخت آزمایی، با پِشک اَندازی
آشِ قُروت: آشِ کشک، کشکبا، پینوبا، پُنیوا
آشِ هَفت جوش: Catch - 22
آشغال: ۱. خاشاک، خاکروبه، آخال ۲. به - دردنخور، بنجل، نابه - کار، پرتکردنی، افکندنی، دورریختنی ۳. [ناسزا] ( فرد ) بی - ارزش و پست
آشِ هَفت - حَبّه: آشِ هفت - دانه، دانکو، دانگو
آشپَزباشی: سرآشپز، سرخوانگر، سرخوالیگر، سرخورشتگر، خوانسالار
آشُفته - حال: ۱. آشفته، آشفته - روان، شوریده، پریشان ۲. ندار، تنگدست، مستمند، تُهیدست، ناتوان
آشُفته - حالی: ۱. آشفتگی، آشفته - روانی، شوریدگی، پریشانی ۲. نداری، تنگدستی، مستمندی، تُهیدستی، ناتوانی
آشُفته - خاطِر: دلواپس، دلنگران، دل - آشوب، دل - آسیمه، آشفته - دل، آشفته - درون، پریش، پریشان، [ادبی] شیباندل
آشُفته - عَقل: ۱. پریشان، هوش - پریش، آشفته - مغز، آشفته - هوش، آشفته - خرد، آشفته - ویر ۲. غمگین، اندوهبار ۳. دیوانه، روانپریش، درونپریش
آشوال، اَشوال: [گردآوردە - یِ واژە - یِ "شَول"] نهادک
آشوب - طَلَبی: آشوبگری، آشوبخواهی
آشیانه - یِ وَحوش: ( جانور ) کُنام، لانه، آشیانه - یِ درندگان
آصال: [گردآوردە - یِ واژە - یِ "اَصل"] ۱. نژادگان، تبارمندان ۲. پابرجایان، اُستوانان، رایمندان ۳. شبانگاهان، آفتاب - زردیها
آصِره: ۱. خویشی، خویشاوندی ۲. بازوبند؛ پاچه - بند آصِره: [گردآورواژه] ۱. میخهایِ ریسمان ۲. زنبیلها ۳. بارها ۴. گناهان ۵. پیمانها ۶. سوراخهایِ گوش ۷. ...
آطره: چادربند، بندِ چادر
آصیه: ۱. میخچادر ۲. گزند، آسیب ۳. آشامخُرما، آشِ گندمخُرما
آطریلال: ۱. پاکلاغی، قازیاغی ۲. بلغتِ رومی ۳. بلغتِ بربری
آغا: ۱. آقا، کدبان، مرد ۲. ( نارایج ) زن، بانو، کدبانو ۳. ( نارایج ) خواجه، بیخایه، بیتخم، مردِ نازا/سِتُروَن
آغاج: ۱. درخت ۲. چوب ۳. فرسنگ
آغاجی: ( نارایج ) پرده - دار، نوکر، پیشکار؛ پیامرسان
غاریقون، آغاریقون: چترک، سماروغِ چمنی، قارچِ چمنی
آغاریقون، غاریقون: چترک، سماروغِ چمنی، قارچِ چمنی
آغروق، اَغروق: باروبُنه
آغوز، آغُز: ۱. [نخستین شیرِ ماده یِ تازه زاییده] شیرماک، ماک، شیرپاک، پَله، فَله، فُرش، فُرشه، زِهَک، روشه ۲. گونه - ای درختِ جنگلییه پرکاربرد
آفات: [گردآورواژەیِ "آفَت"] گزندها، آسیبها، زیانها، آفتها، آگفتها
آفاد: ۱. مرگها ۲. زمانها
آفازی: ( بیماری ) زبانگیری، سخن - ناتوانی
آفاق: ۱. [گردآورده - یِ واژە - یِ "اُفُق"] کنارهها، کرانها، کرانه - ها ( یِ آسمان ) ، دوردستها، چشم - اندازها ۲. جهان، کیهان، هستی، گیتی، دنیا ۳. [که ...