پیشنهادهای حسین امیری(نیشابور) (٨٥)
سیمرغ که سیمرغ، مرغی است فراخ بال که بر درختی درمان بخش به نام �ویسپوبیش� یا �هرویسپ تخمک� که در بردارندهٔ تخمهٔ همهٔ گیاهان است، آشیان دارد. در اوست ...
سپیتام. [ س ِ ] ( اِخ ) سپیتامان. نام نهمین پدر زردشت است یعنی جد هشتم او. در مروج الذهب اسبیمان و استیمان و در تاریخ طبری سفمان ضبط شده است. رجوع به ...
پشتیبانان امرداد در گاه شمار زرتشتی سال به ١٢ ماه ٣٠ روز بخش می شود که هر روز به نامی آراسته است. بیست وپنجمین روز ماه امرداد در گاه شمار زرتشتی است. ...
اکوان ، پسر گرکرسیاک و یکی از دشمنان دین مزدیسنان بوده است
کُسته :خطه ، اقلیم Coste فرانسوی قدیم شاید خطه معرب همین کلمه باشد بد تخمان از کُسته خوراسان به ایرانشهر بریزند
کار نیک ، انجام تکالیف مذهبی ، کاربغ : وظیفه نسبت به خدا انجام دادن
رذیلت ، ضد فرارونی : فضیلت
اوارونی : رذیلت ضد کلمه فرارونی : فضیلت
پادْیاو در معماری ایرانی، حیاط محصوری که حوضی در آن قرار داشته، و یا جوی آبی از آن عبور می کرده است. به نقل از محمد کریم پیرنیا، در فارسی کهن و میانه ...
به معنی فاضلاب بدن است مانند موی ، ناخن و دندان آخال ؛ پیخال ؛ آشغال
تنافور. [ ت َ ] ( اِ ) مقداری از گناهان باشد به شریعت زردشت . ( برهان ) . محکوم بسبب گناهان در دین زرتشتی . ( فرهنگ فارسی معین ) . بمعنی گناه اندک بر ...
شراره آتش
وی به معنای ضد به کار میرفته است وی - دَئوَ :ضد دیو یا همان مَزدَیَسنا است که مفهوم یکتاپرستی دارد یا پیروان دین زرتشت را گویند به بد دینان دیو یسنا ...
وضع و رسم و جشن و نهاده پیشینیان و اوسفرید ( دعای خیر که به دل برات شود ) یزدان و یشت ( یک نسک از بیست یک نسک زند است که برای ارواح مردگان خوانند ) و ...
دعایی که به دل شخص ، برات شود و بخواند . گیتی خرید
اوسفرید دعایی که به دل برات شود و بخوانند
سلام برنامه کم کم داره به دفتر عشق تبدیل میشه و هر چه دل تنگ میخواهند مینویسند و جالب است جناب ممیز خان ، حسن تعبیر فراوان دارند ؛ جالب است بخوانید م ...
اوسفرید دعایی که به دل شخص برات شود و بخواند
دین زرتشت دین یکتا پرستی ست . و صاحب کتاب بوده است . در قرآن کلمه مجوس یک بار آمده است و در ردیف عیسی و موسی و پیامبران صاحب کتاب است. جستجو کنید مجو ...
نام جشنی که فارسیان در پنج روز آخر سال میگیرند وآنرا خمسه مسترقه گویند ( برهان قاطع ) و نیز کتاب التفهیم چاپ تهران صفحه ۲۵۶ ، لغت پروردگان دیده شود
ایوکشست یا ایو خشست : فلزات ، گوهرکان شهریور، یکی از فروزه های خداوندی و در مادی نگهبان ایوخشست ها ( فلز ها ) خشتهره وئیریه. ایوخشست. فلز. خشهتر ...
ایوکشست ؛ ایوخشست : فلزات ، گوهر کان شهریور، یکی از فروزه های خداوندی و در مادی نگهبان ایوخشست ها ( فلز ها ) خشتهره وئیریه. ایوخشست. فلز. خشهتره ...
وَئیر یَ در فرهنگ واژه های اوستا در پی نوشت واژه ی وَ ئـیـریَ آمده است : � ۱ - باب دل، خرسندی. هم آهنگی. ۲ - خواهش، آرزو. ۳ - به خود چیره. بی ن ...
سلام این کلمه در جستجو درج نمیشود اما در وب برنامه آنرا نشان میدهد ؟! این معنی را از وب و همین برنامه کپی کردم جهت اطلاع ارزیز. [ اَ ] ( اِ ) نوعی ا ...
غیر تورانی اَتور از دو سیلاب ( اَ ) که نفی است و تور ( تورانیان ) تشکیل شده است مانند انیران : غیر ایرانی توران جای نامی برای یک منطقه در آسیای میا ...
تبت و خداوندی و پادشاهی به بندگان انیران ( غیر ایرانی ) رسد ، چون خیونان ، ترک ، اَتور ( غیر تورانی ) ، و توپیذ ( تبتی ) چون اودرک ( قبایل خزر ) و ک ...
قبایل خزر ، اودرک
خودرک : قبایل خزر
اَرومیان : بیزانس است که شامل یونان نیز میشود اَ علامت نفی و منفی کننده کلمه است کتاب زند وهومن یشن ( قسمت ۵۹ )
گِنا مینو : گِنا یعنی ناپاک و نابودکننده. مینو یعنی خوی. گِنامینوها فرزندان ابلیس هستند که در قلب انسان تخم گذاری می کنند، تخم های شان جوجه می شود، ج ...
گِنا : گِنا یعنی ناپاک و نابودکننده. مینو یعنی خوی. گِنامینو : گِنامینوها فرزندان ابلیس هستند که در قلب انسان تخم گذاری می کنند، تخم های شان جوجه م ...
دروند. [ دُرْ وَ ] ( هزوارش ، ص مرکب ) ( به زبان زند و پازند ) بدمذهب و نامقید و فاسق را گویند. ( از برهان ) ( از آنندراج ) . به معنی دروغزن ناپاک ، ...
فُراز :نزدیک ، بالا به زند و پازند بیاموز که جهان فُراز گویند :تا به کسانی که از صدمین سال آگاه نیستند بگویند : … زند وَهومن یشن
خویش دادن ، پیوند خویشی اغلب اروپائیان این لغت را در کتاب زند وهومن ، ازدواج بین خویشان نزدیک ، ترجمه کرده اند
ازدواج با خویشان نزدیک مانند پسر عمو و دختر عمو ازدواج با محارم مانند خواهر و دختر تفسیر اشتباه ازین لغت است که اولین بار یک یهودی بیان کرد خویدوده ...
وَیاوان :شیفته ، دلباخته ، فریفته ، گمراه کارنامه اردشیر پاپکان در سوم: در ویاوان شدن کنیزک اردوان بر اردشیر و گریختن اردشیر با کنیزک ( بانو ، خانم د ...
مهر و علاقه ، وابستگی کارنامه اردشیر پاپکان ، . در سوم
در باب ، در خصوص کارنامه اردشیر پاپکان ؛. در سوم
هفت ستاره ؛ ستارگان خوشه ی پروین با اسامی دیگری چون "ثریا" و "هفت خواهر" شناخته شده اند. کارنامه اردشیر پاپکان ؛ در سوم
بنات النعش ، خرس مهتر کارنامه اردشیر پاپکان ، . در سوم
برج اسد کارنامه اردشیر پاپکان ، در سوم
آور : زودباش ؛ حاضر باش آور ، تا گیهان گیریم ، بشویم ؛ اگر یزدان فره ایرانشهر به یاری ما رسد کارنامه اردشیر پاپکان ؛. در سوم
آوادی : فال نیک ، خوش شگونی به آوادی دارو و هرچه تو فرمایی کنم کارنامه اردشیر پاپکان ؛ در سوم
جوزن : سکه ، پول کارنامه اردشیر پاپکان ، در سوم
بارِگی ، اسب تیز رَوْ در بیان تیز رَوْ درست است مانند رَوان
زرایه : دریا ؛. زرایند لغت اوستایی دریا ست کارنامه اردشیر پاپکان ؛ در سوم
زرایه : دریا ؛. زرایند لغت اوستایی دریا ست کارنامه اردشیر پاپکان ؛ در سوم
باره : کره اسب سواری ، . اسب توسن ، اسب تیز رَوْ ستوربان ( میر آخور ) آمد و به اردوان گفت که : اردشیر با دو باره شما به جای نیست کارنامه اردشیر پاپکا ...
جِهْ : لکاته ، لکنده ، جنده ، فاحشه ، زن بدکاره زود باش و بنگر تا آن گناهکار ( اردشیر ) ، با آن جِه روسپی کدام جای شد ، کی شائیم گرفتن؟ کارنامه اردشی ...
جِهْ ؛ لکنده ، روسپی زن بدکاره جه در کارنامه اردشیر پاپکان ، . در چهارم آمده است