پیشنهادهای سید حمیدرضا عباسی (٦٢)
گیرندۀ نظر، جالب توجه
و قس علی هذا
کارآشنا
مشورت، ادراک و هشیاری دهد / عقل ها مر عقل را یاری دهد ( مولوی )
سفته بازی
پسابینی
narrator
advancer
تابع دوسویی: تابعی که هم پوشا ( Surjective ) و هم یک - به - یک ( Injective ) باشد، تابع دوسویی یا متناظر یک به یک ( One - to - One Correspondence ) ن ...
state of siege
Commutativity, Commutative property تعویض پذیری، خاصیت جابه جایی ( برای مثال، عملیات ضرب یا جمع تعویض پذیر/جابه جایی پذیر است زیرا: A�B=B�A و A B=B ...
instruction manual
استصناع از عقود اسلامی است و در مراجع غربی هم به همین صورت نوشته می شود: Istisna'
استصناع از عقود اسلامی است و در مراجع غربی هم به همین صورت نوشته می شود: Istisna'
واپُرسِش
Diagnostic ابزار عارضه یابی EFQM: EFQM Diagnostic Tool
سهم: فاصله عمودی مرکز یک چندضلعی منتظم تا یکی از ضلع های آن
بررسی علت یک موضوع ( خصوصاً فوت )
تمایلات شهوانی، خواسته های نفسانی
تارلرزه بَر، الکتروشوک، دفیبریلاتور
فسادپذیر، ضایع شدنی
برش مکعبی ریز ( گوجه فرنگی، فلفل و. . . ) ، تاس بُری Diced pepper, Diced tomato
فراتاب
به تمام و کمال
بازاِجرا
( ریاضی ) طرفین - وسطین، ضرب متقاطع
سنجش پذیر
شرح ما وقع
آخر مثال: Prisoners should be treated with respect – they are human beings after all. باید با زندانیان به احترام رفتار کرد؛ آخر آن ها هم انسانند.
عجالتاً، علی الحساب
نظرگیر، معتنابه
سوگ، داغ مندی، ماتم، حرمان
دل نگران، دل واپس، به هوش
بازتوانی، توان بخشی ﺩﺭ ﻋﻠﻮﻡ ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﯽ، ﺗﻮﺍﻧﺒﺨﺸﯽ ﯾﺎ ﺑﺎﺯﺗﻮﺍﻧﯽ ( Rehabilitation ) ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ بهﻓﺮﺩ ﺗﻮﺍﻧﺨﻮﺍﻩ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﺧ ...
فخرفروشی، تفاخر
Multiple Sclerosis مولتیپل اسکلروزیس یا به صورت مخفف MS که در فارس به بیماری �ام اس� شناخته می شود.
دودخور شدن
هزینه بَردار بودن
نخود هر آش
- لحظه شماری کردن برای چیزی - چشم انتظار چیزی بودن
بر فرض که، بالفرض، گیرم . . . ( مانند �گیرم� پدر تو بود فاضل )
صریح اللهجه مثال: he had been outspoken in his criticism در انتقادش صریح اللهجه بوده است.
هجمه ( زبانی ) � a diatribe against consumerism � هجمه ای علیه مصرف گرایی
حوصله سربَر His conversation was so dull. مکالمه اش بسیار حوصله سربَر بود.
خِرِفت مثال: What a selfish old curmudgeon he had been, always thinking of himself and his own likes and dislikes! چه پیر خودخواه خرفتی بوده است؛ هم ...
آزمون سخت امتحان دشوار رما The Ordeal of Gilbert Pinfold ( امتحان دشوار گیلبرت پینفولد )
مبهوت، مدهوش، فریفته
🔸 Trains leave the station every hour on the hour 🟢 قطار ایستگاه را ساعت به ساعت ترک می کند. 🟢 قطار ایستگاه را هر ساعت، سر ساعت ترک می کند.
🔸 On behalf of everyone here, may I wish you a very happy retirement به نیابت از همه حضار، برای شما ایام بازنشستگی بسیار شادی را آرزو دارم.
آمبودزمان، دادآور، تظلم خواه، امین المظالم