پیشنهادهای learner (٦,٣٧١)
### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...
### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...
### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...
### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...
### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...
### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...
### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...
### ریشهٔ اصلی کلمه: کلمه stake از زبان انگلیسی کهن ( Old English ) میاد: "staca" که به معنی *تیرک چوبی، میله یا ستون* بوده. این واژه از زبان های ژ ...
### ریشهٔ اصلی کلمه: کلمه stake از زبان انگلیسی کهن ( Old English ) میاد: "staca" که به معنی *تیرک چوبی، میله یا ستون* بوده. این واژه از زبان های ژ ...
### ریشهٔ اصلی کلمه: کلمه stake از زبان انگلیسی کهن ( Old English ) میاد: "staca" که به معنی *تیرک چوبی، میله یا ستون* بوده. این واژه از زبان های ژ ...
شیفته شدن، عاشق شدن، دل باخته بودن گاهی هم به معنی گرفتار یا دچار چیزی شدن ( مثلاً درد یا غم شدید ) کلمه ی smitten در واقع شکل گذشته ی فعل smite ه ...
get off : شروع کردن - آغاز مسابقه یا هر کاری **"شروع بدی داشتن"** یا **"از اول رابطه یا کار رو با مشکل یا سو ءتفاهم شروع کردن"** این اصطلاح از د ...
get off : شروع کردن - آغاز مسابقه یا هر کاری **"شروع بدی داشتن"** یا **"از اول رابطه یا کار رو با مشکل یا سو ءتفاهم شروع کردن"** این اصطلاح از د ...
### 📌 "on par with" / "en par with" – meaning: English: To be equal in quality, value, or level to someone or something else. فارسی: par : براب ...
### 📌 "on par with" / "en par with" – meaning: English: To be equal in quality, value, or level to someone or something else. فارسی: یعنی در حد ...
### ریشه شناسی ( ریشه ی واژه ) : از زبان لاتین: candelabrum ← از *candēla* به معنی �شمع� ### معنی: یک پایه ی شمع دان با چند شاخه که برای نگه داشت ...
### ریشه شناسی ( ریشه ی واژه ) : از زبان لاتین: candelabrum ← از *candēla* به معنی �شمع� ### معنی: یک پایه ی شمع دان با چند شاخه که برای نگه داشت ...
### ریشه شناسی ( ریشه ی واژه ) : از زبان لاتین: candelabrum ← از *candēla* به معنی �شمع� ### معنی: یک پایه ی شمع دان با چند شاخه که برای نگه داشت ...
### 1. فهمیدن / درک کردن چیزی ( در مغز جا افتادن ) > وقتی چیزی رو بالاخره می فهمی یا یاد می گیری. - 🔹 English: *It finally got into his head th ...
a collect of memorable things : یادگاری ها، یا اشیای خاطره انگیز، چیزهایی که برای یادآوری افراد یا رویدادها نگه داشته می شوند. memorabilis , - ia ...
### 📌 معنی کلی: "Up to speed" یعنی: ➤ آگاه یا به روز بودن نسبت به اطلاعات، مهارت ها یا وضعیت فعلی یک موضوع - - - ### 📍 ترجمه فارسی: - به روز ...
taste: سلیقه ### 🥂 شامپاین به عنوان استعاره در فرهنگ غربی نماد چیست؟ 1. موفقیت بزرگ یا پیروزی - چون شامپاین معمولاً در جشن ها و مراسم موفقیت ( ...
### 🥂 شامپاین به عنوان استعاره در فرهنگ غربی نماد چیست؟ 1. موفقیت بزرگ یا پیروزی - چون شامپاین معمولاً در جشن ها و مراسم موفقیت ( مثل بردن جایزه، ...
### 🥂 شامپاین به عنوان استعاره در فرهنگ غربی نماد چیست؟ 1. موفقیت بزرگ یا پیروزی - چون شامپاین معمولاً در جشن ها و مراسم موفقیت ( مثل بردن جایزه، ...
### 🥂 شامپاین به عنوان استعاره در فرهنگ غربی نماد چیست؟ 1. موفقیت بزرگ یا پیروزی - چون شامپاین معمولاً در جشن ها و مراسم موفقیت ( مثل بردن جایزه، ...
واژه "pocketbook" در زبان انگلیسی به معنای کیف پول است، اما معنی این ترکیب به طور دقیق تر به این شکل است که در ابتدا در زبان انگلیسی "pocketbook" به ...
### **۱. معنی واقعی ( جغرافیایی ) :** **حوزه آبریز** منطقه ای از زمین که آب باران یا برف ذوب شده از آن جمع شده و به یک رودخانه، دریاچه یا دریا می ر ...
هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) . ### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning ) ر ...
هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) . ### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning ) ر ...
هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) . ### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning ) ر ...
هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) . ### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning ) ر ...
هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) . ### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning ) ر ...
هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) . ### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning ) ر ...
هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) . ### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning ) ر ...
هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) . ### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning ) ر ...
هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) . ### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning ) ر ...
هم معنی حوزه آبریز ( معنای اصلی ) ، و هم نقطه عطف یا لحظه سرنوشت ساز ( معنای استعاری ) . ### ۱. معنای اصلی: حوزه آبریز ( Geographical meaning ) ر ...
عبارت "drive a wedge" به معنی ایجاد شکاف یا اختلاف بین دو طرف است. این عبارت در موقعیت هایی به کار می رود که فردی یا چیزی باعث تفرقه و دشمنی بین دو ن ...
عبارت "drive a wedge" به معنی ایجاد شکاف یا اختلاف بین دو طرف است. این عبارت در موقعیت هایی به کار می رود که فردی یا چیزی باعث تفرقه و دشمنی بین دو ن ...
عبارت "drive a wedge" به معنی ایجاد شکاف یا اختلاف بین دو طرف است. این عبارت در موقعیت هایی به کار می رود که فردی یا چیزی باعث تفرقه و دشمنی بین دو ن ...
### 📌 Root of rapprochement: Language of origin: French From: - “rapprocher” = to bring closer - “re - ” = again - “approcher” = to approach ...
### 📌 Root of rapprochement: Language of origin: French From: - “rapprocher” = to bring closer - “re - ” = again - “approcher” = to approach ...
اصطلاح �Reverse Kissinger� ( کسینجر معکوس ) به یک استراتژی ژئوپلیتیکی اشاره دارد که در آن ایالات متحده تلاش می کند با بهبود روابط با روسیه، اتحاد چین ...
### 📌 معنی "antagonism" در انگلیسی و فارسی: English: Antagonism is strong hostility, opposition, or active resistance toward someone or something. ...
### 📌 معنی "meltdown" در انگلیسی و فارسی: English: Meltdown refers to a sudden and complete failure, either emotional ( like losing control due to ...
### 📌 معنی "meltdown" در انگلیسی و فارسی: English: Meltdown refers to a sudden and complete failure, either emotional ( like losing control due to ...
### 📌 معنی "meltdown" در انگلیسی و فارسی: English: Meltdown refers to a sudden and complete failure, either emotional ( like losing control due to ...
### 📌 معنی "meltdown" در انگلیسی و فارسی: English: Meltdown refers to a sudden and complete failure, either emotional ( like losing control due to ...
### 📌 معنی "meltdown" در انگلیسی و فارسی: English: Meltdown refers to a sudden and complete failure, either emotional ( like losing control due to ...
### 📌 معنی "meltdown" در انگلیسی و فارسی: English: Meltdown refers to a sudden and complete failure, either emotional ( like losing control due to ...