تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

### 📌 معنی "meltdown" در انگلیسی و فارسی: English: Meltdown refers to a sudden and complete failure, either emotional ( like losing control due to ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

English: "High - stakes" describes a situation involving great risk or significant consequences — whether in money, reputation, relationships, or de ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

English: "High - stakes" describes a situation involving great risk or significant consequences — whether in money, reputation, relationships, or de ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

English: "High - stakes" describes a situation involving great risk or significant consequences — whether in money, reputation, relationships, or de ...

پیشنهاد
٠

عبارت کامل و قدیمی ترِ ضرب المثل **"The proof is in the pudding"** در اصل این بوده: > **"The proof of the pudding is in the eating. "** > یعنی: �اث ...

پیشنهاد
٠

عادل فارسی : جوجه را آخر پاییز می شمارند ### معنی به فارسی: **�جوجه ها رو قبل از اینکه از تخم دربیان نشمار�** یعنی: **قبل از اینکه چیزی واقعاً اتفاق ...

پیشنهاد
١

عبارت کامل و قدیمی ترِ ضرب المثل **"The proof is in the pudding"** در اصل این بوده: > **"The proof of the pudding is in the eating. "** > یعنی: �اث ...

پیشنهاد
٠

عبارت کامل و قدیمی ترِ ضرب المثل **"The proof is in the pudding"** در اصل این بوده: > **"The proof of the pudding is in the eating. "** > یعنی: �اث ...

پیشنهاد
٠

عبارت کامل و قدیمی ترِ ضرب المثل **"The proof is in the pudding"** در اصل این بوده: > **"The proof of the pudding is in the eating. "** > یعنی: �اث ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به فرمایش دوستان دومینوی منفی - زنجیره منفی - سراشیبی خطرناک - سرسره لغزنده - شیب لغزنده **English:** A **"slippery slope"** refers to a situation ...

پیشنهاد
٠

معادل فارسی : جوجه را آخر پاییز می شمارند ### معنی به فارسی: **�جوجه ها رو قبل از اینکه از تخم دربیان نشمار�** یعنی: **قبل از اینکه چیزی واقعاً ا ...

پیشنهاد
١

معادل فارسی : جوجه را آخر پاییز می شمارند ### معنی به فارسی: **�جوجه ها رو قبل از اینکه از تخم دربیان نشمار�** یعنی: **قبل از اینکه چیزی واقعاً ا ...

پیشنهاد
٠

معادل فارسی : جوجه را آخر پاییز می شمارند ### معنی به فارسی: **�جوجه ها رو قبل از اینکه از تخم دربیان نشمار�** یعنی: **قبل از اینکه چیزی واقعاً ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

**بازسازی کردن، نوسازی کردن، بازطراحی کردن، تغییر دادن برای بهتر شدن** - - - ### چرا و کی از "revamp" استفاده می کنیم؟ از این واژه زمانی استفاده ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

**بازطراحی کردن، بازسازی کردن، به روزرسانی کردن، به روز کردن، نو نوسازی کردن، تغییر دادن برای بهتر شدن** - - - ### ریشه و ساختار کلمه: **re - ** ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

**۱. spook ( اسم ) : شبح، روح، چیز ترسناک** معنی: موجودی شبح وار یا روح مثال: I think this house is haunted. I saw a spook in the hallway last nig ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

**۱. spook ( اسم ) : شبح، روح، چیز ترسناک** معنی: موجودی شبح وار یا روح مثال: I think this house is haunted. I saw a spook in the hallway last nig ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

shotgun : معنی: تفنگ ساچمهای معانی دیگر: تفنگ شکاری ( بی خان ) ، ( فوتبال امریکایی ) آرایش تفنگی ( shotgun formation هم می گویند ) ، با تفنگ بی خان ت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "that's the break" یا شکل کامل ترش "them's the breaks" یک اصطلاح غیررسمی در انگلیسیه که معنی اش در فارسی می شه: - - - ### 🔹 معنی: "همینه ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "that's the break" یا شکل کامل ترش "them's the breaks" یک اصطلاح غیررسمی در انگلیسیه که معنی اش در فارسی می شه: - - - ### 🔹 معنی: "همینه ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "snooze alarm" در فارسی به این شکل ها ترجمه و استفاده می شه: - - - ### 🔹 ترجمه های رایج: 1. دکمه چُرت 2. دکمه تعویق 3. دکمه تأخیر زنگ 4. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "snooze alarm" در فارسی به این شکل ها ترجمه و استفاده می شه: - - - ### 🔹 ترجمه های رایج: 1. دکمه چُرت 2. دکمه تعویق 3. دکمه تأخیر زنگ 4. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "snooze alarm" در فارسی به این شکل ها ترجمه و استفاده می شه: - - - ### 🔹 ترجمه های رایج: 1. دکمه چُرت 2. دکمه تعویق 3. دکمه تأخیر زنگ 4. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "snooze alarm" در فارسی به این شکل ها ترجمه و استفاده می شه: - - - ### 🔹 ترجمه های رایج: 1. دکمه چُرت 2. دکمه تعویق 3. دکمه تأخیر زنگ 4. ...

پیشنهاد
١

عبارت "hit it off" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است و به معنی فوراً با کسی صمیمی شدن یا به خوبی کنار آمدن با کسی است. معمولاً وقتی از اولین برخورد، ...

پیشنهاد
٢

عبارت "hit it off" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است و به معنی فوراً با کسی صمیمی شدن یا به خوبی کنار آمدن با کسی است. معمولاً وقتی از اولین برخورد، ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "hit it off" یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است و به معنی فوراً با کسی صمیمی شدن یا به خوبی کنار آمدن با کسی است. معمولاً وقتی از اولین برخورد، ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "handicap" در زبان انگلیسی ریشه ای تاریخی و جالب دارد. این کلمه ابتدا در زمینه های خاص ورزشی و به ویژه مسابقات اسب دوانی استفاده می شد و سپس در ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "handicap" در زبان انگلیسی ریشه ای تاریخی و جالب دارد. این کلمه ابتدا در زمینه های خاص ورزشی و به ویژه مسابقات اسب دوانی استفاده می شد و سپس در ...

پیشنهاد
٠

کلمه "handicap" در زبان انگلیسی ریشه ای تاریخی و جالب دارد. این کلمه ابتدا در زمینه های خاص ورزشی و به ویژه مسابقات اسب دوانی استفاده می شد و سپس در ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کلمه "handicap" در زبان انگلیسی ریشه ای تاریخی و جالب دارد. این کلمه ابتدا در زمینه های خاص ورزشی و به ویژه مسابقات اسب دوانی استفاده می شد و سپس در ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

### 🟩 معانی اصلی "bust out": 1. فرار کردن ( از زندان یا جایی دیگر ) - *He busted out of prison last night. * دیشب از زندان فرار کرد. 2. ناگها ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

به ندای چیزی گوش دادن" یا "پاسخ دادن به دعوت یا وظیفه ای". در فارسی می شه گفت: به فراخوان پاسخ دادن، ندای وظیفه را لبیک گفتن، یا دعوت را جدی گرفتن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عبارت "unto" یک کلمه قدیمی و رسمی است که در زبان انگلیسی معاصر کمتر استفاده می شود، اما هنوز در برخی از متون قدیمی تر، مذهبی یا رسمی دیده می شود. معن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Hanky panky یک اصطلاح غیررسمی در زبان انگلیسی است که به معنای رفتارهای مشکوک، فریبکارانه یا غیرصادقانه است. همچنین، در بعضی موارد به معنای رفتارهای ج ...

پیشنهاد
٠

Hanky panky یک اصطلاح غیررسمی در زبان انگلیسی است که به معنای رفتارهای مشکوک، فریبکارانه یا غیرصادقانه است. همچنین، در بعضی موارد به معنای رفتارهای ج ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "hopped up" یک اصطلاح عامیانه است که به معنای پر انرژی شدن یا هیجان زده بودن است. این عبارت معمولاً برای توصیف حالتی به کار می رود که فرد احساس ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه vinyl به فارسی به وینیل ترجمه می شود. این واژه به نوعی پلاستیک یا مواد مصنوعی اطلاق می شود که معمولاً در تولید محصولات مختلف مانند صفحه های موسی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه vinyl به فارسی به وینیل ترجمه می شود. این واژه به نوعی پلاستیک یا مواد مصنوعی اطلاق می شود که معمولاً در تولید محصولات مختلف مانند صفحه های موسی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه vinyl به فارسی به وینیل ترجمه می شود. این واژه به نوعی پلاستیک یا مواد مصنوعی اطلاق می شود که معمولاً در تولید محصولات مختلف مانند صفحه های موسی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pomp, ous, ly pomp : luxury, magnificence; splendor, majesty pomp is the use of a lot of ceremony, fine clothes, and decorations, especially on a sp ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pomp , osity pomp : luxury, magnificence; splendor, majesty pomp is the use of a lot of ceremony, fine clothes, and decorations, especially on a sp ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pomp , ous pomp : luxury, magnificence; splendor, majesty pomp is the use of a lot of ceremony, fine clothes, and decorations, especially on a speci ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...

پیشنهاد
٠

## 🌀 عبارات رایج با swivel معنی فارسی 1. swivel chair – صندلی گردان 2. swivel around / swivel to – سریع چرخیدن به یک سمت 3. swivel head – سر چرخا ...