پیشنهاد‌های سید حمیدرضا عباسی (٦٢)

بازدید
٤٣
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به تمام و کمال

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✅ طیب خاطر، کمال میل I’m sure he went there with the best of intentions - مطمئنم او با کمال میل به آنجا رفت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

💠 عنوانی است که به درویشان می دهند. ✅ همت ای پیر که با چنتۀ خالی نرود "گل مولا" که به کشکول و تبرزین آمد - شهریار

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر مسبوق، بی سابقه ✅ an event that is unprecedented in recent history رخدادی که در تاریخ اخیر بی سابقه است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبهوت، مدهوش، فریفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سوگ، داغ مندی، ماتم، حرمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هزینه بَردار بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( ریاضی ) طرفین - وسطین، ضرب متقاطع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فراتاب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

از آب و گل در آمدن Emma will inherit a fortune when she comes of age. اِما هرگاه از آب و گل در بیاید، اموال را به ارث خواهد برد.

پیشنهاد
١

استصناع از عقود اسلامی است و در مراجع غربی هم به همین صورت نوشته می شود: Istisna'

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

✅ نگون بخت، بخت برگشته Star - crossed lovers عاشقان نگون بخت ( اولین بار شکسپیر این اصطلاح را در داستان رومئو و ژولیت به کار برد. A pair of star ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بازاِجرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازتوانی، توان بخشی ﺩﺭ ﻋﻠﻮﻡ ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﯽ، ﺗﻮﺍﻧﺒﺨﺸﯽ ﯾﺎ ﺑﺎﺯﺗﻮﺍﻧﯽ ‏ ( Rehabilitation ) ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ بهﻓﺮﺩ ﺗﻮﺍﻧﺨﻮﺍﻩ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﺧ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آمبودزمان، دادآور، تظلم خواه، امین المظالم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آزمون سخت امتحان دشوار رما The Ordeal of Gilbert Pinfold ( امتحان دشوار گیلبرت پینفولد )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Oh what an adorable little baby! اوه؛ چه نی نی کوچولوی نازی!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Multiple Sclerosis مولتیپل اسکلروزیس یا به صورت مخفف MS که در فارس به بیماری �ام اس� شناخته می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یک دنده و لج باز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

state of siege

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فاش کردن، بر ملا کردن Doctors are not allowed to reveal confidential information. پزشکان اجازه فاش کردن اطلاعات محرمانه را ندارند. He may be pr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عجالتاً، علی الحساب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

استصناع از عقود اسلامی است و در مراجع غربی هم به همین صورت نوشته می شود: Istisna'

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بررسی علت یک موضوع ( خصوصاً فوت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

instruction manual

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سنجش پذیر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عوض و بدل کردن، تاخت زدن ( به اشتباه طاق زدن گفته می شود. ) ✅ You start on the windows and I’ll do the walls, then we can swap over after an hour o ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

وا داشتن ✅ It was an article in the local newspaper which finally spurred him into action. ◽یک مقاله در روزنامه محلی بود که نهایتاً او را به کنش و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بر فرض که، بالفرض، گیرم . . . ( مانند �گیرم� پدر تو بود فاضل )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خِرِفت مثال: What a selfish old curmudgeon he had been, always thinking of himself and his own likes and dislikes! چه پیر خودخواه خرفتی بوده است؛ هم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Diagnostic ابزار عارضه یابی EFQM: EFQM Diagnostic Tool

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تمایلات شهوانی، خواسته های نفسانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فسادپذیر، ضایع شدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هجمه ( زبانی ) � a diatribe against consumerism � هجمه ای علیه مصرف گرایی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

🔸 Trains leave the station every hour on the hour 🟢 قطار ایستگاه را ساعت به ساعت ترک می کند. 🟢 قطار ایستگاه را هر ساعت، سر ساعت ترک می کند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Commutativity, Commutative property تعویض پذیری، خاصیت جابه جایی ( برای مثال، عملیات ضرب یا جمع تعویض پذیر/جابه جایی پذیر است زیرا: A�B=B�A و A B=B ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

🔸 On behalf of everyone here, may I wish you a very happy retirement به نیابت از همه حضار، برای شما ایام بازنشستگی بسیار شادی را آرزو دارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

آخر مثال: Prisoners should be treated with respect – they are human beings after all. باید با زندانیان به احترام رفتار کرد؛ آخر آن ها هم انسانند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

- لحظه شماری کردن برای چیزی - چشم انتظار چیزی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

narrator

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نظرگیر، معتنابه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

فخرفروشی، تفاخر

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

از هم پاشیده شدن، وا رفتن Her marriage fell apart after about ten years ازدواجش پس از ده سال از هم پاشید. Cook the tomatoes until they begin to ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

برش مکعبی ریز ( گوجه فرنگی، فلفل و. . . ) ، تاس بُری Diced pepper, Diced tomato

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نخود هر آش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

صریح اللهجه مثال: he had been outspoken in his criticism در انتقادش صریح اللهجه بوده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دل نگران، دل واپس، به هوش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تارلرزه بَر، الکتروشوک، دفیبریلاتور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تابع دوسویی: تابعی که هم پوشا ( Surjective ) و هم یک - به - یک ( Injective ) باشد، تابع دوسویی یا متناظر یک به یک ( One - to - One Correspondence ) ن ...

١