پیشنهادهای حسین امیری(نیشابور) (٨٥)
بت ، بتکده کارنامه اردشیر پاپکان
ریدکان : چاکران ، غلام بچه ، رهی و خود با ریدکان خویش به پیش کرم شد کارنامه اردشیر پاپکان ، در نهم
باز کردن ، گشودن و همچون که کرم زَپَر ( دهان ، پوزه ) باز گافت که خون خورد ، اردشیر روی گداخته به زَپَر کرم اندر ریخت کارنامه اردشیر پاپکان
پیکار ، زد و خورد ، ستیزه مردم دز ، هرچه کشته شدند، ویا به شتاب و کوخشش کارزار از دز افتادند کارنامه اردشیر پاپکان
جناب قمیشی همانطور که فرمودید لری زبان نیست ، عرض کنم کردی هم زبان نیست ، متاسفانه روس ها فرهنگ لغت کردی را نوشته اند تحقیق بفرمایید عرایض بنده را اگ ...
بالِست : فارغ البال ، آسوده ، شاد و خرم ، خرسند خورسند و بالستان باید بودن ، و این کارزار و خونریزی بباید هشتن ( رها کردن ) کارنامه اردشیر پاپکان مث ...
بالستان ؛ بالست : آسوده ، فارغ البال ، شاد و خرم خورسند و بالستان باید بودن و این کارزار و خونریزی بباید هشتن ( رها کردن ) کارنامه اردشیر پاپکان انو ...
کید : منجم ، پیشگو در پیام فرستادن اردشیر به کید هندی به دانستن فرجام کار پادشاهی خود و پاسخ او کارنامه اردشیر پاپکان انوشه باشید
در لهجه نیشابوری ( پارسی دری ) . کیدَ kida : کردن ، انجام دادن کاری ، چْ کَرْ کیدَ : چه کاری کرده ؛ چه کاری انجام داده
در لهجه نیشابوری ( پارسی دری ) مْنْیْ ؛ انجام دادن سه کلمه ی ساکن که تلفظ آن کنی سخت می نُماید اما در اشعار مولانا و عطار و دیگران بسیار پر تکرار اس ...
کوشش ، تلاش چارَه تَخشای ، اَچاری خورسندیه در چاره اندیشی بکوش ؛ ( اما ) در ماچاری خورسند باش مثل پهلوی
انجام دادن ، رایج کردن ، گسترش کاری برای همه مردم که اثر آن را همه تجربه کنند و بسیار هیر ( مال ) و خواسته ( منال ) به درگاه ( پیشگاه ) آذران شاه ( ل ...
رایج کردن ، انتشار دادن ، تدبیر کردن امور و بسیار کِرفَه ( کار نیک و ثواب ) فرمود رائینیدن کارنامه اردشیر پاپکان انوشه باشید
فرمانروایان ، فرمانفرمایان کارنامه اردشیر پاپکان
خودسری ، نافرمانی کارنامه اردشیر پاپکان
باز سری کارنامه اردشیر پاپکان در پارسی دری و در نیشابور سَرْ وُرْ داشتن
در نیشابور ( پارسی دری ) سَرْ وُرْ داشتن
بالستان ؛ بالست : آسوده ، فارغ البال ، شاد و خرم خورسند و بالستان باید بودن و این کارزار و خونریزی بباید هشتن ( رها کردن ) کارنامه اردشیر پاپکان انو ...
مال ، ثروت ، دارایی ، خیر و صلاح ، عاقبت کار در کارنامه اردشیر پاپکان به این چم ها ( معانی ) آمده است بر آن هیر بسیار چششنی اندیشیدار بود ( بر آن ف ...
پند دادن ، موعظه چاشش ؛ چشش؛ کلمه زبان پهلوی
پند و موعظه ؛ چاشش ( کلمه پهلوی ) در کارنامه اردشیر پاپکان چششنی بکار رفته است
بلوغ ، به کمال رسیدن چیزی را گویند
عاملان دولتی کلمه پهلوی
خاصیت
قیّم ؛ سرپرست
سقط جنین
رطیل
اسراف کننده ، بر باد دهنده منابع
دلپُر : مطمئن ، جگر دار
بد عهد ، خائن
تولید کردن
جفا ( برهان قاطع )
آنچه مورد علاقه و پسند نیست. متضاد علایق . که هردو ( علایق و عوایق ) گرفتاری و وابستگی است و هر دو ناپسند است برای عاشق سالک و او را از مراد دور می ...
گمنامی ، بی نام و نشان و از جمله وظایف سالکان آنست که خمول نزد ایشان احب باشد از شهرت عبدالصمد همدانی . بحر المعارف جلد اول ، شرط اول ، تنها نشستن
بخداى گرویدن و کارى خاصه براى خدایتعالی کردن و ترک نکاح کردن فرهنگ کنز اللغات جلد اول